بسم الله الرحمن الرحیم

 

در آستانه سالگرد حماسه مردمی ۹ دی

کتاب «فتنه تغلّب» منتشر شد

 

فتنه‌ی ۸۸ یک رخداد دوران‌ساز در تاریخ انقلاب اسلامی است که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت. از این رو دست یافتن به جزئیات بیشتر یا مرور تجربه‌های آن به شکل مستند و روایی، برای غنی‌سازی تحلیل‌ها نیز اهمیت فراوان دارد. از سوی دیگر، مسائل مربوط به فتنه‌ی ۸۸ در ذهن برخی اقشار و لایه‌های اجتماعی رسوب کرده و همچنان زنده است که باید به آن پاسخ داده شود؛ ضمن آنکه نسل‌های جوان‌تر بدون آنکه خود با بلوغ سیاسی در آن تجربه حضور داشته باشند، تحت هجوم القائات دشمنان دراین‌باره هستند. در چنین شرایطی است که هر چندوقت یک‌بار رهبر معظم انقلاب بر اساس اقتضاء به موضوع فتنه‌ی ۸۸ می‌پردازند و اجازه نمی‌دهند به‌کلی فراموش شود یا جای شاکی و متهم در رابطه با این امر، عوض شود.

اکنون با گذشت حدود یک دهه از برگزاری حماسه‌ی ۴۰ میلیونی انتخابات دوره‌ی دهم ریاست جمهوری و رخدادهایی که به علت ایستادگی در برابر نتیجه‌ی آراء و روندهای قانونی، کام مردم را تلخ کرد، انتشارات مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، کتاب «فتنه تغلّب» را که به روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه‌ی ۸۸ اختصاص دارد، منتشر کرده است. این کتاب شامل روایت‌هایی است از بیانات و اقدامات رهبر انقلاب در جریان فتنه‌ی ۸۸ که می‌تواند لایه‌هایی تازه از واقعیت را نمایان کرده و رسوبات ابهام و تردید دراین‌باره را از ذهن‌ها بزداید.

 

 

«فتنه تغلب» شامل برخی سخنان منتشرنشده‌ی رهبر انقلاب است؛ از جمله در طلیعه‌ی کتاب که دیدگاهی کلان به موقعیت نظام اسلامی در برابر نظام سلطه عرضه می‌کند. همچنین روایت‌هایی از برخی سخنان و کنش‌های ایشان را در بر می‌گیرد که دیگران آن‌ها را بیان نموده‌اند.

یکی از مهم‌ترین بخش‌های این کتاب، بازنشر متن کامل نشست رهبر معظم انقلاب با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ است که این روزها برخی رسانه‌ها آن را -که احتمالاً از نسخه‌ی پیش‌نویس کتاب برداشت شده- منتشر نموده‌اند. این موضوع با واکنش دستپاچه‌ی رسانه‌های بیگانه و حامی فتنه مواجه شد. آن‌ها نه‌فقط به تفسیر بلکه به روایت متن و حاشیه‌ی آن به‌زعم خود پرداختند؛ درحالی‌که با فرض صحت، هیچ کدام نفی‌کننده‌ی آنچه از مضامین صریح این دیدار منتشر شده، نیست.

 

«فتنه تغلب» به کوشش آقای مصطفی غفاری گرد آمده و انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای) آن را در ۴۶۰ صفحه به بهای ۳۲ هزار تومان روانه‌ی بازار کتاب نموده است.

 

 

انتشار بخش های منتشر نشده ی نشست رهبر معظم انقلاب با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پس از 9 سال

 

منبع: پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (khamenei.ir)

 


موضوعات: فرهنگی, مناسبت ها
   یکشنبه 9 دی 1397نظر دهید »

 

4- ویژگی و امتیاز منحصربه‌فرد:

 دیگر این که زیارت آن حضرت است که ثواب آن پاداش و جایزه بزرگی دارد: متن دقیق روایات استحباب زیارت و پاداش آن برای استفاده بیشتر مخاطبین ذکر می‌گردد: حضرت معصومه تنها امام‌زاده‌ای است که امامان معصوم به زیارت آن حضرت تأکید کرده و پاداش زیارت آن حضرت را معادل با بهشت دانسته‌اند: بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِی وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْكَاظِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ[1].

امام صادق (ع) قبل از تولد امام کاظم (ع) ضمن تبیین جایگاه قم و قداست آن به جهت دفن فاطمه معصومه درآن؛ پاداش زیارت این با نو را ورود به بهشت معرفی کرد

 

1- «عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ زِیارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ».

سعد اشعری که از بزرگان قم بوده است و از علمای بزرگ و صاحب نام که از اصحاب بزرگوار ائمه است از امام رضا (ع) درباره زیارت قبر فاطمه معصومه در قم سؤال نمود. امام فرمود پاداش آن بهشت است.

 

2- «عَنِ ابْنِ الرِّضَا (ع) قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ[2]» امام جواد (ع) فرمود هرکس قبر عمه‌ام را در قم زیارت کند پادش او بهشت است.

زیارت با معرفت و با حفظ جوانب و لوازم زیارت و شروط مخصوص آن مانند دیگر زیارات که اجتناب از محرمات و مراقبت از واجبات و رعایت حقوق الناس از مهم‌ترین شرایط قبولی زیارت و حفظ ثواب آن است.

 

 5- موقعیت و برتری جایگاه شهر مقدس قم

موقعیت و برتری جایگاه شهر مقدس قم و قداست و برکات آن از وجود حضرت معصومه (س) است. یکی از برکات حضور حضرت معصومه در ایران و قرار گرفتن قبر شریفش در قم حوزه سترگ قم است که در سایه این بانوی کریمه صدها دانشمند و عالم بزرگ تربیت یافته و در تولید علوم الهی و گسترش آن کوشیده‌اند؛ اهل قم باید قدرشناسی کنند از حرم این بانوی بزرگ که نام آن‌ها به جهت قبر این بانو در معراج نبوی گفته‌شده است و آیاتی از قرآن در شأن این شهر مقدس توسط امام معصوم تفسیر شده است:

الف- «وَ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ “فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیكُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً” فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ»

ب- شهر قم به جهت وجود قبر فاطمه معصومه (س) حرم همه اهل بیت است: «وَ رُوِی عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرّی أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرّی فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّی فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلاً فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِی وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْكَاظِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ»[3]

جمعی از اهل ری که از شیعیان بودند در محضر امام صادق مشرف بودند و خود را معرفی کردند که ما از اهل ری هستیم، امام شروع کرد از تمجید اهل قم و آفرین گفتن به آنان و ذکر ویژگی‌های آن و آن را حرم اهل بیت شمرد و علت آن را قبر شریف حضرت معصومه (س) معرفی کرد…

 

ج- «لولا القمیین لضاع الدین»[4] اگر اهل قم نبودند و زحمات طاقت فرسا و وسیع آنان در راه نشر علوم و فرهنگ اهل بیت نبود؛ دین خدا از بین می رفت؛ این روایت درباره هیچ گروه جمعیتی دیده نشده است؛ منظور از اهل قم علما و بزرگان و محدثین و مردم متدین قم هستند؛ که علما با قلم و بیان و عمل ومردم و تجار و بازاریان و کسبه با عمل و اطاعت از فرامین شریعت دین را زنده داشته اند. بدون شک و تردید همه اینها از برکات وامتیازات وجود با برکت حضرت معصومه (س) هست.

 

6- کرامات حضرت معصومه (س)

ویژگی مهم دیگر حضرت معصومه (س) این است که کراماتی که از آن حضرت و قبر شریفش به همه مسلمانان و علاقه مندان اهل‌بیت و اهل علم ومراجع عظام رسیده که بی مانند است که همه اهل دل آشنا هستند و همه مردم این نورانیت را با جان و دل احساس کرده اند؛ معروف است ملا صدرای بزرگ که در کهک قم در تبعید به سر می برد در نوشتن اسفار وقتی با مشکلات و غوامض فلسفی گیر می کرد با استعانت از معنویت و نورانیت حرم کریمه اهل بیت این مشکلات علمی را حل می کرد. همه مراجع خاطراتی شبیه آن را دارند. همه طلبه ها ودانشجویان از این خاطرات زیاد دارند که اگر نوشته شود بی تردید به ده ها مجلد می رسد.

 

منبع: خبرگزاری حوزه



[1]- بحارالأنوار ج 57، ص 216-217
[2]- شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 14، ص 576
[3]- بحارالأنوار ج 57، ص 216-217
[4]- بحارالأنوار ج 57، ص 217


موضوعات: فرهنگی, مناسبت ها
   یکشنبه 2 دی 1397نظر دهید »

 

مقدمه

حضرت معصومه (س) ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که هیچ‌یک از امام زادگان ندارند؛ حرم آن حضرت و قبر نورانی‌اش برکات بزرگی دارد که در کمتر نقطه‌ای از زمین می‌توان یافت؛ بی مبالغه است که گفته شود یکی از مقدس‌ترین اماکن روی زمین و معادل دیگر اماکن مقدس دنیاست؛ در میان امام زادگان ایران و شهر قم و فرزندان حضرت امام موسی (علیه‌السلام) که نورافشانی می‌کنند، ماه تابانی که همه آن‌ها را تحت‌الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله علیه و آله دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه سلام‌الله علیها می‌باشد.

حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر سلام‌الله علیها بعد از برادرش، علی بن موسی‌الرضا علیه السّلام در والاترین رتبه جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم علیه السّلام حداقل هجده تن بوده‌اند و فاطمه در بین این‌همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است.[1]

حاج شیخ عباس قمی درباره دختران موسی بن جعفر می‌نویسد: “برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آن‌ها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السّلام معروف به حضرت معصومه است".[2]

اما شیخ محمدتقی تستری در “قاموسی الرجال” فضیلت وی را نه‌تنها در بین دختران، بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا علیه السّلام بی‌نظیر می‌داند و می‌نویسد: “در میان فرزندان امام کاظم علیه السّلام باآن‌همه کثرتشان، بعد از امام رضا علیه السّلام کسی هم‌شأن حضرت معصومه سلام‌الله علیها نیست.[3]”

بی‌گمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیه السّلام بر برداشت‌هایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه به‌دست‌آمده است. روایاتی که مقام‌هایی را برای فاطمه معصومه سلام‌الله علیها برشمرده‌اند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده‌اند و به‌این‌ترتیب نام فاطمه معصومه سلام‌الله علیها را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به‌طور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امام زادگان جدا می‌کند می‌پردازیم.

 

1- شرافت خانوادگی

 تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد. این تأثیرپذیری در وجود فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از برجستگی خاصی برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی را به ارث برد که تنها برادرش علی بن موسی‌الرضا علیه السّلام آن‌ها را به‌صورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر می‌رسد بتوان سر برتری شخصیت والای فاطمه معصومه سلام‌الله علیها بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه سلام‌الله علیها مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزه‌ترین خصال و ویژگی‌ها را به ارث برد باوجود بانوان دیگری در خاندان امام کاظم علیه السّلام گویی “نجمه” ستاره پرنور بانوان امام کاظم است که به‌سان پرفروغ‌ترین ستاره‌ها می‌درخشد و به‌راستی‌که تمام فروغش را به دو پاکیزه‌گوهرش، علی بن موسی‌الرضا علیه السّلام و فاطمه معصومه سلام‌الله علیها منتقل کرد. [4]

مطالعه سیره ائمه گواهی می‌دهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه سلام‌الله علیها شده این بود که مادرش، مادر امام رضا علیه السّلام نیز بود. لذا از هر آلودگی در هراندازه‌اش به دور ماند.[5]

 

2- شفاعت گسترده

بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است،[6] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان‌شمول است و می‌تواند همه اهالی محشر را فراگیرد: 1- خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا سلام‌الله علیها 2- شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها

در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست؛ اما در مورد حضرت معصومه سلام‌الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ‌کس حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر معصومه نمی‌رسد که امام جعفر صادق علیه السّلام در این رابطه می‌فرماید: تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم” با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند.[7]

 

3- ویژگی‌های دیگر

مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارت‌نامه مخصوص و . . . باعث شده که حضرت معصومه سلام‌الله علیها از دیگر امام زادگان و برادران و خواهران پیشی گیرد.[8] و همچون ستاره‌ای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همان‌طوری که امام رضا علیه السّلام در فقره‌ای از زیارت‌نامه آن حضرت می‌فرماید: فان لک عند الله شانا من الشان[9] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف‌ناپذیری داری که بر خاک‌نشینان این عالم قابل‌تصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقف‌اند.

 

منبع: خبرگزاری حوزه



[1]- صدوق، عیون الاخبار، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 1، ص 14؛ شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج 2، ص 244.
[2]- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات هجرت، ج 2، ص 273.
[3]- ر.ک: مجله کوثر، شماره 33، شخصیت حضرت معصومه.
[4]- کلینی، اصول کافی، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477.
[5]- طبرسی، اعلام الوری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص 302.
[6]- سوره بقره، آیه 256.
[7]- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج 2، ص 376.
[8]- طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاکي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي گويند. علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196
[9]- علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266.


موضوعات: فرهنگی, مناسبت ها
   سه شنبه 27 آذر 13971 نظر »


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 7 آبان 13964 نظر »


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 2 آبان 1396نظر دهید »


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 2 آبان 1396نظر دهید »

ویژه بزرگداشت علامه حلی رحمه الله علیه

 روز بیست و یکم محرم مصادف با رحلت بزرگ مرجع جهان تشیع، علامه حلی است. لذا ضروری است تا به معرفی مختصر این عالم وارسته پرداخته شود.

وی در شب جمعه ۲۹ رمضان ۶۴۸ قمری، برابر ۹ دی ۶۲۹، در شهر حله به دنیا آمد. نیاکان او از طرف پدر به اهلِ مطهر که خاندانی اهل تقوا و دانش بوده‌اند می‌رسد و همچنین از طرف مادر با محقق حلی که دایی او بوده پیوند دارد. او چند سال بیشتر نداشت که با راهنمایی پدرش برای یادگیری قرآن به مکتب می‌رود و خواندن و نوشتن را در مکتب می‌آموزد ولی به این مقدار راضی نشده و نزد استادی بنام محرم رفته و کتابت خط را بخوبی نزد او فرامی‌گیرد سپس مقدمات و ادبیات عرب و علوم فقه، اصول فقه، حدیث و کلام را نزد پدرش شیخ یوسف سدید الدین و دایی‌اش محقق حلی می‌آموزد، او در ادامه علوم منطق، فلسفه و هیئت را نزد اساتید دیگرش بویژه خواجه نصیر الدین طوسی می‌آموزد و قبل از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد نایل می‌شود و به ‌سبب کسب فضیلت‌های بسیار در سن کم در نزد خانواده و دانشمندان به جمال الدین مشهور می‌شود.

مرجعیت شیعیان

پس از مرگ محقق حلی در سال ۶۷۶ قمری که مرجعیت شیعیان را برعهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله، به علامه حلی روی آورده و او را برای زعامت و مرجعیت شیعه انتخاب کردند لذا او در سن ۲۸ سالگی زعامت و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت.

ورود به ایران

تاریخ دقیق ورود او به ایران مشخص نیست اما احتمالاً سالهای بعد از ۷۰۵ قمری بوده است که او به دعوت الجایتو از پادشاهان سلسله ایلخانیان که حاکم بر ایران بودند به ایران دعوت می‌شود و در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه‌ای می‌پردازد و موفق به شکست آنان می‌شود. پس از این جلسات ولایت و امامت علی بن ابیطالب و مذهب شیعه در نزد پادشاه اولجایتو به اثبات رسیده و وی مذهب شیعه را برمی‌گزیند و نام خود را به سلطان محمد خدابنده تغییر می‌دهد و تشیع را در ایران رواج می‌دهد. که از آن روز تا زمان مرگ سلطان محمد خدابنده علامه در ایران می‌ماند و به نشر معارف و فرهنگ تشیع می‌پردازد. در تمامی مسافرت‌ها ملازم وی می‌شود و به پیشنهاد سلطان، مدرسه سیاری از خیمه و چادر ساخته می‌شود که در تمام مسافرت‌ها حمل شده و در هرکجا که کاروان اقامت می‌کرده علامه به تدریس و مباحثه مشغول می‌شده است.

بازگشت به حله و وفات

علامه حلی پس از مرگ سلطان محمد خدابنده در سال ۷۱۶ قمری به شهر حله بازگشت و تا آخر عمر در آنجا اقامت کرد و به تدریس و تربیت شاگرد مشغول بود.و اساتید علامه حلی در راه کسب علوم اسلامی و غیره اساتید بسیاری را تجربه نمود و در نزد آنان تلمذ کرد که برخی از آنها عبارتند از:

شیخ یوسف سدید الدین (پدرعلامه)، محقق حلی(دایی علامه)‏، سید رضی الدین علی بن طاووس‏، سید احمد بن طاووس‏، خواجه نصیر الدین طوسی،‏ یحیی بن سعید حلی، مفیدالدین محمد بن جهم حلی، کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی، محمد بن محمد بن احمد کشی و …..

شاگردان

علامه حلی به خاطر برخورداری از اساتید بنام، دارای مراتب علمی بالا گردید و به شهرت رسید لذا بسیاری از طالبان علم به سوی او رجوع کردند و به افتخار شاگردی ایشان نائل آمدند که تعداد شاگردان او را تا پانصد نفر هم گفته اند. مهمترین شاگردان او عبارتند از:

فخرالمحققین محمد بن حسن بن یوسف حلی (فرزند علامه)، سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده‌ علامه)، سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزاده‌  علامه)، تاج الدین سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابن معیه‏، رضی الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی، قطب الدین رازی،و …..

تألیفات و آثار علمی

این عالم بزرگ به تسلطش بر علوم مختلفه در اکثر رشته های مرسوم آن زمان دارای تألیفات است. بنابراین آثار ایشان را در چند بخش می توان معرفی کرد:

آثار فقهی

1.      منتهی المطلب فی تحقیق المذهب

2.      تلخیص المرام فی معرفة الأحکام

3.      غایة الأحکام فی تصحیح تلخیص المرام

4.      تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة

5.      مختلف الشیعة فی أحکام الشرعیة

6.      تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین

7.      تذکرة الفقهاء

8.      قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام

9.      مدارک الأحکام

10. نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام

11. المنهاج فی مناسک الحاج

12. تسبیل الاذهان الی احکام الایمان

13. تسلیک الافهام فی معرفة الاحکام

14. تنقیح قواعد الدین

15. تذهیب النفس فی معرفة المذاهب الخمس

16. المعتمد فی الفقه

17. رسالة فی واجبات الحج و ارکانه

18. رسالة فی واجبات الوضو و الصلوة

19. قواعد الاسلام

20. ارشاد الاذهان فی احکام الایمان

آثار اصولی

1.      النکة البدیعة فی تحریر الذریعة

2.      غایة الوصول و ایضاح السبل

3.      مبادی الوصول الی یعلم الاصول

4.      تهذیب الوصول الی علم الاصول

5.      نهایة الوصول الی علم الاصول

6.      منتهی الوصول الی علمی الکلام و الاصول

آثار کلامی و اعتقادی

1.      منهاج الیقین

2.      کشف المراد

3.      انوار الملکوت فی شرح الیاقوت

4.      نظم البراهین فی اصول الدین

5.      معارج الفهم

6.      الابحاث المفیدة فی تحصیل العقیدة

7.      کشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد

8.      تسلیک النفس الی حظیرة القدس

9.      نهج المسترشدین

10. مناهج الهدآیة و معارج الدرآیة

11. منهاج الکرامة

12. نهایة المرام

13. نهج الحق و کشف الصدق

14. الالفین

15. باب حادی عشر

16. اربعون مسألة

17. رسالة فی خلق الاعمال

18. استقصاء النظر

19. رسالة السعدیة

20. رسالة واجب الاعتقاد

21. اثبات الرجعة

22. الایمان

23. رسالة فی جواب سئوالین

24. کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام

25. جواهر المطاب

26. التناسب بین الاشعریه و فرق السوفسطائیه

27. المبحاث السنیه و المعارضات النصریه

28. مرثیه الحسین علیه السلام

آثار حدیثی

1.      استقصا الاعتبار فی تحقیق معانی الاخبار

2.      مصابیح الانوار

3.      الدرر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحاسن

4.      نهج الوضاح فی الاحادیث الصحاح

5.      جامع الاخبار

6.      شرح الکلمات الخمس لامیرالمؤمنین علیه السلام

7.      مختصر شرح نهج البلاغه

8.      شرح حدیث قدسی

آثار رجالی

1.      خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال

2.      کشف المقال فی معرفة الرجال

3.      ایضاح الاشتباه

آثار تفسیری

1.      نهج الایمان فی تفسیر القرآن

2.      القول الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز

3.      ایضاح مخالفة السنة

آثار فلسفی و منطقی

1.      القواعد و المقاصد

2.      الاسرار الخفیة

3.      کاشف الاستار

4.      الدر المکنون

5.      المقامات

6.      حل المشکلات

7.      ایضاح التلبیس

8.      الجوهر النضید

9.      ایضاح المقاصد

10. نهج العرفان

11. کشف الخفاء من کتاب الشفاء

12. مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق

13. المحاکمات بین شراح الاشارت

14. ایضاح المعضلات من شرح الاشارات

15. نور المشرق فی علم المنطق

16. الاشارات الی معانی الاشارات

17. بسط الاشارت

18. تحریر الابحاث فی معرفه العلوم الثلاثه

19. تحصیل الملخص

20. التعلیم التام

21. شرح القانون

22. شرح حکمه الاشراق

23. القواعد الجلیه

آثار دعا و مناجات

1.      الادعیة الفاخرة المنقولة عن الائمة الطاهرة

2.      منهاج الصلاح فی اختصار المصباح

آثار ادبی

1.      کشف المکنون من کتاب القانون

2.      بسط الکافیة

3.      المقاصد الوافیة بفوائد القانون و الکافیة

4.      المطالب العلیة

5.      لب الحمکة

6.      اشعار در موضوعات مختلف و قصیده ای بلند درباره دانش و مال

آثار متفرقه

1.      آداب البحث

2.      جوابات المسائل المهنائیة الاولی

3.      جوابات المسائل المهنائیة الثانیه

4.      جواب السوال عن حکمه النسخ

5.      وصیتنامه

6.      الغریة

7.      مسائل سید علاالدین

وفات و مدفن

سرانجام  این فخر جهان تشیع در ۲۱ محرم ۷۲۶ قمری در سن ۷۸ سالگی درگذشت و بدن مطهرش را برای دفن در حرم علی بن ابی‌طالب به نجف اشرف انتقال داده و در آن مکان مقدس به خاک سپرده شد.


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 25 مهر 1396نظر دهید »

 جایگاه عفاف و حجاب در اسلام

مقدمه:

  نگاه اسلام به زن همراه با حرمت و کرامت است، اسلام در بدو پیدایش، زنان را از اسارت فرهنگ جاهلی نجات داد و قدر و منزلت و شخصیت انسانی از دست رفتة آنان را در فرهنگ جاهلی مرد سالار احیاء کرد. اگر چه در دوران مدرن نیز اندیشه های فمینیستی مدافع حقوق زنان تلاش زیادی جهت رفع تبعیض از این قشر کرده اند اما در این راه دچار افراط شده اند و به نحوی زن بودن زن و تفاوتهای طبیعی بین دو جنس را فراموش کرده اند و روابط سالم بین دو جنس، از بین برده اند و بدین طریق بنیان نظام خانواده را متزلزل کرده اند. مطرح شدن چنین اندیشه هایی در جهان و بالطبع در جامعه ما به دلیل گسترش ارتباطات جهانی؛ ضرورت بررسی تجویز ارزشهای اخلاقی همچون حجاب و عفاف و کارکردهای آن را بیش از بیش هویدا کرده است.

 عفاف:

 عفاف به عنوان یک ارزش درونی و والای اخلاقی در اخلاق اسلامی جایگاه بسیار والایی دارد. و عفاف به عنوان ریشة حجاب و حجاب به عنوان یک عمل ظاهری، بازتاب عفاف به عنوان یک ارزش درونی است؛ به عبارت دیگر عفاف ریشه و سرچشمة حجاب است.  دین اسلام با تأکید بر ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و پاکدامن و  حجاب و پوشش، می خواهد حرمت و کرامت زن در عرصة اجتماع حفظ شود و استعدادهای خدادادی او در فعالیتهای صرف جنسی صرف نشود. بنابراین عفاف و حجاب در اسلام از یک مسئلة کلی تر و اساسی تر ریشه می‌گیرد و آن این است که آیا تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را ببرد یا نه؟ به عبارت دیگر مسأله این است که آیا کامیابی های جنسی باید محدود به محیط خانوادگی و همسران مشروع باشد، یا می تواند آزاد باشد و به محیط اجتماع کشیده شود؟ اخلاق جنسی اسلامی بر خلاف اخلاق جنسی غرب که مبتنی بر روابط آزاد بین مرد و زن به شرط رعایت آزادی دیگران است؛ می‌خواهد انواع التذاذات جنسی به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع خالص برای کار و فعالیت باشد به همین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند و در همین راستا بر ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و حجاب تأکید می ورزد.

حفظ حجاب و ترک جلوه گری ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است از:.

آرامش روحی ، استحکام پیوند خانواده ، حفظ نسل ، جلوگیری  

از   سوء قصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و روانی ، پائین آمدن آمار طلاق ، خودکشی ، فرزندان نامشروع و سقط جنین ، از بین رفتن رقابت های منفی ، حفظ شخصیّت و انسانیّت زن ، و نجات او از چشم ها و دلهای هوسبازی که امروز دنیای غرب و شرق را در لجن فرو برده است .

پیام های آیه31سوره نور

1- در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام بین زن و مرد، فرقی نیست

2- جلوه گری زنان ، در جامعه ممنوع است .

3- ظاهر بودن قسمت هایی از بدن که به طور طبیعی پیداست ، (صورت ، دست یا پا مانعی ندارد.)

4- در میان انواع پوشش ها، نام مقنعه و روسری بزرگ آمده و این دلیل بر اهمیّت حجاب است .

5- در قانون گزاری باید به ضرورت ها، واقعیّت ها و نیازها توجّه شود. (اگر پوشاندن آن قسمت از بدن که خود به خود آشکار است ، واجب می شد، زندگی برای عموم زنان مشکل بود)

6- اسلام به نیازهای فطری و غریزی بشر پاسخ مثبت می دهد.

7 - هرگونه راه رفتنی که سبب آشکار شدن زیورهای مخفی زن شود ممنوع است.

8- زن ، حق ّ مالکیّت دارد

9- زن ، زینت خود را تنها به زنان مسلمان می تواند نشان دهد و نزد زنان کفّار باید خود را بپوشاند. یعنی زنان خودی و مسلمان نه بیگانه .

10- پوشش زن با تمایلات جنسی مردان نامحرم کاملا ارتباط دارد.

11- حجاب وپوشش ، واجب است ، وهرکاری که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه کند ممنوع است . 12- مقدار واجب برای پوشش سر و صورت ، انداختن روسری و مقنعه ای است که گردن و سینه را بپوشاند. 13- با حفظ حجاب ، حضور زن در جامعه مانعی ندارد ّ) همان گونه که شرکت زن در نماز جماعت بلامانع است .)

14- همه مردم نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و برای نگاه های حرام خود باید توبه کنند15- مقتضای ایمان ، توبه به درگاه خداوند است . 16- توبه ، هم واجب است و هم کلید رستگاری است .)
17- راه رستگاری ، بازگشت از مسیرهای انحرافی به راه خداست .

چشم پوشی, وظیفه شرعی یک مسلمان: قرآن کریم قض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنندپس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است.

نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است

: قرآن کریم قض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است اسلام تأکید خاصی دارد که زن و مرد باید کامیابی جنسی خود را تنها و تنها در محدودة ازدواج فراهم سازند. به عبارت دیگر افراد یا باید تن به ازدواج دهند یا باید محرومیت مطلق را تحمل کنند. ازدواج در نظام اخلاق جنسی اسلامی بر خلاف اخلاق جنسی غرب که از آزادی به محدودیت آمدن است؛ مبتنی بر از محدودیت به آزادی آمدن است و ازدواجی که پایه و خاصیت روانیش از محدودیت به آزادی آمدن است به دنبال خود استحکام می آورد و آنکه پایه‌اش از آزادی به محدودیت آمدن است فاقد استحکام است و منجر به طلاق می شود؛ زیرا کسی که تجارب جنسی فراوانی دارد به سختی می تواند خود را مقید به ازدواج و چهار چوب خانواده کند؛

خود نمایی زنان: بیشترین عامل بروز این بیماری در مردان حس خودنمایی در زنان است. مردان به طور طبیعی نسبت به زیبایی و اندام جنس مخالف حساس اند و زنان بد یا بی حجاب با خودنمایی در عرصه جامعه این گرایش مردان را تحریک می نمایند. در تفاسیر شیعه وسنی ذیل آیه 30 سوره نور, نقل کرده اند که: «روزی در هوای گرم مدینه، زن جوانی در حالی که روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوش او، پیدا بود، از کوچه ای عبور می کرد، مرد جوانی از انصار، آن حالت را مشاهده کرد و چنان غرق تماشا شد که از خود و اطرافش غافل گردید و به دنبال آن زن حرکت نموده تا این که صورتش به شی ای اصابت کرد و مجروح گردید، هنگامی که به خود آمد، خدمت پیامبر(ص) رفت و جریان را برای او بیان داشت، این جا بود که آیات سوره مبارکه نور در مورد پوشش زنان نازل گردید قرآن کریم برای رفع این معضل اجتماعی در آیات شریفه سوره نور، از یک طرف مؤمنان اعم از زنان و مردان را مخاطب قرار داده دستور می دهد که نگاه های خود را کوتاه ساخته و به نامحرم خیره نشوند و از فساد و آلودگی دوری کنند و از سوی دیگر به خانم ها دستور می دهد پوشش مناسب را رعایت کرده و زیورآلات خود را آشکار نسازند. تا حوادث نظیر حادثه ای که آیه در ارتباط با آن نازل شده است، اتفاق نیفتد و جوانان از خود بی خود نشده و دنبال زنان و دختران نامحرم راه نیفتند و امنیت و آرامش خود و دیگران را خدشه دار نسازند.

در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: «در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید. چند آیه بعد می فرماید: «با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانید.» تمام این برنامه و تأکیدها برای آن است که: مردم، زن ها را به عنوان افراد عفیف و پاکدامن بشناسند و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم نسازند و چشم طمع ندوزند و در نتیجه امنیت و آرامش قشر خانم ها در سایه چادر و رعایت ضوابط شریعت و پوشش اسلامی، تأمین شود   

 در ادامه قرآن کریم می فرماید: با این راه و روش، اگر بیماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به آزار و اذیت خانم ها ادامه داده و امنیت و آرامش آنان را تهدید کردند. برخورد شدیدتری با آنان صورت خواهد گرفت: «اگر منافقان و بیماردلان «شهوت پرست» و کسانی که در شهر، اضطراب و نگرانی به وجود می آورند از اعمال زشت خود دست برندارند، ترا «ای رسول» علیه ایشان می شورانیم، در آن صورت، مدت کمی در مجاورت عفاف به عنوان یک ارزش درونی و والای اخلاقی در اخلاق اسلامی جایگاه بسیار والایی دارد. و عفاف به عنوان ریشة حجاب و حجاب به عنوان یک عمل ظاهری، بازتاب عفاف به عنوان یک ارزش درونی است؛ به عبارت دیگر عفاف ریشه و سرچشمة حجاب است .     

 دین اسلام با تأکید بر ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و پاکدامن و  حجاب و پوشش، می خواهد حرمت و کرامت زن در عرصة اجتماع حفظ شود و استعدادهای خدادادی او در فعالیتهای صرف جنسی صرف نشود. بنابراین عفاف و حجاب در اسلام از یک مسئلة کلی تر و اساسی تر ریشه می‌گیرد و آن این است که آیا تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را ببرد یا نه؟ به عبارت دیگر مسأله این است که آیا کامیابی های جنسی باید محدود به محیط خانوادگی و همسران مشروع باشد، یا می تواند آزاد باشد و به محیط اجتماع کشیده شود؟ اخلاق جنسی اسلامی بر خلاف اخلاق جنسی غرب که مبتنی بر روابط آزاد بین مرد و زن به شرط رعایت آزادی دیگران است؛ می‌خواهد انواع التذاذات جنسی به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع خالص برای کار و فعالیت باشد به همین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند و در همین راستا بر ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و حجاب تأکید می ورزد.

کارکردهای عفاف و حجاب در اسلام                                                  

   شکوفایی استعدادهای فطری و طبیعی: اخلاق جنسی اسلامی با نفی و طرد اخلاق جنسی کهن که مبتنی بر طرد و تحقیر غریزة جنسی و ترویج رهبانیت و مبارزه با یک نیاز طبیعی و غریزی انسان به نام رسیدن به حقیقت، که نتیجة آن کشمکش و تعارض درونی، از بین رفتن اعتدال و سلامت روحی و روانی فرد و صرف نیروهای و استعدادهای فطری و طبیعی فرد به مبارزه با یک نیاز زیستی و طبیعی بود، به مبارزه برخاست و از سوی دیگر با طرد اخلاق جنسی نوین که مبتنی بر آزادی روابط جنسی بین زن و مرد بود، به مخالف    اسلام تأکید خاصی دارد که زن و مرد باید کامیابی جنسی خود را تنها و تنها در محدودة ازدواج فراهم سازند. به عبارت دیگر افراد یا باید تن به ازدواج دهند یا باید محرومیت مطلق را تحمل کنند. ازدواج در نظام اخلاق جنسی اسلامی بر خلاف اخلاق جنسی غرب که از آزادی به محدودیت آمدن است؛ مبتنی بر از محدودیت به آزادی آمدن است و ازدواجی که پایه و خاصیت روانیش از محدودیت به آزادی آمدن است به دنبال خود استحکام می آورد و آنکه پایه‌اش از آزادی به محدودیت آمدن است فاقد استحکام است و منجر به طلاق می شود؛ زیرا کسی که تجارب جنسی فراوانی دارد به سختی می تواند خود را مقید به ازدواج و چهار چوب خانواده کند؛

کنترل جنسی                                                                                        

 کنترل جنسی از طریق عفت و پاکدامنی، حجاب و پوشش امکان پذیر است. عفت و پاکدامنی، ستر و پوشش عمومی به دلیل سالم سازی عرصه‌ها و فعالیتهای اجتماعی به عنوان یکی از برترین خصلتها بشمار آمده است. با توجه به اینکه صرف ازدواج باعث نمی شود که افراد به سایر افراد دیگر رغبت و تمایل نداشته باشند، بنابر این کنترل جنسی در همه شرایط لازم است؛ زیرا ازدواج شرط لازم است و شرط کافی نیست، خصوصاً اگر در شرایطی که زن خودش را در یک وضع مهیجی قرار دهد. این است که اسلام در معاشرت ‌های زن و مرد یک حدود و قیودی قائل است و این حدود و قیود را فقط و فقط برای این وضع کرده است که ارتباط زن و مرد به شکلی نباشد که تهییج آور باشد. یعنی شهوات یکدیگر را تحریک کنند.

ترویج فرهنگ نماز در بین زنان

زنان در حال نماز خواندن مکلف به داشتن حجاب کامل هستند؛ از طرفی بهترین نوع ارتباط معنوی بنده با خدای خویش در حالت نماز می باشد. با توجه به وجوب پوشش در نماز که بهترین حالت ارتباط زن با خداوند متعال است به ارزش جایگاه حجاب پی می بریم از طرفی زنان مومن برای انجام فرضیه الهی نماز در روز چندین بار داشتن پوشش کامل را عملا تمرین و تکرار می کنند علاوه بر آن با توجه به آیه مبارکه «وقرن فی بیوتکن و لاتبرجن …. اقمن الصلوه …» خداوند در این آیه شریفه به زنان امر می کند که شرح و جلوه گری نکنید و اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید نماز شما را از فحشاء منکر باز می دارد. نماز خواندن نیرومندترین وسیله برای حفظ حجاب است.

خلاصه ونتیجه سخن:

رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای زنان و مردان مؤمن ومسلمان، تکلیف الهی است. رعایت آن، علاوه بر این که موجب عمل به دستورات الهی می شود، شخصیت فردی اجتماعی و معنوی انسان محجوب و پاکدامن، سیر صعودی پیدا کرده و نردبان تعالی و تکامل را یکی پس از دیگری طی می کند و از سوی دیگر در تأمین بهداشت روحی و روانی و آرامش خانواده ها و صفا، نورانیت و امنیت در جامعه نقش به سزایی ایفا می کند.

بنابر این:

*مسئولان ذیربط حکومت اسلامی ودینی که سه وظیفه مهم بعهده دارند (1- تصحیح دین شناسی مردم 2- تحکیم دین باوری مردم3- تسهیل دینداری مردم) را به عهده دارد در جهت تحکیم،ترویج وتوسعه این تکلیف قرانی گام های اساسی وجدی بردارند.    

جست وبرقلوب مردم(مخاطب ) وارد شد. * تمامی وزارتخانه ها وسازمان ها بابرگزاری نشست های پربارورسیدن به یک همگرایی نظری وعملی واتخاذ تصمیمات صحیح بر اساس شرع وقانون درقالب بخشنامه روشن وبا ضمانت اجرایی مستحکم وتعریف شده یک اقدام جدی، هماهنگ وهمگانی بعمل آورن*باالهام از فرمایش استاد شهید مطهری، مردم آنگونه زندگی می کنند که می اندیشند بنابراین برای ایجاد تغییر روی رفتار ومنش کسی بایستی برروی افکار واندیشه اوکارکرد وتاثیر گذاشت، تاثیر روی اندیشه زمانی موثر، مفید وسازنده است که ارزش های الهی راباورپذیرنمود ودرراستای تحقق آن از همه توان وامکانات( رسانه ملی،مطبوعات،دانشمندان و…) استفاده کردوبه موضوع مخاطب شناسی، متودولوژی تبلیغ،قالب های تاثیر گذارو…بهره

منابع:
1- قرآن کریم                                                                    

2- سوره نور

3- مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، انتشارات صدرا،  قم،

1368.4-  مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن تفسیر سورة نور جلد چهارم انتشارات صدرا، 1369.

5- مطهری، مرتضی، فلسفه حجاب، انتشارات صدرا، قم، 1353.


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 28 تیر 1396نظر دهید »

دیشب از فَرقِ علی(علیه السلام) کعبه پُلی زد به بهشت
چه مراعاتِ نظیری‌ست؛
علی،
کعبه،
بهشت

 ایام شهادت مولای متقیان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام تسلیت باد.


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 25 خرداد 1396نظر دهید »

آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی: عبد، هر گره کوری داشته باشد، در ماه مبارک رمضان با ربّ خود در میان بگذارد، خداوند آن را باز می‌کند.
پس، از ماه رمضان غفلت نکنید!


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 25 خرداد 1396نظر دهید »

امیرالمومنین امام على عليه السلام: أقوَى الناسِ مَن قَوِيَ عَلى غَضبِهِ بِحِلمِهِ؛

قويترين مردم، كسى است كه با بردبارى بر خشم خود چيره شود.

 ميزان الحكمه ج8 ص449


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 25 خرداد 1396نظر دهید »

امام على عليه السلام: اِرفِضِ الدُّنيا، فَإِنَّ حُبَّ الدُّنيا يُعمي ويُصِمُّ ويُبكِمُ و يُذِلُّ الرِّقاب

دنيا را بران كه محبّت دنيا، كور و كر و لال مى كند و سرفرازان را خوار.


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 25 خرداد 1396نظر دهید »

علی مع الحق و الحق مع علی

آری کشور عزیز ما ایران بنام مولا علی علیه السلام شناخته شده و بر پیشانی این آب و خاک نام مقدس مولا درخشندگی داشته و دارد.

می خواهم عرض کنم طلاب خواهر چگونه این نعمت بزرگ را پاس داشته و برای خود سهمی در آن دست و پاکنند.

تاریخ اسلام سه عنوان را در ارتباط با مولا ذکر نموده و در آن سخن رانی کرده:

دانش همراه با فصاحت و بلاغت در حد فوق عادی؛ نهج البلاغه گویای قسمتی از آن است.

دوم استقامت و شجاعت در پیشبرد اسلام در جنگ و صلح در حاکمیت و خانه نشینی با پیامبر عظیم الشان و بعد از ان، همراه با صدیقه کبری و بعد از آن شیوه مبارزات او در صدر اسلام و صبر او بعد از رحلت پیامبر عظیم الشان و دوران امامت حاکی از صفت دوم است.

سوم تقوی و پرهیزکاری، عبادت و خضوع، دعای کمیل و گریه های نیمه شب های کوفه همه و همه گواه صفت سوم

اکنون خواهر طلبه تو می خواهی سهمی داشته باشی؟! بسم الله.

خوب درس بخوان؛ اسلام را فراگیر؛ تحقیق و مطالعه کن؛ وقت بگذار و برای علم ارزش ذاتی قائل باش؛ اندوخته دیگران را مطالعه کن و بر آن بیفزا؛ استقامت در تبلیغ داشته باش؛ زحمت آن را تحمل کن؛ هدف را پیش برد اسلام قرار ده و لیس الا.

تقوای فردی و اجتماعی را فراگیر و عمل کن تا به آن برسی؛ آن چه از اخلاق ذمیمه بخل و حسد و تکبر، تند خوانی، بدزبانی و… داری با آن ها مبارزه کن و همه را به صفات نیک بدل نما.

از عبادت غافل مشو. واعبد ربک حتی یاتیک الیقین (ای الموت)

خداوندا! حوزه های ما را هر روز شکوفاتر از قبل بفرما و ما را خدمتگذار مخلص قرار ده.

علی شیخ موحد

96/3/21


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 23 خرداد 1396نظر دهید »

در نیمه مـــــاه رمضان ماه برآمد
سالار کریمان جهان از سفر آمد

افطار کنید از رطبِ ذکرِ حسن جان
چون بر علی و فاطمه زیبا پسر آمد

عید میلاد سبط اکبر رسول اعظم
امام حسن محتبی علیهماالسلام مبارک باد


موضوعات: فرهنگی
   شنبه 20 خرداد 1396نظر دهید »

 


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 12 اردیبهشت 1396نظر دهید »

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای امروز در دیدار کارگران در آستانه روز کار و کارگر و در فاصله ۱۹روز مانده به انتخابات چندنکته را خطاب به مردم، مسئولان انتخابات و نامزدها طرح کردند که نکات پیرامون برگزاری انتخابات را مرور می‌کنیم:

رأی، امانت مردم است
یک سفارش دیگر هم مربوط به مسئولان است؛ مسئولان دولتی که انتخابات را برعهده دارند؛ که چه در وزارت کشور، چه در شورای نگهبان، چه در تبلیغات که در صدا و سیما است و جاهای دیگر، چه در بخشها ی مختلفی که حالا ان‌شاءاﷲ در روز رأی گیری رأی خواهند گرفت؛ امانت مردم را حفظ کنند. این آراء مردم، این حضور مردم، امانت مردم است. این امانت را در نهایت احتیاط حفظ کنند و نگه دارند؛ مبادا خدای نکرده کسانی بتوانند به این امانت دست‌درازی کنند.

قانون را دقیق رعایت کنید؛ بدون استثناء
قانون را به‌طور دقیق رعایت کنند؛ در قبال هیچ‌کس نسبت به قانون {کوتاهی} رودربایستی و این حرفها نداشته باشند؛ قانون قانون است، برای همه است؛ هیچ استثنائی در مورد قانون وجود ندارد، قانون را رعایت کنند، تا ان‌شاءاللّه یک کار درست، صحیح، و مطلوب و مرضیّ حقِّ متعال ان‌شاءاللّه انجام بگیرد.

تکرار میکنم؛ رأی مردم حقّ‌النّاس است
و مکرّر من عرض کردم، باز هم تکرار میکنم، که رأی مردم حقّ‌النّاس است؛ اگر کسی تعرّض کند، تعرّض به حقّ‌النّاس کرده است که از عهده‌ی حقّ‌النّاس بر آمدن کار بسیار مشکلی است.
 


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 11 اردیبهشت 13961 نظر »


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 11 اردیبهشت 1396نظر دهید »


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396نظر دهید »


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396نظر دهید »

 


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 16 فروردین 1396نظر دهید »

ثواب زیاد است ولی … 


آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمه الله علیها) از زبان استادشان آیت الله شیخ علی اکبر برهان نقل می کنند که آن مرحوم می فرمودند : ثواب زیاد است ولی ثواب دان ما سوراخ است یعنی فلان عمل را خوب به جای می آوریم و در عوض به ما ثواب هم می دهند ولی عمل حرام دیگری را انجام می دهیم مثلا غیبت می کنیم و ثواب ها هم می ریزد و از بین می رود.

                                                                     آداب الطلاب ص 493


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 16 فروردین 1396نظر دهید »

امیرالمومنین علیه السلام: أبغَضُ العِبادِ إلَى اللّهِ سبحانه العالِمُ المُتَجَبِّر

منفورترين بندگان نزد خداوند سبحان، دانشمند مغرور و متكبّر است.

ميزان الحكمه ج1 ص572


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 16 فروردین 1396نظر دهید »

بعد از چند شبانه‌روز بی‌خوابی، بالاخره فرصتی دست داد و حاج مهدی در یکی از سنگرهای فتح شده عراقی خوابید. پنج روز از عملیات در جزیره مجنون …


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 15 فروردین 1396نظر دهید »

امیرالمومنین علیه السلام: مَنِ اتَّجَرَ بغَيرِ فِقهٍ فَقَدِ ارتَطَمَ في الرِّبا

آنکه بدون آشنایی با احکام به تجارت پردازد در ورطه ربا گرفتار شود!

حکمت ۴۴۷ نهج البلاغه


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 15 فروردین 1396نظر دهید »

امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام:

کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ یَومُ عیدٍ؛

هر روزی که در آن گناه نشود همان روز، روز عید است.

 نهج البلاغه، حکمت ۴۲۸


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 14 فروردین 1396نظر دهید »

             سرآغاز هر نام، نام خداست

                                      که بی نام او نامه یکسر خطاست

سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض کرده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند بزرگ و سبحان برای شما عزیزان مسئلت می کنیم.

 


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 14 فروردین 1396نظر دهید »

دلم شكسته شد از دستِ اين و آن بي تو
چگونه پَر بكشم تا به آسمان بي تو؟
 
چقدر وعده ي فردا چقدر جمعه ي بعد؟
ببين كه بر لبم آقا رسيده جان بي تو

براي چشم به راهت تمام ثانيه ها
چه كُند ميگذرد صاحب الزمان بي تو

قسم به جان عزيزت، عزيز خسته شدم
از اين همه سفر ِ تا به جمكران بي تو

 


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 16 اسفند 13951 نظر »

امام علی (علیه السلام) :

آبروی تو چون یخی جامد است که “درخواست” آن را قطره قطره آب می کند، پس بنگر آن را نزد چه کسی فرو می ریزی.
نهج البلاغه حکمت ۳۴۶


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 16 اسفند 1395نظر دهید »

حیا چیست؟ و چه فایده هایی دارد؟

واژه «حیاء»، یعنی ملاحظه و رعایت حدود و احکام شرعی و عقلی و عرفی و منفعل شدن از ارتکاب محرمات شرعیه و دوری از آن ها جهت حفظ آبرو و حیثیت خود، یا اجتناب از زشتی ها برای دوری از بدنامی و سرزنش در پیشگاه خدا و مردم. (1)

حیاء، در زبان روایات از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است؛ به گونه ‏ای که حیاء محصول ایمان و حتی عین ایمان و از آن یاد می‏شود. امام صادق(علیه السلام) می‏فرماید: «الْحَيَاءُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ»؛ (2)
«حیاء، از ایمان است و ایمان در بهشت است (پس هر کس که با حیاء باشد، در بهشت است»).
و در جای دیگر فرمود: «الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ»؛ (3)
«حیاء و ایمان، در یک رشته‏اند و همدوش همدیگرند و چون یکی از آن دو رفت، دیگری هم می‏رود.»

 اما فواید حیاء عبارت اند از:
1. موجب حفظ دین و ایمان است؛
2. بهترین عامل برای کسب عفاف است؛
3. علامت مروت و مردانگی است؛
4. موجب پوشانده شدن عیوب می شود؛
5. عامل کنترل بدی ها و زشتی ها است؛
6. منکرات را به معروف تبدیل می کند. (4)

〰〰〰〰〰〰〰〰
1. مهدی نیلی پور، بهشت اخلاق، ج 2، ص 637، نشر مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر.
2. ثقة الإسلام كليني، کافی، ج 2، ص 106، 8 جلدى، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه. ش.
3. همان.
4. مهدی نیلی پور، بهشت اخلاق، ج 2، ص 637.


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 15 اسفند 1395نظر دهید »

 


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 15 اسفند 13951 نظر »

15 اسفند روز درختکاری

در ایران، روز 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان “هفته منابع طبیعی” نامگذاری شده است که نخستین روز این هفته یعنی 15 اسفند “روز ‌درختکاری‌” است.

تاریخچه روز درختکاری
روز درختکاری  ابتدا در سال 1872 و در ایالت نبراسکای آمریکا و در تاریخ 10 آوریل (21 فروردین)، توسط فردی به نام J.Sterling Morton برگزار شد و گفته می شود که در آن روز بیش از 1 میلیون درخت کاشته شده است اما بعد از مدتی این تاریخ به آخرین جمعه ماه آوریل انتقال یافت.

امروزه بیشتر کشورهای دنیا روز درختکاری را محترم شمرده و در این روز به کاشتن درخت ها و نهال های متفاوت اقدام می کنند. البته تاریخ این روز با توجه به آب و هوای هر کشور متفاوت است و بیشتر سعی می کنند تا در موقعی از سال این کار را انجام دهند که درخت قابلیت رشد کردن را داشته باشد. برای مثال می توان به کشور هایی مانند آلمان، مصر، پاکستان، مکزیک اشاره کرد که روز درختکاری به ترتیب در روزهای 5 اردیبهشت، 26 بهمن، 27 مرداد و دومین پنجشنبه از ماه جولای است.

روز درختکاری در ایران

درختکاری در ایران دارای پشتوانه ‌ای از علایق ملی و سنت تاریخی است، تاریخ نشان می ‌دهد که ایرانیان باستان، جشن های خاصی داشتند و در این جشن ها به درختکاری پرداخته و به خاک و زراعت احترام می‌ گذاشتند.

در کشور ما روز درختکاری در 15 اسفند هر سال برگزار می شود و مردم با حضور در پارک ها، جنگل ها و اقصی نقاط شهر اقدام به کاشت نهال های جوان می کنند. ایرانی ها هر سال با کاشت درخت به استقبال سال نو رفته و در واقع با این کار نمادین در آستانه بهار زندگی را به زمین باز می گردانند. در این روز در مقابل بیشتر پارک ها و فضاهای سبز و دیگر نقاط شهر نهال هایی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می گیرید.

 اهمیت درختکاری در اسلام

در ادیان و فرهنگ های مختلف جهان، درخت و درختکاری جایگاه خاصی دارد. دین مقدس اسلام نیز بشر را به کاشت درخت تشویق و ترغیب کرده است و بعضی از بزرگان دین به این امر اشتغال داشته اند. حضرت علی علیه السلام در مدینه باغ های خرمای فراوانی به وجود آورد و بیشتر آنها را در راه خدا وقف کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  در این باره می فرماید: «اگر شخصی درختی بکارد یا مزرعه ای را به زیر کشت ببرد و انسان ها، حیوانات یا پرندگان از آن بخورند، این کار صدقه ای از طرف آن شخص شمرده می شود». نیز در روایتی معتبر از یکی معصومین (ع) منقول است که: “حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول کاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیک خود دست برندارید”. و این نشانگر تاکید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختکاری است.

 مطالب یاد شده به روشنی، وظیفه تک تک ما را در حفظ و حراست از منابع طبیعی موجود، خصوصاً جنگل ها و مراتع و همچنین توسعه پایدار و گسترش این نعمت الهی، به عنوان یک وظیفه دینی و ملی، مشخص می کند.

فواید درختان در زندگی انسانها

امروزه با صنعتي شدن جوامع بشري درختان نقش مهم تري در زندگي بشر ايفا مي كنند، از سويي مقدمات پيشرفت بيشتر صنعت و فناوري را موجب مي شوند و منابع تامين كننده محصولاتي نظير وسايل چوبي، مبلمان، لوازم التحرير (كاغذ، انواع مدادهاي مختلف) ‌الوار و هزاران محصول ديگر محسوب مي شوند و از سو ي ديگر به منزله ريه هاي يك شهر تلقي شده و نقش مهمي در تامين سلامت اعضاي جامعه را ايفامي كنند. اين مورد اخير از مورد قبل مهم تر مينمايد.

چرا كه به دليل فعاليت كارخانجات صنعتي و نيز ازدياد وسايل نقليه عمومي و فعاليت روزانه آنها در سطح شهرهاي بزرگ  آلاينده ها و گازهاي مهلك و خطرناكي نظير دي اكسيد كربن در هواي شهرها فزوني يافته و سلامت افراد را تهديد مي كند. و افزايش هر چه بيشتر اين مواد آلاينده كاهش ميزان اكسيژن در هوا را سبب مي شود و اين وضع نامساعد گروههاي آسيب پذير نظير بيماران ريوي و قلبي، سالخوردگان و كودكان را بيشتر تهديد مي كند. در چنين شرايطي مساله درخت و درختكاري راه حلي مناسب براي مبارزه با آلودگيهاي مذكور به شمار مي آيد. ايجاد جنگلهاي مصنوعي و فضاي سبز در اطراف شهرهاي بزرگ به تاسيس كارخانجات توليد اكسيژن مي ماند.

به طور خلاصه روز درختکاری بهانه ‌ای است برای این که ما به محیط زیست احترام گذشته و آن را احیاء کنیم و یا حداقل آن را با دقت بیشتری نگه داری کنیم. امید است که با تلاش در این جهت، حتی با کاشتن یک نهال کوچک، کشوری زیبا و آباد را برای خویش مهیا کنیم که یقیناً کاری پسندیده است.

گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 15 اسفند 1395نظر دهید »

آیت اللّه جوادی آملی:
البتّه لازم نیست که همه در حوزه بمانند و ملّا شوند بلکه بعضی برای سفیر_هدایت و طرح_هجرت خوب اند و پاداش و نتیجه کار نزد خدا معلوم میشود.

حضرت امیر علیه السلام در یک بیان نورانی میفرماید: « ألغِنی والفقرُ بعدَ العَرضِ علَی اللّه » (نهج البلاغه،حکمت ٤۵۲)
یعنی چه کسی پیروز میشود؟ چه کسی به آسانی از پل صراط میگذرد؟ در قیامت معلوم میشود، چه بسا ممکن است یک عالِم با گذشتی که به روستا برود و مشکلات و مسائل شرعی مردم روستا را حل کند، از یک استاد نام آورِ حوزه هم در قیامت جلوتر برود؛
بسا امیر که آنجا اسیر خواهد شد/                 بسا اسیر که فرمانگذار خواهد بود

کتاب «حوزه و روحانیت»، ص۲۲


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 4 اسفند 1395نظر دهید »

نعمت پروردگار که از آن سوال می شود چیست ؟!

بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روزی ابو حنیفه به محضر امام صادق علیه‌السلام آمد.
امام فرمود: شنیده‏ام که این آیه ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم))
در روز قیامت به طور حتم از نعمتها سؤال می‏شوید. [سوره تکاثر، آیه ۸]

 چنین تفسیر می‏کنی که: خداوند مردم را از غذاهای لذیذ و آب‌های خنک مؤاخذه و بازخواست می‏کند.

 ابوحنیفه گفت: درست است من این آیه را این طور تفسیر کرده ‏ام.

 امام فرمود: اگر مردی تو را به خانه‏اش دعوت کند و با غذای لذیذ و آب خنکی از تو پذیرایی کند و بعد برای این پذیرایی به تو منت بگذارد، درباره‏ی چنین کسی چگونه قضاوت می‏کنی؟

 ابوحنیفه گفت: می‏گویم آدم بخیلی است.

 امام فرمود: آیا خداوند بخیل است تا اینکه در روز قیامت در مورد غذاهایی که به ما داده ما را بازخواست کند؟

 ابوحنیفه گفت: پس مقصود از نعمت‌هایی که قرآن می‏گوید انسان مؤاخذه می‏شود چیست؟

 امام فرمود: مقصود آن نعمت ولایت ما اهل‏ بیت است. روز قیامت از ولایت ما قرار است سوال شود ✨

مستدرک الوسائل ج ۱۶ ص ۲۴۷


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 3 اسفند 1395نظر دهید »

چه می‌شد اگر مسلمانان به یک رساله عمل می‌کردند؟!


کتاب امام صادق علیه السلام
بزرگان عامه به پیغمبر صلّی‌اللّه علیه‌وآله که ضبط صوت وحی بود، گفتند: «إِنَّ الَّرجُلَ لَیهْجُرُ؛ قطعاً این مرد هذیان می‌گوید!». در حقیقت به وحی و خداوند که صاحب صوت بود، نسبت هذیان دادند.
چطور می‌شد اگر تمام مسلمانان به یک رساله عمل می‌کردند، ولی بزرگان عامه به پیغمبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم که ضبط صوت وحی بود، گفتند: «إِنَّ الَّرجُلَ لَیهْجُرُ؛ قطعاً این مرد هذیان می‌گوید!».۱ در حقیقت به وحی و خداوند که صاحب صوت بود، نسبت هذیان دادند.
امام صادق علیه‌السلام در روایتی به بعضی از اصحاب خود فرمود: «اگر خوف آن را نداشتم که در دست دشمنان قرار گیرد، کتابی به شما شیعیان می‌دادم که با وجود آن به هیچ‌چیز نیاز نداشته باشید، و آن کتاب شما را از هر چیز دیگر مستغنی و بی‌نیاز می‌کرد»؛۲ یعنی نه‌تنها نیاز شما را در فروع، بلکه در همه چیز بر طرف می‌کرد.

«فَینْبَغِی الإِحْتِیاطُ وَ التَّوَقُّفُ فی فِتَنِ آخِرِ الزَّمانِ الَّتی هِی کقِطَعِ الَّلْیلِ الْمُظْلِمِ، حَتّی یظْهَرَ الطَّریقُ الحَقُّ. وَ الإِحْتِیاطُ مَقْدُورٌ لِکلِّ أَحَدٍ، وَ هُوَ عُمْدَةُ السِّلاحِ لأهْلِ الإِیمانِ، وَالنّاجی هُوَ الثّابِتُ فِی الإِیمانِ، أَلدّاعی بِتَعْجیلِ الْفَرَج، أَلْمُلازِمُ لِلإِعْتِقادِ بِجَمیعِ الْمُعتَقَداتِ الْحَقَّةِ؛ پس در فتنه‌های آخرالزمان که مانند پاره‌های شب تاریک هستند، شایسته است احتیاط و توقف نمودن تا راه حق روشن گردد. و همگان توان احتیاط را دارند، و آن عمده سلاح اهل ایمان است، و تنها کسی [در این فتنه‌ها] نجات می‌یابد که در ایمان خود استوار بوده و برای تعجیل فرج دعا کند و در اعتقاد به تمام عقاید حقه ملتزم و استوار باشد».

در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۴۴
 روحش شاد و یادش گرامی

۱. نهج‌الحق، ص۳۳۲، کشف‌الیقین، ص۴۷۲؛ کشف‌الغمّة، ج۱، ص۴۲۰؛ الطرائف، ج۲، ص۴۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۵۳۵.
۲. متن حدیث به این صورت است: «لَوْ لا أَنْ یقَعَ عِنْدَ غَیرِکمْ کما وَقَعَ غَیرُهُ، لأعْطَیتُکمْ کتاباً لاتَحْتاجُونَ إِلی أَحَدٍ حَتّی یقُومَ القائِمَ عَجَّلَ اللّه تعالی فَرَجَه؛ اگر [بیم آن را نداشتم] که به دست غیر شما بیفتد، چنان‌که چیزهای دیگر در دست آنان افتاد، قطعاً کتابی به شما می‌دادم که با وجود آن تا قیام حضرت حجت عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشّریف به هیچ‌کس نیاز نداشته باشید». ر.ک: بحارالانوار، ج۲، ص۲۱۳؛ بصائرالدرجات، ص۴۷۸.


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 3 اسفند 1395نظر دهید »


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 28 بهمن 1395نظر دهید »

 


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 28 بهمن 1395نظر دهید »

 

آیة الله جوادی آملی: عيادت هر بيماري در اسلام، سنت حسنه است. خيلي از ماها گِله مي‌كنيم كه چرا قلب ما مرده است [و] در حال نماز حضوري نداريم، خشوعي نداريم؟ [جواب این است که]ما آن كارهايي كه دل را زنده مي‌كند، كم مي‌كنيم. به ما گفتند عيادت مريض كنيد، قبرستان برويد، تشيع جنازه بكنيد، مرده را بشوييد؛ ببينيد [آدم]عوض مي‌شود یا نه! [ولی] اين سنت ها فراموش شد. درس و بحث، يك مقدار الفاظ و مفاهيم ذهني است! اينكه آن قدرت را ندارد كه در انسان تحولي ايجاد بكند. گفتند هر وقت دلتان گرفت و دنيازده شديد؛ بيماري را عيادت كنيد، جنازه‌اي را تشيع كنيد، جنازه‌اي را بشوييد، قبرستان برويد! اين تكان مي‌دهد آدم را!
سایت اسرا.نکات اخلاقی معظم له


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 28 بهمن 1395نظر دهید »


 

شهید عماد مغنیه

شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان معاون جهادی حزب الله لبنان بود، که در بهمن ماه 1386 در منطقه کفرسوسه سوریه به دنبال انفجار یک خوردوی بمب‌گذاری شده، توسط سازمان‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

مغنیه که در خانواده‌ای پنج نفره متشکل از پدر، مادر و دو برادرش به نام‌های «جهاد» و «فواد» می‌زیست، تحصیلات عالی خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت به پایان رساند.

جهاد، برادر عماد، در سال 1363 در عملیات علیه اشغالگران به شهادت رسید. فؤاد نیز قربانی توطئه سازمان جاسوسی اسرائیل موساد شد و به شهادت رسید.

عماد از سن 17 سالگی با سازمان آزادیبخش فلسطین همکاری مبارزاتی داشت، مدتی محافظ شخصی یاسر عرفات بود، ولی پس از حمله سراسری ارتش صهیونیستی در خرداد ماه 1361 به لبنان که تا بیروت پایتخت این کشور پیش رفت، پس از عقب‌نشینی و خروج نیروهای عرفات از راه بندر بیروت، از این گروه فاصله گرفت و به جنبش شیعی «افواج المقاومة اللبنانیة» که توسط امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران بنیانگذاری شده بود، پیوست.

استعداد فراوان، از خودگذشتگی و شجاعت که از ویژگی‌های بارز او به شمار می‌آمدند، در هم آمیخته و از او شخصیتی انقلابی تمام عیار پدید آورد.

با تشکیل حزب‌الله لبنان در سال 1362، عماد مغنیه نیز همچون حجت‌الاسلام «سیدعباس موسوی»، دبیر کل حزب‌الله که بعدها در حمله تروریستی بالگردهای رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و سیدحسن نصرالله، دبیر کل کنونی حزب‌الله، از جنبش امل خارج شد و در مقاومت اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد.

شرکت او در سلسله عملیات نظامی و کارساز علیه اشغالگران صهیونیست، باعث شد تا دشمنان از او به عنوان شخص اول در نبرد با مقاومت اسلامی یاد کنند.

آن چه مسلّم است، بر خلاف آنچه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه عماد مغنیه جوّسازی می‌کنند و او را تروریستی بزرگ می‌نامند، وی تنها رزمنده‌ای خالص از مقاومت اسلامی لبنان بود که برای نجات کشورش از اشغالگران، تا پای جان مبارزه کرد و بیش از 26 سال، سازمان‌های اطلاعاتی سیا و موساد را به دنبال خود کشاند. جایزه 25 میلیون دلاری پلیس «اف.بی‌.آی» آمریکا برای زنده یا مرده عماد، نشان از هراس جنایتکاران و تروریست‌های دولتی از هرگونه مقاومت دارد.

از عماد مغنیه به عنوان مغز متفکر به اسارت در آوردن سربازان رژیم صهیونیستی در تابستان سال 1385 و همچنین فرمانده جنگ 33 روزه رزمندگان مقاومت اسلامی علیه تهاجم همه جانبه اسراییل نامبرده می شود.

راه و یادش گرامی.


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 24 بهمن 1395نظر دهید »

بیانات آیت الله جوادی آملی

معامله با خدا

خدا وقتی با انسان معامله می‌کند گاهی تعبير به «بيع» مي‌کند: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ﴾ گاهی به «شراء» مي‌کند: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری﴾ بعد می‌فرمايد هيچ کسی مثل خدا خريد و فروش نمي‌کند، براي اينکه اگر کسي با خدا معامله کرد خداي سبحان عِوَض و مُعوَّض هر دو را به آدم مي‌دهد. اين‎طور نيست که چيزي بگيرد چيزي بدهد؛ اما اگر کسي ـ خدايي ناکرده، معاذالله ـ با شيطان معامله کرد عوض و معوض هر دو را او مي‌گيرد، نه اينکه شيطان چيزي را به آدم بدهد.

اينکه فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ﴾ شما جان را دادي، خدا چه کار مي‌کند؟ اين جان را تکميل مي‌کند، مزين مي‌کند، کامل مي‌کند و معين مي‌کند، تحويل شما مي‌دهد. مال در راه خدا دادي،او چه کار مي‌کند؟ اين مال را از تکاثر به کوثر مي‌آورد و به شما تحويل مي‌دهد.

(تفسیر_سوره_ذاریات 95/10/14)


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 21 بهمن 13951 نظر »

10 جمادی الاوّل سالروز برپایی فتنه وراه اندازی جنگ جَمَل

در سال 36 هـ در چنین روزی جنگ جمل اتّفاق افتاد (1) و در 15 این ماه بصره فتح شد و نزول نصر از خداوند کریم بر امیر المؤمنین‌ علیه السلام واقع شد. (2) بنا بر قولی در پنجم این ماه واقع شده است (3) و قول دیگر نوزدهم این ماه است. (4)

ابتدای این واقعه از آنجا شروع شد که بعد از بیعت مردم با امیر المؤمنین‌ علیه السلام، طلحه و زبیر به بهانه ی عمره از مدینه خارج شدند و به اصحاب جمل پیوستند. عبدالله بن عامر که قبلا عامل عثمان در بصره بود و از طرف امیر المؤمنین‌ علیه السلام عزل شده بود، به مکّه آمد و شتری که دویست دینار خریده بود برای عایشه آورد و به طرف بصره حرکت کردند تا به این شهر رسیدند.

پس از ورود، به خانه ی عثمان بن حُنَیف عامل امیر المؤمنین‌ علیه السلام ریختند و او را اسیر کردند و بسیار کتک زدند و موی ریش و سر و دو ابروی او را کندند.

امیر المؤمنین‌ علیه السلام برای مقابله با آنان به طرف بصره حرکت فرمودند. در این جنگ همراه امیر المؤمنین‌ علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهما السلام و همچنین محمّد حنیفه و عبدالله بن جعفر و اولاد عقیل و عدّه ای از جوانان بنی هاشم همراه با عمّار و ابو ایّوب انصاری و عدّه ای از مهاجر و انصار بودند.

80 نفر از اصحاب بَدر، 250 نفر از کسانی که با پیامبر صلّی الله علیه و آله در بیعت شجره شرکت کرده بودند و 1500 نفر از سایر اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله شرکت کردند. (5)

مسلم مشاجعی را همراه با قرآنی فرستادند که بصریان را به حکم قرآن بخواند، ولی آنان مسلم را هدف تیر ساختند و شهید کردند.

بعد از موعظه های عمّار و فرمایشات امیر المؤمنین‌ علیه السلام، در دهم جمادی الاولی جنگی را که شروع کرده بود ادامه دادند و امیر المؤمنین‌ علیه السلام در مقام مقابله با آنان بر آمدند. در این جنگ از لشکر امیر المؤمنین‌ علیه السلام که 20 هزار مرد جنگی بودند پنج هزار نفر شهید شدند، و از لشکر جمل که 30 هزار نفر بودند 13000 نفر کشته شدند. (6)

آخر الأمر که پیروزی نصیب لشکر امیر المؤمنین‌ علیه السلام شد، حضرت کنار هودج عایشه آمدند و فرمودند :«ای حُمیرا، پیامبر تو را امر کرده بود که به جنگ من بیرون آیی ؟ آیا تو را امر نفرمود که در خانه ی خود بنشینی و بیرون نیایی ؟ بخدا سوگند،انصاف ندادند آنانکه زن های خود را پشت پرده پنهان داشتند و تو را بیرون آوردند».

محمّد بن ابی بکر خواهرش را از هودج بیرون کشید. امیر المؤمنین‌ علیه السلام دستور داد او را به خانه ی صفیّه دختر حارث بن ابی طلحه ببرند و بعد او را به مکّه و از مکّه به مدینه فرستاد.

در این جنگ زید بن صُوحان که از بزرگان لشکر و شیعیان امیر المؤمنین‌ علیه السلام بود شهید شد و آن حضرت بالای سرش آمده فرمودند :«ای زید، خدا رحمتت کند که تعلّقات دنیوی تو اندک بود، و إمداد تو در دین بسیار بود».

منابع :

1. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 3، ص 181. و … .
2. مسار الشیعة : ص 31. و … .
3. العدد القویة : ص 54. و … .
4. منتخب التواریخ : ص 160.
5. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 3، ص 190. و … .
6. بحار الانوار : ج 32، ص 174، 211. و … .


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 20 بهمن 1395نظر دهید »

بازتاب تشكر رهبر معظم انقلاب از ترامپ به دلیل افشای چهره واقعی آمریکا در رسانه هاي جهان


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 20 بهمن 1395نظر دهید »

تولد “صدرالدين شيرازي” متفكر بزرگ ‏اسلامي معروف به ملاصدرا(980ق)

صدرالدين شيرازي مشهور به ملاصدرا و صدرالمتألهين در نهم جمادي الاول سال 980 ق در شيراز به دنيا آمد. سنگ بناي علمي و اخلاقي ملاصدرا در محضر درس شيخ بهايى بنا نهاده شد و سپس در جرگه‏ي درس حكيمِ الهي، ميرداماد، كسب فيض كرد. وي پس از رسيدن به مقام والاي علمي، بر مسندتدريس تكيه زد و به تدوين حكمت متعاليه پرداخت. ملاصدرا با تركيب فلسفه‏ي مشّاء و اشراق، حكمت متعاليه را بنيان نهاد و تاثيري شگرف بر فلسفه‏ي اسلامي گذاشت به طوري كه اين تاثير، بسيار وسيع و غيرقابل انكار است. صدرالمتألهين به عنوان بزرگ‏ترين فيلسوف اسلامي در حالي كه در يك دست، قلمِ تفسير سوره‏ي بقره و در دست ديگرش برگه‏هاي شرح كتاب الحُجّه‏ي اصول كافي بود، در سال 1050 ق در 70 سالگي در بصره دار فاني را وداع گفت و در همان شهر مدفون گشت.


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 19 بهمن 1395نظر دهید »

رابطه صمیمانه آیت‌الله سید احمد زنجانی و امام خمینی(رضوان‌الله علیهما)

از بیانات آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی:

آقای خمینی نامه‌ای به حاج آقای ما نوشته بود. بخشی از آن که فی‌الجمله عبارتش در ذهنم است، این است:
«حضرت آیة الله زنجانی! اشتغال و گرفتاری به دنیا، دوستان را مانند قحط‌سالیِ دمشق از یاد یکدیگر برده، اکنون‌که شنیدم کسالت جناب‌عالی شدّت پیداکرده، خواستم چند خطی ـ یا تااندازه‌ای ـ انجام وظیفه کرده باشم.
این‌جانب نیز با حوادث دوران پیری دست به گریبانم و نفس‌های آخر عمر را با گرفتاری داخل و خارج می‌کشم. از جناب‌عالی درخواست دعا برای حسن عاقبت دارم.»

حاج آقای ما در ۸۶ سالگی بودند که از دنیا رفتند.
فاصله سنّی ایشان با آقای خمینی دوازده سال بود. آقای خمینی در هجدهم جمادی الآخرة ۱۳۲۰ متولدشده بودند و ایشان در چهارم صفر ۱۳۰۸.
هر دو به هم عشق می‌ورزیدند. در جلسات در جمع رفقایشان که بودند، امام جماعتشان حاج آقای ما بود. گاهی که نبودند، آقای خمینی امامت می‌کرد.

آقای خمینی به ایشان خیلی عشق می‌ورزید. در نامه‌شان که می‌گوید: «قحط‌سالی دمشق»، اشاره به این شعر است:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق

حاج آقای ما هم به ایشان علاقه‌مند بود. یادم است مرحوم والد در نامه‌ای خطاب به ایشان نوشته بودند:
«اخیراً شعری را شنیده‌ام. می‌خواهم آن را به خرج شما بگذارم:

در سینه دلم گم‌شده تهمت به که بندم
غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد

جرعه‌ای از دریا، ج1، ص۵۹۷

 


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 19 بهمن 1395نظر دهید »

درگذشت “شيخ محمد عبده” عالم و انديشمند ديني و مبارز اسلام ‏گراي مصري(1323 ق)

شيخ محمد بن عبده بن حسن خيراللَّه مصري، مفتي ديار مصر، معروف به عبده در اواسط قرن سيزدهم به دنيا آمد. وي كه داراي هوشي سرشار بود، پس از تحصيل علوم اوليه، در دانشگاه الازهر، به شاگردي سيدجمال الدين اسدآبادي نشست و منطق و كلام و فلسفه را از او آموخت. شيخ محمد عبده، گوي سبقت را از ديگر شاگردان ربود و مورد توجه خاص سيدجمال الدين واقع گرديد. بعدها به علت شركت در جريانات سياسي به سوريه تبعيد شد و از آن جا به پاريس رفته و با سيدجمال الدين ملاقات نمود. از آن پس راهي مصر گرديد و مفتي آن ديار شد. شيخ محمد عبده به همراه سيدجمال الدين اسدآبادي، عالم اسلام را محتاج پاره‏اي اصلاحات مي‏دانست و در قطع دست استكبار انگلستان مي‏كوشيد. عبده مانند سيد جمال در پي آن بود كه ثابت كند اسلام توانايى دارد كه به صورت يك مكتب و يك ايدئولوژي، راهنما و تكيه‏گاه انديشه‏ي جامعه‏ي اسلامي قرار گيرد و آن‏ها را به عزت دنيايى و سعادت اخروي برساند. از اينرو، سعي داشت، فلسفه‏هاي احكام دنيايى و اجتماعي اسلام از قبيل نماز، روزه، حج، زكات و انفاق تبيين و استحكام اصول اخلاقي اسلام را روشن نمايد. عبده با سيد جمال در دو جهت اختلاف نظر داشت: يكي اين كه سيد جمال، انقلابي فكر مي‏كرد و عَبدُه، طرفدار اصلاح تدريجي بود. ديگر اين كه سيد، مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامه‏هاي خود قرار داده بود و معتقد بود اول بايد ريشه‏ي اين اُمُ‏الفساد را كَند و دور انداخت ولي عبده، آموزش و تربيت ديني جامعه را مقدم بر آموزش و پرورش سياسي مي‏دانست. از اين انديشمند و مبارز مسلمان مصري آثاري به جاي مانده است كه اصلاحُ المَحاكمِ الشَّرعية و تفسير القرآن، از آن جمله‏ اند.


موضوعات: فرهنگی
   دوشنبه 18 بهمن 1395نظر دهید »

انواع پوشش


شهید مطهری در مورد انواع پوشش می نویسد:
بعضی از بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشریفاتی دارد؛ با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند، بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر بر سر کردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان نامحرم نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند، امتناعی ندارند.

نوع دیگر بر عکس بوده و هست که زن آنچنان با مراقبت، جامه های خود را می گیرد، و آن را رها نمی کند که نشان می دهد که اهل عفاف و حفاظ است. خودبه خود دورباشی ایجاد می کند و ناپاک دلان را مأیوس می سازد.»(2)

در کل از این آیه نتیجه می گیریم که: زنان باید با پوششی گشاد و بزرگ، سر و سینه (بدن) را بپوشانند به گونه ای که مورد تهییج هوسبازان و مزاحمت آنان قرار نگیرند.

مطهری، مسئله حجاب، ص176 و 175.

 


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 17 بهمن 1395نظر دهید »


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 17 بهمن 1395نظر دهید »

امیرالمومنین امام على عليه السلام: البَخيلُ خازِنٌ لِوَرَثتِهِ

بخيل، خزانه‌دار وارثان خويش است.

ميزان الحكمه جلد1 صفحه 506


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 17 بهمن 1395نظر دهید »

طبق قانون اساسي، روند تصويب قانون در کشور بدين صورت است که پس از تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، اين مصوبات بايد به تأييد شوراي نگهبان قانون اساسي برسد تا در صورت عدم مغايرت با شرع و قانون اساسي قانونيت پيدا کند. در صورت عدم تأييد شوراي نگهبان، مصوبات به مجلس عودت داده مي‌شود تا اصلاحات مورد نظر شوراي نگهبان انجام گيرد اما در پاره‌اي از مسائل، مجلس شوراي اسلامي به دليل ضرورتي که در اجراي قانون مصوب احساس مي‌کند بر موضع خود اصرار مي‌ورزد. در سالهاي اوليه انقلاب، در برخي موارد، اين مسأله پيش مي‌آيد که طرح هاي برگشتي از شوراي نگهبان با اصرار مجلس براي تصويب آن مواجه مي‌شد؛ لذا رييس وقت مجلس در سال 1360 طي نامه‌اي به امام خواستار اعمال ولايت و تنفيذ مقام رهبري در رابطه با قانون کار که مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان بود شد و امام نيز در تاريخ 19/7/1360 طي جوابيه‌اي تصريح کردند که: «… پس از تشخيص موضوع بوسيله اکثريت وکلاي مجلس شوراي اسلامي، با تصريح به موقت بودن آن، مادام که موضوع محقق است و پس از رفع موضوع، خود به خود لغو مي‌شود، مجازند در تصويب و اجراي آن …» اما در سال 1366 بار ديگر اين بحث بطور جدي مطرح شد و رييس جمهور، رييس مجلس، رييس ديوان عالي کشور و نخست وزير و مرحوم سيداحمد خميني طي نامه‌اي به امام خواستار تعيين مرجعي براي حل عملي مسائل و تشخيص ضرورت و مصلحت شدند و امام در جوابيه خود در تاريخ 17/11/1366 دستور تشکيل مجمعي مرکب از فقهاي شوراي نگهبان، آيت‌الله خامنه‌اي، هاشمي رفسنجاني، توسلي، موسوي خوئيني‌ها، آقاي ميرحسين موسوي و وزير مربوط براي تشخيص مصلحت نظام را صادر کردند. امام در بخشي از اين نامه مرقوم فرمودند: « آقايان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه ای است که گاهي غفلت از آن موجب شکست اسلام عزيز مي‌گردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهوري اسلامي ايران را تابلوي تمام نماي حل معصلات خويش مي‌داند. » مجمع مصلحت نظام پس از اصلاح قانون اساسي در سال 1368، در قانون اساسي نيز گنجانده شد.


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 17 بهمن 1395نظر دهید »

چیزی که حتی سازمان سیا فکرشم نمی‌کرد!!

۱۶ بهمن ۱۳۵۷؛ اعتراف سازمان سیا به غلط بودن محاسباتش درباره ایران


موضوعات: فرهنگی
   یکشنبه 17 بهمن 1395نظر دهید »

“اخلاق دولت مردان”
•جایز نبودن تعدّی از حدود الهی و خط کشی های نظام اسلامی
•جایگزینی اهداف الهی به جای اغراض شخصی
•دخالت ندادن خواسته ها و اغراض شخصی در انجام وظایف
•انس مسئولین نظام با قرآن؛ در کنار کار و اشتغالات آنان
•یاد خدا و محاسبه الهی در هنگام افزون طلبی ها و خودخواهی ها
•پرهیز از خود محوری در انجام وظایف
•اعمال و رفتار غلط ما؛ موجب خشکاندن شجره طیّبه نظام ما
•"خود نظارتیِ” دائم مسئولان نظام
•پیش بردن کار کشور و اهداف انقلاب؛ هدف نماینده مجلس
•نمایندگی مجلس؛ صحنه کارآمدی برای خدمت به اسلام و مسلمین
•نمایندگان مجلس و استمرار در طریق استقامت
•امام(ره)؛ خلاصه ایمان، عمل صالح و تهذیب نفس
•نماینده مجلس؛ حافظ عزّت ملّت در پیش چشم دیگر ملل
•اخلاق نامه نمایندگان مجلس
•خواص و مجذوب متاع های دنیوی نشدن
•دوران نمایندگی مجلس؛ دوران امتحان الهی
•تکلیف بزرگ الهی بر دوش نمایندگان مجلس شورای اسلامی
•وظایف مسئولان ما؛ امانت الهی در دستان آنها
•تمرین ساده زیستی برای نجات از غرق شدن در تجمّلات زندگی
•ذخایر معنوی ما؛ یکی توکّل به خدا و دیگری اعتماد به مردم
•سکینه مسئولان در مقابل اقدامات دشمنان
•حساب سخت الهی برای مسئولیتهای بیشتر و سنگین تر
•قضاوت در مورد خودمان؛ بدون تعریف و تمجید دیگران
•مرعوب نشدن نمایندگان مجلس از اقدامات سلطه گران
•هر خدمتی برای تقویّت نظام اسلامی؛ ضربه ای به استکبار جهانی
•پای بندی مسئولین در عهد و پیمان خود با مردم، نظام و خداوند
•جلبِ رحمت و مغفرت الهی با اعمال و نیّات خودمان
•رقابت مسئولین نظام در خدمت رسانی به مردم
•سبقت گرفتن مسئولین از یکدیگر در خدمت رسانی به مردم
•لزوم مهار نفس در مسئولین نظام اسلامی
•پرهیز از روحیه سلطه جویی و برتری جویی نسبت به مردم
•انجام مسئولیت ها با تعهّد به ارزش های دینی و انقلابی
•استمرار و استقامت مسئولان در راه خدمت‌رسانی
•صحّت عمل مسئولین؛ موجب ناکامی سودخوارانِ فاسد
•مصیبت‌ها و بلاها؛ محصول کوتاهی و بی مسئولیتی خودمان
•مصیبت‌ها؛ هم بلاست و هم نعمت
•اصلاح و ریشه کن کردن فسادِ دستگاه های کشور
•برای خدا و برای انجام وظیفه کار کردن
•ایمان؛ محور توفیقات وزارت اطلاعات
•تقوا و عبودیت مسئولین؛ عامل گذر آسان از پُل صراط
•چهار رُکن ایمان: صبر، یقین، عدل و جهاد
•نمایندگان مجلس و نصیحت همدیگر به صراط حق و حفظ صبر
•لزوم تقوای نمایندگان مجلس برای پیشگیری از خطا و لغزش
•خطاهای سنگین تر و سخت تر برای مسئولیت های حسّاس تر
•خودمان؛ مخاطب ناکامی های دوران مسئولیت خویش
•کم رنگ نشدنِ نیّت خدمت رسانی دولت مردان ما
•غرّه شدن به مسئولیت ها و غافل شدن از شکر خدا
•غرق نشدن در گرداب غرور با دیدن نقص ها و کمبودها
•لزوم تعهد مسئولان و مدیران کشور نزد خدا و مردم
•خشوع و تواضع در مقابل ملّت؛ ملاک کارهای من و شما
•پاک و نورانی ساختنِ اندیشه و عمل با ذکر و یاد بی حدّ خدا
•کلام قرآن؛ موعظه ای برای نمایندگان مجلس
•وظیفه دولت مردان؛ تأکید بر نقاط مشترک و عمل به تکلیف
•لزوم حفظ وحدت نخبگان سیاسی و اجتماعی
•اثر ظلم های مسئولین؛ دامن گیر تمام ملّت
•مغرور نشدن مسئولان با توفیق و پیشرفت در کارها
•تلاش نمایندگان مجلس برای تقویّت روح قناعت و دینداری مردم
•نمایندگان مجلس و توانایی شنیدن حرف مخالف
•دخالت ندادن هوای نفس در انجام وظایف
•خطر ابتلای مسئولان کشور به انحراف، لغزش و فساد شخصی
•خشیّت داشتن مسئولین از خدا؛ نه ملاحظه حرف مردم
•پاسخگو بودن مسئولین نظام در دادگاه محاسبه الهی
•وظیفه سنگین مسئولین کشوری در استغفار از تخلّفات
•فساد مدیریتی و اقتصادی؛ از نتایج جامعه معتاد به گناه
•اِعراض از زندگی اشرافی و رفاه طلبانه؛ روش انقلاب و انقلابیون
•ممنوعیت اشرافی گری و لذت جوئی برای مسئولین نظام
•پرهیز از هیاهو و دست زدن غیرمنطقی در مجلس
•راه حلّ مشکلات ما؛ عمل به تکلیف و خلوص در نیّت
•پرهیز از شایعه پراکنی و تهمت زنی درباره امور نامعلوم و غیر یقینی
•رعایت انصاف نمایندگان مجلس نسبت به یکدیگر
•عزم و اراده قوی تر و صبر و توکل بیشتر؛ راه مطمئن پیروزی
•وظایف مسئولان در دوران مسئولیت؛ امانتی الهی
•مسئولین نظام؛ آماده پاسخگویی به خدای متعال
•یاد خدا؛ کانون توجّه مسئولین
•تقویّت جوهر تعبّد، ایمان و عمل صالح در مسئولین کشوری


موضوعات: فرهنگی
   شنبه 16 بهمن 1395نظر دهید »

امیرالمومنین امام على عليه السلام: بِتَركِ ما لا يَعنيكَ يَتِمُّ لَكَ العَقلُ؛

با فرو گذاشتن كارهاى بيهوده، خردت كامل مى گردد!

ميزان الحكمه، جلد ۷، صفحه ۵۳۸


موضوعات: فرهنگی
   شنبه 16 بهمن 13951 نظر »

بین الطلوعین

امام باقر علیه السلام: خداوند روزی ها را میان بندگان خود تقسیم کرد و مقدار فراوانی را زیاد آورد که میان هیچ کس تقسیم نکرد. خداوند فرموده است: «و از خدا زیادی اش را بخواهید».(نساء/32)
بحارالانوار/ج11/ص323/ح85
دعا نقش موثر و کارسازی در افزایش رزق و روزی دارد.

در فجر انقلاب، یاد و خاطره شهدای عزیز انقلاب اسلامی را گرامی می داریم..

 


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 14 بهمن 1395نظر دهید »

فقیه سترگ حضرت علامه حیدر قلی سردار کابلی کرمانشاهی(ره)

در سده اخیرشخصیت های برجسته علمی و نامداری برخواستند و هرکدام در این کشور و دیگر بلاد اسلامی مصدرخدماتی دینی، علمی و فرهنگی واقع شدند، آنگونه که از نهاد های علمی و فرهنگی، مخصوصا مدارس دینی و حوزه های علمیه، نهادهای علمایی همانند شورای علمای سرتاسری و شورای علمای شیعه و…. انتظار می رفت تا از خدمات و مقام علمی دانشمندان این کشور تجلیل و قدردانی بعمل آوردند. با کمال تأسف چنین اقدام حتی از سوی مراکزعلمای هم صورت نگرفته است.

ستاره گمنام از آسمان علم و حكمت حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ حیدرقلی خان سردار کابلی(ره)  بزرگمرد فقیه، محدث عالی قدر، رجالی کبیر، ادیب بارع ، ریاضی دان بی بدلیل وبحق توان گفت که جامع علوم معقول ومنقول بوده وبا تواضع چشمگیر ونفس مهذب وجمال ملکوتی هم دوره هایش را مجذوب خود ساخته بود.

او کسی بود که به فرموده شیخ آقا بزرگ تهرانی «من اکبر علما الشیعه فی هذالقرن» بوده است. علامه بزرگوار علاوه برعلوم مختلف که تذکر یافت، درعلوم غريبه و چند زبان رايج دنياي آن روز نیز ید طولایی داشت؛ لذا بخاطر اهمیت موضوع و تجلیل از مقام این عالم فرزانه به مناسبت سالگرد ارتحال ملکونی وی نکاتی پیرامون اندیشه وحیات با برکت آن فقیه و عارف گمنام، تحت عنوان«یادمان علامه سردار کابلی» حضور خوانندگان محترم پیش کش می گردد.

خرم گلی که بشکفد از شاخسار علم
خوش سبزه ای که سرزند از جویبار علم

حیدرقلی فرزند سردار نور محمد خان در هجدهم محرم 1293 هجری قمری. در محله شیعه‌نشین قزلباش‌های چنداول کابل، متولد شد. چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود و یکی از مهره‌های خود را در افغانستان به قدرت رساند. با روی کار آمدن امیر عبدالرحمان خان، دست‌نشانده انگلیس، نور محمد خان که از سرداران عالی‌رتبه ارتش محسوب می‌شد همراه با خانواده‌اش به یکی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند، شهر تاریخی لاهور) تبعید شد. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ ق) در لاهور مهاجر بودند.

در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مکتب‌خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایه‌های علوم جدید را در لاهور فراگرفت و در مکتب‌خانه، علوم دینی و قرآن را آموخت. در حالی که هنوز دوازده بهار از سن حیدرقلی سپری نشده بود از جمله دانشمندان جوان و ریاضیدانان هوشمند لاهور به حساب می‌آمد. او در عنفوان جوانی در بیشتر علوم و فنون روز صاحب نظر و رای بود و در میان دانش آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به طوری که معلمان و اساتید کلاس حیدرقلی از فضل و آن دانش آموز مهاجر بهره می‌بردند و نسبت به وی احترام خاصی به جا می‌آوردند. چندی نگذشت که آوازه علمی حیدرقلی شهره شهر گشت.

دولت مستعمره هند هر چند گاهی اسباب اذیت و آزار خانواده سردار را فراهم می ساخت و با بهانه گیریهای واهی روزگار را بر آنان تنگ می‌ساخت و توسط عوامل دولت دست‌نشانده کابل چنگ و دندانی علیه سردار مهاجر نشان داده می‌شد. به همین علت نور محمد خان مجبور شد شهر لاهور را به قصد عراق، ترک نماید و بدین ترتیب حیدر قلی به همراه خانواده در سال ۱۳۰۴ ق. وارد بندر ساحلی بصره گردید.

تحصیلات حوزوی

حیدرقلی پس از زیارت مزار پیشوایان اسلام و آشنایی با اختران حوزه نجف اشرف نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز کرد. وی پس از شش سال تلاش بی وقفه توانست بر قله رفیع اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حکیم، دانشمند و مجتهد بزرگ می‌شناختند.

مشایخ اجازه

حکیم وارسته علامه سردار کابلی پس از کسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامی و استوانه‌های بزرگ حوزه همچون:

1. آیت‌الله سید حسن صدر(ره)
2. آیت‌الله میرزا محمد علی دشتی(ره)
3. آیت‌الله حاج سید عباس لاری(ره)
4. آیت‌الله حاج شیخ عباس قمی(ره)
5. آیت‌الله سید یحیی خراسانی (ره)
5. آیت‌الله شیخ آقا بزرگ تهرانی(ره)

مفتخر به دریافت «اجازه» و نقل روایات گردد.

آشنایی با زبان‌های خارجی

سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حکمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبان‌های زنده جهانی (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تالیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس…) درباره «فقه اللغة» را رد کرد. و نیز کتاب انجیل برنابا را از عربی به فارسی درآورده و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده‌هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.

هجرت از حوزه

علامه سردار کابلی در اوج شکوفایی علمی و در بحبوحه جوانی و رسیدن به قله بلند اجتهاد آهنگ هجرت از حوزه را به صدا درآورد و در تاریخ 1310 ق همراه خانواده به قصد تبلیغ اسلام و انجام رسالت برای تنویر و ارشاد جامعه اسلامی، با حوزه وداع گفت. با اینکه همه نوع امکانات برای او فراهم بود و هیچ گونه مشکل سیاسی و مالی او را تهدید نمی‌کرد، با کوله باری از علم و حکمت، حوزه را رها نموده، وارد سرزمین کرمانشاه گردید. آن روز شهر کرمانشاه از محروم‌ترین مناطق غرب ایران به حساب می‌آمد.

خدمات فرهنگی

تمرکز فکری سردار بسیار عالی بود. با اینکه در میان مردم و همواره ماءنوس با آنان بود از فعالیتهای علمی و کنکاش در علوم تجربی و فکری غافل نشد. چه بسا در تحقیقات و تاءلیفات خود بیشتر از حوزه درس و بحث موفق بوده و شبانه روز بهترین لحظات زندگی خود را صرف مطالعه و تحقیق و فراگیری علوم و فنون می‌کرد در پی همین پشتکاری که داشت فن «کیمیا»گری را در کرمانشاه از دانشمندانی که با وی دیدار داشتند آموخت و به نتایجی بسیار ارزنده و دست یافت. وی تا آخرین دقایق عمرش از کتاب، قلم و دوات فاصله نگرفت. همیشه می‌نوشت و تفکر می‌کرد. هم اکنون آثار ارزشمندی در زمینه‌های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه‌های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد. از مجموع 32 جلد تالیفات وی به تعدادی اشاره می‌گردد:

1. کتاب اربعین (این کتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی(ع) از طرف اهل سنت می‌باشد.)
2. نظم باب حادی عشر
3. شرح دعای صباح
4. درالنثیر
5. رساله در معرفت (جو)(1)
6. غیة التعدیل (قبله شناسی)(2)
7. ترجمه انجیل برنابا و…

سردار بیشتر اوقاتش را صرف مطالعه یا نوشتن کتاب می‌کرد، از کتبی که همیشه در کنار خود می گذاشت و دم به دم به آنها مراجعه می‌کرد تاج العروس و دایرةالمعارف بریتانیکا بود و کمتر شب و روزی بر او می گذشت که ریاضیات مطالعه نکند. اکثر کتب کتابخانه اش را خوانده بود و هر کتابی را که می خرید ضمن مطالعه، اغلاط آن را تصحیح می‌کرد و برای بیشتر کتابهای مهم خود که چاپ قدیم و فاقد فهرست بودند، فهرست تهیه می‌کرد و حاشیه می‌زد.

قبله شناس

علامه مجلسي(ره) محدث بزرگ شيعه معتقد بود كه محراب قبله مسجد مدينه از سوي سلاطين جور از جايگاه اصلي خود منحرف گرديده است. با اينكه سردار كابلي اكثر محرابهاي موجود زمان خود را منحرف، از قبله ميدانست و خود با اندك انحراف از محراب مساجد نماز ميگزارد، با نبوغي كه در هيئت و حكمت داشت توانست با فرمولهاي پيچيده رياضي مسأله «انحراف قبله مسجد مدينه» را رد و حكيمانه مدعاي خويش را اثبات نمايد. وي معتقد است كه محراب مسجد مدينه صد در صد درست و طبق موازين رياضي و هيئت است و حتي انحراف نداشتن قبله مسجد پيامبر(ص) را از معجزات بارز مكتب اسلام دانسته و دلايلي در اين باره اقامه نموده است.

انس با كتاب

سردار بيشتر اوقاتش را صرف مطالعه يا نوشتن كتاب ميكرد، از كتبي كه هميشه در كنار خود ميگذاشت و دم به دم به آنها مراجعه ميكرد «تاج العروس»و «دائره المعارف بريتانيا»؟ بود و كمتر شب و روزي بر او ميگذشت كه رياضيات مطالعه نكند.

خوش‌نویسی

او علاوه بر فضایل و مناقبی که وی داشت هنرمند خوبی بود و در نستعلیق و شکسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می‌توان از حواشی سردار بر کتاب «شهاب» تالیف قاضی ابوعبدالله خضاعی و در «غیة التعدیل» مشاهده نمود که هر دو کتاب به طریق افست چاپ گردیده است.

اخلاق

انسانی بود قانع، صبور، خوش‌رو و خوش لهجه. وقتی راه می‌رفت زمین را می‌نگریست و وقتی می‌نشست در حال فکر کردن بود. وقتی به کسی می‌رسید با تبسم احوال‌پرسی می‌کرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می‌آمد می‌گفت: «من ذره‌ای بیش نیستم.» و… او ظاهری ساده و بی‌آلایش داشت. لباس ساده می‌پوشید، ساده سخن می‌گفت و غذای ساده می‌خورد مهربان بود و با مردم صمیمانه می‌نشست و صادقانه برخورد می‌کرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود. ادب و تواضع آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می‌داشت.

بزرگانی که به کرمانشاه وارد می‌شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می‌رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می‌کرد بدون آنکه ملاحظه‌ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.

خاطره ای بسیار آموزنده از زبان افتخار ذریه فاطمی سیدالفقهاء آیت الله العظمی مرحوم علامه سید مرتضی حسینی نجومی کرمانشاهی(ره) پیرامون احترام ویژه علامه ذوالفنون و گوهر گرانبهای بی نظیر روزگار حضرت آیت الله العظمی علامه مرحوم حاج حیدر قلی سردار کابلی کرمانشاهی(ره):

روزی با مرحوم والدم قدس الله تعالی نفسه الزکیه و مرحوم علامه بزرگوار سردار کابلی و چند نفری دیگر از فضل و کمال در مجلسی بسیا مغتنم بودیم که بنده به عنوان فرد کمترین، سراپا گوش بودم.صحبت کتاب غایه التعدیل و وزن کر و درهم شرعی پیش آمد …هنگامی که گاه تفرق آن مجلس شد و بلند شدند، هرچه مرحوم والدم اصرار فرمودند که ایشان را در مجلس مقدم بر خود دارند با یک حالت عجیب و ایمانی راسخ فرمودند:چگونه ممکن است که جلوی فرزند رسول خدا(ص) و حضرت زهرای اطهر (س) بیفتم؟

سرور ارجمند بنده حضرت سید العلماءالعاملین آیت الله آقای حاج سید مجتبی میبدی فرزند استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله مرحوم حاج سید میبدی می فرمودند:در هنگامی که طفلی هفت هشت ساله بودم همراه مرحوم والدم به منزل مرحوم سردار که می رفتیم آن مرحوم تا جلو درب اتاق به استقبال آمده دست والدم را بوسیده وسپس دست مرا که طفلی خردسال بودم به احترام سیادت می بوسید.

این صحبت ها گر چه ممکن است حالتی و قصه ای باشد اما بسیار آموزنده و تکان دهنده است. برای ما که از هوی و هوس ها و تقدم و تاخرها رهایی یابیمو به مجرد هوای نفسی،اعصاب خود و دیگران را خرد نکنیم ،اصولا آن مرحوم طوری زندگی کرده بود که این اخلاقیات خیلی بهتر از اینها از مراتب عدالت،ملکه او شده بود. او آقا و پیشنماز نبود تا فکر بعضی چیزها باشد.گذرانش از وجوه شرعیه نبود تا به فکر تمهید این امور باشد و لذا واقعا حیات طیبه او ،به فرموده حاج شیخ آقا بزرگ بین کتاب و محراب تقسیم شده بود.

غروب ستاره خاور

سرانجام حکیم فرزانه دانشمند برجسته ، ستاره خاور، مهاجر گمنام علامه حیدرقلی ، در عالم هجرت و غربت پس از نیم قرن و اندی تلاش، برسی و نشر معارف اسلامی ، در سحرگاه جمادی الاول 1372 ق در حال راز و نیاز با ذات بی نیاز در سر سجاده نماز در 79 سالگی یا قلب آرام و ضمیر امیدوار از آسمان باختران غروب کرد و حوزه های علمیه و سرداران علم و معرفت را از رحلت خود عزادار و سیاهپوش ساخت.

پس از مراسم تشییع و عزاداری در باختران تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیکر مطهر او در چهارم جمادی الاول 1372 ق در میان اشک و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشییع و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر «بوتراب» امام علی(ع) به خاک سپرده شد.

در فراق ستاره

نزدیک به نیم قرن از غروب دانشور بزرگ فیلسوف گمنام آیة الله سردار کابلی(ره) می گذرد. هنوز هم ارباب خرد و دانش در فراق سردار می سوزند و تنها از نظرات وی در محافل و سمینارهای علمی بهره می جویند. یکی از آن سرداران نام آور معاصر، حکیم بزرگوار علامه آیة الله حسن زاده آملی - دام عزه - است که بارها در دروس هیئت و حکمت خود از عظمت علمی سردار کابلی با این جملات قدردانی نموده است:

«ایشان ملای عجیبی بود. ملای مجهول القدری بود. در زمان ما جایشان خیلی خیلی در حوزه خالی است. رضوان الله تعالی علیه …»

پی نوشتها:

1. معيار سنجش مرواريد است. اين اثر يكي از آثار فني علامه است كه مربوط به عيار طلا و احجار كريمه ميشود.
2. ميتوانيد به كتاب «قبله شناسي» سردار كابلي يا زندگاني سردار كابلي، تأليف مرحوم كيوان سميعي مراجعه كنيد .
3. تلخیص از زندگانی «سردار کابلی»، ستاره خاور، چاپ 1372 سازمان تبلیغات اسلامی تاءلیف نگارنده سید حسن احمدی نژاد بلخی.

تهیه کننده: سید جعفرعادلی«حسینی»


موضوعات: فرهنگی
   پنجشنبه 14 بهمن 1395نظر دهید »

اقامت حضرت امام خميني-ره- در مدرسه علوي -1357ش-



امام خمینی (ره) یک روز بعد از ورود به تهران یعنی در روز سیزدهم بهمن ماه به مدرسه علوی رفتند و این مدرسه را برای اقامت موقت و همچنین سخنرانی‌های خود انتخاب کردند.
امام خمینی (ره)‌ در روز سیزدهم بهمن ماه سال 57 دیدارهای خود را با اقشار مختلف را آغاز کردند.
در آن روز به نوشته روزنامه اطلاعات ، هزاران تن از مردم تهران برای دیدن آیت‌الله خمینی به مدرسه علوی رفته بودند و کمیته استقبال از امام خمینی نیز طی اطلاعیه‌ای ساعات دیدار با امام را مشخص کرد.
بر اساس این اطلاعیه ، مردان از ساعت 9 صبح تا 12 و زنان از ساعت 3 بعدازظهر تا 6 می‌توانستند برای دیدار با امام به محل اقامت ایشان بروند.
امام در آن روز (13 بهمن) در جمع کارکنان و نویسندگان روزنامه اطلاعات به تبیین وظیفه خطیر مطبوعات اهل قلم پرداختند.
ایشان در این سخنرانی تصریح کردند: اهل قلم وظیفه خطیری دارند و باید هوشیار و مراقب باشند چرا که یک کلمه به صورت مکتوب گاه می‌تواند زیان‌بخش باشد.
بر اساس این گزارش ، ایشان همچنین در این روز در جمع روحانیون به فعالیت‌های زورمداران در دشمنی با اسلام اشاره کردند و بر لزوم ائتلاف علما با سایر اقشار مردم تاکید کردند.
امام در این دیدار اظهار کردند : مبارزه ادامه دارد و رمز پیروزی شما ، وحدت کلمه است.
ایشان با اشاره به صدماتی که به خاطر از دست دادن نیروی انسانی در اثر جنایات سلسله پهلوی به جامعه وارد شده است ، افزودند : دیگر دوران حقه‌بازی و مردم‌ فریبی شاه با حربه ملیت و آزادی‌خواهی به سر آمده است . همان آزادی‌خواهی که خود مردک گفت آزاد زنان و آزاد مردان ، همان آزادی که می‌گفت من آزادی دادم به ملت در صورتی که پشتش مسلسل بود ، توپ و تانک . الان هم بعضی از کسانی که با او ارتباط دارند با روش‌های ظاهرا اصلاح پیش آمده‌اند و می‌خواهند منافع اجانب را حفظ کنند . خود محمدرضا هم این ادعا را می‌کرد . به قرآن مجید توسل می‌جست و از آزادی زنان و مردان می‌گفت ،‌ همه حیله است و ملت باید بیدار باشد.
امام همچنین با گروهی از نظامیان و نیروی هوایی (همافران) دیدار کردند و به نوشته روزنامه کیهان، امام خمینی (رحمه الله علیه) در آن سخنرانی به دولت بختیار هشدار داد و گفت : اگر یک نفر از این همافران با دست این جلادان از بین برود ، ‌ما همه آنها را به کیفر اعمال‌شان می‌رسانیم.
در سیزدهم بهمن 57 در حالی که امام با اقشار مختلف از مردم دیدار می‌کردند شهردار تهران نیز استعفای خود را به امام خمینی (ره) تسلیم کرد و 22 نماینده مجلس شورای ملی نیز استعفا دادند.
در این روز شاپور بختیاری در مصاحبه‌ای با رادیو ملی فرانسه گفت : موجودیت و وحدت کشور بر همه مسائل دیگر از جمله آیت‌الله خمینی ، شاه و قانون اساسی مقدم است.
در این روز همچنین یاسر عرفات طی پیامی که برای امام ارسال داشتند ، گفت : نتایج پیروزی ملت ایران در مرزهای این کشور متوقف نخواهد شد.
قذافی رهبر لیبی نیز در گفت‌وگو با تلویزیون فرانسه گفت : تاکنون از رهبران انقلابی ایران درخواست کمی از ما نشده است اما به مجرد رسیدن چنین درخواستی بدون اندک درنگی هر آنچه در قوه داریم کمک خواهیم کرد.
انور سادات رییس‌جمهور مصر نیز در اظهارنظری واکنش خشمگینانه خود را نسبت به وقوع انقلاب در ایران ابراز داشت.
در همین روز بر اساس آنچه که روزنامه اطلاعات منتشر کرده ، کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران گفت : شاپور بختیار که معتقد به دموکراسی است باید از نخست‌وزیری استعفا دهد.
سنجابی گفت : مخالفان رهبری آیت‌الله خمینی اقلیت بسیار کمی هستند.
او تاکید کرد که جبهه ملی به جنبش ملی ایران به رهبری حضرت آیت‌الله خمینی وفادار است و این سیاست را همچنان ادامه می‌دهد.
همچنین این روزنامه نوشت : کمیته اجرایی حزب توده ایران خواستار مبارزه مسلحانه برای برانداختن دولت بختیار شده است.
حزب توده ایران در بیانیه خود از بختیار به عنوان یک فرد خائن نام برد و اعلام کرد که رهبران جنبش دموکراتیک نباید در برابر مانورهای مختلف دشمن حتی یک لحظه درنگ کنند و باید ملت را به تدارکات و سازمان دادن مقاومت و نبرد مسلحانه فرا خوانند.
حزب توده در بیانیه خود افزود: « امپریالیست‌ها و نوکران آن‌ها می‌کوشند ملت را با هیولای کمونیسم و با خطری که متوجه تمامیت ارضی کشور است و دروغ‌های دیگر بترسانند و به این ترتیب جبهه متحد ملت را تضعیف کنند و بین مبارزان مذهبی و نیروهای دموکراتیک تفرقه اندازند. »
حزب توده اضافه کرد: « با اعتصاب غذا کاری از پیش نمی‌رود، بلکه با یک حمله مسلحانه و اشغال واحدهای نظامی و پایگاه‌های مهم دشمن می‌توان دستگاه نظامی خلق را در هم شکست و خویشتن را در خدمت خلق قرار داد. »
دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا علیه مداخله آمریکایی‌ها در امور داخلی ایران ، در برابر کاخ سفید تظاهرات کردند.
طبق اسناد در همان روز در چند شهر کشور ، از جمله سمنان و تربت جام ، در پی تظاهرات مردم چند نفر به شهادت رسیدند.
همچنین سرهنگ معتمدی یکی از اعضای بلند پایه ساواک در این روز در تهران کشته شد.

منبع: خبرگزاری ایسنا


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 13 بهمن 1395نظر دهید »

حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی رهبر نهضت تنباکو در آذربایجان

سال ها بود که زعامت روحانیّت آذربایجان را خاندان میرزااحمد مجتهد به عهده داشت که آنان را آل احمد تبریز می نامیدند. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، این وظیفه را ابتدا حاج میرزا باقر مجتهد و سپس برادرش حاج میرزا جواد مجتهد به عهده داشتند. مهدی بامداد می نویسد:
«حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی، پسر میرزااحمد تبریزی که از شاگردان سید حسین کوه کمری و محقّق ایروانی بوده و در تمام آذربایجان، به ریاست کلیّه و مطاعیّت عامّه ممتاز بوده است. پس از بازگشت از نجف به تبریز، به موجب دستخط ناصرالدین شاه، در سال 1288 هـ . ق، امام جمعه آذربایجان شد.»(1)
نادر میرزا که خود همعصر صاحب ترجمه بود درباره وی می نویسد:
«حاج میرزا جواد مجتهد، فرزند چهارم میرزا احمد بود. عالم و فقیه و در علم اصول فقه در این شهر بی نظیر و مطاع، و جواد و کریم است و مطلقاً «مجتهد» مخاطبه دارد. ثروت و مکنت این عالم، بسیار، ارتفاع ضیاع و عقار او نزدیک شانزده هزار تومان باشد. مخارج زندگی او قریب به تبذیر و اسراف بود. از مال او سائل و محروم را حقّی باشد. کریم النفس و ابی الضّیم است. اکنون به تبریز مطاع تر از او نباشد و سزاوار است به هر بزرگی. نماز جمعه به جماعت این عالم گزارد. تولد او به سال یک هزار و دویست و(؟) از هجرت است. تحصیل علوم ادیان به مشهد عزّی کرده، اصول فقه از حضرت شیخ جلیل مرتضی الانصاری دزفولی رحمه الله علیه فراگرفته که او فرید و وحید بود و چنوئی از دانشمندان این علم نه آمده. این عالم نبیل را حلقه ]ای [ باشد انبوه از طلبه علوم. من چند نوبت بدان دوره حاضر شدم و فایدتی چند بردم.»(2)
علامه محمدعلی مدرس تبریزی نیز در ریحانه الادب می نویسد:
«حاج میرزا جواد بن میرزا احمد، از اعاظم علمای امامیّه آذربایجان، اوایل قرن چهاردهم هجرت، علاوه بر مراتب علمیّه، در اصول سیاست هم نابغه عصر خود بود. در فطانت و ذکاوت و سخاوت و شهامت وی نوادر بسیاری منقول است. بعد از وفات برادر والاگهر خود حاج میرزا باقر مجتهد، ریاست مطلقه علمیّه که توأم با نفوذ و اقتدار بی نهایت بوده، بدو منتهی شد و لفظ مجتهد در صورت اطلاق و نبودن قرینه بدون متصرف می باشد. سالیان دراز با نفوذ تمام، حامل لوای ریاست تامّه بوده و کارهای مهم بسیاری را با کمال شهامت و موفقیت از پیش برده است. در نزد امرا و حکام و درباریان و طبقات متنوعّه ملّت با تمام احترام و عزّت زیسته، بلکه در اثر وجهه ملی فوق العاده که داشته امرا و حکام وقت از وی ترسناک و اندیشناک بودند، اوامر و احکام او را با کمال تذّلل قبول و اجرا می کردند و اصلاً قدرت ردّ آن ها را نداشتند. در تنفیذ حکم میرزای شیرازی که در حرمت استعمال دخانیات صادر بوده، شهامت بی نهایت به خرج داد.»(3)
حاج میرزا جوادآقا نه تنها در بین مردم و در نزد دولت از وجهه و اعتبار فراوانی برخوردار بود، بلکه در خارج از کشور نیز نفوذ کلام داشت. چنان که کسروی می نویسد:
«جوانی از تبریز به قفقاز رفته و در آنجا کار می کرد. و چنین رو داده که کسی را کشته و یا گناه دیگری نزدیک به آن کرده و این بوده او را گرفته و به سیبریا فرستاده بوده اند. مادر جوان، به حاج میرزا جواد پناهیده و از او رهایی پسرش را می خواهد. حاج میرزا جواد تلگرافی به امپراطور روس فرستاده، رهایی آن جوان را درخواست می نماید (و دانسته نیست این به رهنمایی که بوده) و پس از چند روز، پاسخ می رسد که امپراطور درخواست او را پذیرفت و دستور داد که جوان را از سیبریا خواسته، روانه ایرانش گردانند و به مادرش رسانند.»(4)
مرحوم دکتر مهدی مجتهدی که یکی از اعقاب حاج میرزا باقر مجتهد برادر صاحب ترجمه بوده، درباره عموی بزرگش، این اطلاعات را به دست می دهد: «حاج میرزا جواد آقا مجتهد فرزند چهارم میرزا احمد مجتهد، از شاگردان شیخ انصاری و از رفقای میرزای شیرازی بود. مردی کریم النّفس، ذی نفوذ، شجاع و بی باک بود و از تعدّیات دولت جلوگیری می کرد. از طرف زنش با میرزا تقی خان امیرکبیر نسبت داشت…»(5)
وی در زمینه نفوذ کلام مجتهد می نویسد: «جهانشاه خان امیرافشار، از مالکین بزرگ زنجان، حاکم آن سامان را به کلّی مغلوب و منکوب نمود، ولی از غضب ناصرالدین شاه ترسید به روسیّه فرار کرد. مدّتی آنجا بود تا به تبریز آمد به مرحوم حاج میرزا جواد آقا مجتهد معروف تبریز ملتجی شد. در اثر وساطت مجتهد، شاه از تقصیرات او چشم پوشید و اجازه داد به زنجان برگردد.»(6)
«حاج میرزا جواد آقا مجتهد در وجهه و نفوذ به آنجا رسید که به ناصرالدین شاه گزارش دادند که چندین اصلاح طلب، او را نامزد سلطنت کردند.»(7)
میرزا حسین خان سپهسالار، صدر اعظم وقت که میرزا فتحعلی خان صاحب دیوان پیشکار آذربایجان را بر اثر بدکرداری بیش از حد، از سمتش معزول نمود، طیّ تلگرافی، زمام امور آذربایجان را تا رسیدن مظفرالدین میرزا ولیعهد به تبریز، به حاج میرزا جواد آقا مجتهد می سپارد. تلگراف مزبور بدین شرح است:
«جناب شریعت مآب، حاج میرزا جوادآقا مجتهد سلّمه الله تعالی، انشاءالله مزاج شریف قرین اعتدال است و رفع عارضه شده است. جناب صاحب دیوان، از مأموریت آذربایجان خلع شده، حضرت اشرف ارفع والا ولیعهد ادام الله اقباله عنقریب با اجزای تازه تشریف فرما می شوند. تا ورود موکب مسعود والا لازم است که از طرف جناب سامی کمال مراقبت در انتظام امور عامّه و آسایش خلق معمول شود و به نصایح لازمه و مواعظ شافیه، موجبات تأمین و آرامش خلق را فراهم فرموده از مراقبات وافیه، اخلاصمند را قرین اطمینان دارید.
حسین 28 ربیع الاول»(8)
صاحب ترجمه، همیشه از نفوذ خود در مبارزه با سیطره بیگانگان به ویژه روس های تزاری استفاده می کرد. چنان که طاهرزاده بهزاد می نویسد: «در این ایام، جاسوسان روسیه تزاری، دربار ولیعهد را در اختیار خود گرفته و مانع این بودند که مردم بیدار و مطلّع آذربایجان، او را ملاقات و از خواب غفلت بیدار کنند. اکثر خانه های تجار تبعه روس، مرکز جاسوسی بود. راپورت ها مثل سیل، به طرف کنسولگری روسیه ارسال می گردید. ولی آذربایجان بیدار، از نفوذ روسیه باخبر بود و همه وقت علیه آن می کوشید. باید دانست که بعضی از علمای برجسته آذربایجان مثل حاج میرزا جواد و پسرش حاج میرزا آقا به شدت علیه این نفوذ می کوشیدند و مردم طبقه دوم و سوم هم به شدت از تجری روسیه در آذربایجان متنفر بودند و کسانی که تبعه روس شده بودند، در میان جامعه منفور و مغضوب بودند.»(9)
در زمینه مخالفت مرحوم حاج میرزا جواد آقا مجتهد با سیاست استعماری روسیه تزاری، ابوالحسن احتشامی، داستان جالبی نقل می کند. وی می نویسد:
«حاج میرزا جواد از علما و فقها و مجتهدین طراز اول آذربایجان به شمار می رفت که مدت ها با اجرای قانون «رژی» مبارزه کرد و در سراسر آذربایجان، استعمال توتون و تنباکو را تحریم نمود و چون در شهر تبریز و سایر نقاط آذربایجان شهرت و نفوذ بسزائی داشت ناصرالدین شاه او را به تهران احضار کرد تا بلکه او را راضی کند که از در دوستی درآید و از مخالفت با اجرای قانون «رژی» چشم بپوشد، ولی حاج میرزا جواد به این امر تن در نمی داد، تا این که روزی ژنرال قونسول روسیّه تزاری در تبریز از او ملاقات کرد و مخالفت و مقاومت او را درباره قانون رژی ستود و گفت امپراطور روس تلگرافی مخابره نموده و متذکّر شده که با علمای ایران در راه مخالفت با رژی از هر نوع کمک و همکاری مضایقه نخواهد کرد.
حاج میرزا جواد، پس از شنیدن این پیام، سخت آشفته حال و عصبانی گردید و فردای آن روز مردم شهر را به مسجد خوانده و در بالای منبر گفت:
«من تا امروز، تکلیف شرعی خود را در این می دیدم که با شاه از در موافقت نیایم و با قانون «رژی» مخالفت نمایم، ولی از دیشب، رأی و عقیده ام عوض شد، زیرا می بینم که اجنبی ها می خواهند در کار ما دخالت نموده و از این وضع به نفع خود استفاده کنند از این رو من بر خود واجب می دانم که امر شاه را اطاعت کنم ولو آن که به عقیده من شاه مرد جابر و ظالمی باشد. از این جهت فردا به طرف تهران حرکت می کنم و با ناصرالدین شاه هماهنگی می نمایم.»
حاج میرزا جواد بنا به گفته خویش، صبح روز بعد به طرف تهران حرکت نموده، در تهران در منزل مرحوم حاج کاظم ملک، پدر آقای حاج حسین آقا ملک اقامت گزید. نقل می کنند که مردم تهران از او استقبال شایان نموده و از وی خواستند که در یکی از مساجد تهران، نماز جماعت بگذارد و چون او قبول نکرد، از آن نظر که بتوانند به او اقتدا کنند، تمام دیوارهای خانه های بین منزل او و مسجد شاه را که تعداد زیادی خانه می شد سوراخ کردند تا بتوانند بنا به دستور مذهب، با چشم به او اقتدا کنند.»(10)
چنان که گفته شد، حاج میرزا جواد آقا مجتهد، در خارج از مرزهای ایران نیز نفوذ داشت و در واقعه رژی، نه تنها در آذربایجان، بلکه در ممالک همجوار نیز دخالت می کرد، چنان که در ماجرای درگیری بازرگانان ایرانی مقیم استانبول با شرکت تنبک، از نفوذ خود بر علیه بیگانگان استفاده نمود. دکتر هما ناطق، بخشی از کتاب خود را تحت عنوان «درگیری با استانبول» به این رخداد اختصاص داده است. وی می نویسد:
«این درست که رژی تنباکو را برداشتند و تاوان را هم مشخص کردند، امّا هنوز قرارنامه شرکت تنبک را سر راه داشتند و تجّار ایرانی استانبول را در کمین. به ویژه که در این شهر، نزدیک پانصد بازرگان ایرانی دست اندرکار تنباکو فروشی بودند و به آسانی نمی شد آنان را بیکار کرد…
در آوریل 1892، شرکت قرارنامه نوینی با ایران بست و بر عهده شناخت که تا 25 سال، انحصار تنباکوی صادراتی ایران را در خاک ترکیّه به دست گیرد. بدین سان، کار از دست تنباکوفروشان ایرانی به در آمد. حتّی گزارشگران انگلیسی هم خود گواه بودند که این انحصار، داد و ستد بازرگانان تنباکوفروش را به کسادی کشاند…
ناگفته پیداست که کنار آمدن دولت ایران با شرکت تنباکو، بسیاری از بازرگانان را ناگوار آمد. اکنون ترکان زیر فشار امتیاز داران، بیش از پیش ایستادگی می نمودند و می خواستند که تنباکو فروشان ایرانی مال خود را به آن شرکت وانهند. به گفته میرزا آقاخان کرمانی، که در آن سال ها هنوز در تبعید عثمانی به سر می برد، رژی نوین که به کار افتاد از طرف دولت عثمانی رسماً اعلان شد که معاملات خرید و فروش تنباکوی خارجه در ممالک عثمانی با اراده سلطانی منحصر به قومپانیه رژی باشد. بدین سان دست شرکت آزاد بود که یا با تجّار و یا با دولت کنار بیاید. بعدها حاج محمّد حسین جواهری زاده، بازرگان مقیم استانبول از زیان و پی آمدهای ناگوار شرکت تنباکو برای ایرانیان به تفصیل یاد کرد و نوشت: سه چهار سال پیش، یعنی در 1892 قومپانیه رژی با انحصاری که از دولت عثمانی گرفت، برای ایرانی ها موجب خسارت و مضرّت بسیار شد، زیرا که کار از دست ایرانی بیرون آورد و از این راه تجارت تنباکو را در واقع لغو کرد.
از میان بازرگانان، یکی میرزا حبیب سلماسی بود که رفت و عقل جناب سفارتپناهی را دزدید، 1400 لیره باج و رشوه داد و امضای این کار را گرفت. یعنی میانجی خرید تنباکوی بازرگانان ایران برای شرکت شد. بدیهی است این سازش، مخالفان را خوش نیامد و مجتهد تبریز حکم ارتداد میرزا حبیب را داد.»(11)
استفتای مرحوم حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی و پاسخ روانشاد میرزای شیرازی، زینت بخش بولتنی است که از سوی مدیریت اسناد ملی شمال غرب کشور (به صورت زیراکس) منتشر گردیده است. دراین سند که توسط آقای سید جمال ترابی طباطبائی به این مدیریت اهداء گردیده، آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حجّت الاسلاما ادام الله تعالی ظلکّم العالی
در باب دخانیّه حکمی از حضرت مستطاب عالی انتشار یافت که تصریح به حرمت آن فرموده بودید، ولی ترخیص آن را معلّق به رفع امتیاز فرموده اید. چون مقصود از رفع مشتبه بود و فعلاً به جهت انتشار بعض اخبار به رفع و وصول پاره ای تلگرافات و غیرها در اطراف تکلیف و امر متشابه است مستدعی چنان است که تکلیف فعلی عموم مکلّفین را معیّن و مناط رخصت را مقرّر فرمایند تا اطاعت شود و بر تقدیر بقاء حکم منع آیا استعمال دخانیاتی که ملک خود شخص است و در دست فرهنگی نیامده جایز است یا خیر، با شرایط رفع امر عالی مطاع مطاع مطاع.
حاشیه:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بلی حکم به حرمت کرده ام، چنان که انتشار یافته و مراد از رفع امتیاز که معلّق علیه رخصت است رفع ید فرنگی است از دخانیّات بالمرّه در داخله و خارجه و چون اعتماد از تلگرافات مرتفع شده، مادام که به نحو مذکور بر خود حقیر رفع محض نشود و مطمئن نشوم و خود اخبار ننمایم به رفع حکم منع موجود و اجتناب لازم و رخصت نیست، هر چند مأخوذ از فرهنگی نباشد.
حرره الاحقر محمّد حسین الحسینی
بسم الله الرحمن الرحیم سواد مطابق اصل به خط و مُهر احقر محمد حسن الحسینی است.
اثر مهر: عبده محمد حسن الحسینی(12)
حاج میرزا جواد آقا مجتهد تا پایان عمرش، امامت مسجد جامع، در مدرسه طالبیّه را که به مسجد جمعه معروف است به عهده داشت.(13)
تعدادی از شعرای نام آور آن روزگار، از جمله لعلی و شکوهی، مجتهد را مدح گفته اند. میرزا علی لعلی، منظومه های متعددی در وصفش سروده است از جمله:
جناب مجتهد العصر متقّی و جواد                                        سلیل سلسله احمدی ز نسل گهر
توئی که شرع مبین از تو در جهان مجری است                        چنان که دین نبی از کننده خیبر
فضیلت و ادب و علم و حلم و زهد و ورع                               به دیگران چو عَرَض باشد و ترا جوهر
جواهری که در اعراض تست در یک دم                                    بیان علم الهی کند دو صد دفتر
از آن تفوق لعلی بود بر امثالش                                          که جز ثنای تواش نیست گفته دیگر
چو عید باد مبارک جمال میمونت                                           خدای عید شریفت کند مبارک تر
مدار ملّت و دولت بر آشیان تو باد                                        الامدار کند تا که قطب در محور(14)
این روحانی جلیل القدر، با آن قدرت و اعتبار، در تبریز زعامت روحانی داشت و به قول دکتر مجتهدی: «در همه چیز مداخله می نمود، از ملت پشتیبانی را دریغ نمی داشت. استبداد حکّام را محدود می ساخت.»(15)
با مظفرالدین میرزا ولیعهد و اطرافیانش نیز برخورد داشت، چنان که امین السلطان، صدر اعظم ناصرالدین شاه، با مخابره تلگرافی، مجتهد را به همراهی با ولیعهد دعوت می کند. متن تلگراف بدین شرح است: «خدمت جناب مستطاب حاج میرزا جواد مجتهد سلّمه الله، هر دو تلگراف محترم جنابعالی رسید. این نکته نباید از نظر دقیق و فکر عمیق جناب عالی مخفی باشد که الآن حضرت مستطاب اشرف ارفع اقدس والا ولیعهد روحی فداه، در نظم دادن مملکت و مرفّه داشتن عموم رعیّت و ملّت مسئول می باشند و چنانچه رطوبت از آب منفکّ نمی شود اختیار هم از شخصی که در… هر عمل مسئول است انفکاک نخواهد داشت و طریقه نظم و حفظ مدارج مدنیّت این خواهد بود که هر کس هر عرض و ادعائی دارد به حاکم و فرمانروایی مثل حضرت مستطاب اشرف ارفع اقدس والا ولیعهد دامت شوکته که در علم و بصیرت امور آنجا و علم به قواعد مردم داری و رعیت داری در این سی و چهل سال کامل و منفرد شده اند عرض نماید، بدیهی است که چنین شخصی که قریب چهل سال است در آذربایجان است و بصیرت کامل دارد و تمام مردم آنجا را تبعه به خود و مثل اقربای خود می داند و هرگز راضی به بی نظمی نخواهند شد و نمی گذارد ولایت هم به هم بخورد و احقاق حق عارضین را کاملاً خواهد کرد و ظالم و متعدّی را تنبیه خواهد نمود و تکالیف شرعیّه و عرفیّه هم همین اقتضا را دارد لاغیر. در این صورت یقین حاصل است که جناب مستطاب عالی با چنین شخص همراه و موافق و معاون ظاهری و باطنی خواهید بود و رفع تمام این تصوّرات می شود. هرگز خدای نکرده تصوّری غیر از این به خود راه ندهید. ـ صدراعظم»
حاج میرزا جوادآقا با این که طبق دستخط ناصرالدین شاه، از سوی او به امامت جمعه آذربایجان منصوب گردیده بود، ولی در نهضت تنباکو، جانب ملّت را گرفت و با شرکت رژی و دربار به مبارزه برخاست. و به همین علت هم هست که ناصرالدین شاه، طی نامه ای خطاب به میرزا حسن آشتیانی رهبر نهضت در تهران، او را متهم می کند که راه حاج میرزا جواد تبریزی و آقانجفی اصفهانی را ادامه می دهد.
شاه می گوید: «من شما را آدم فقیر و شخص مُلای بی غرض و دولتخواه می دانستم، حالا بر ضدّ آن می بینم که اقتباس به مجتهد تبریز و آقانجفی اصفهانی و غیره می کنید.»(16)
امین السلطان نیز گفته است: «حالا ثابت شده است که مجتهد ]منظور میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی است [ نقش فتنه آمیز بزرگی در تمام آشوب های اخیر مربوط به رژی ایفاء کرده است.»(17)
شیخ حسن کربلائی که خود در آن روزها ناظر رخدادهای تاریخی بود، درباره نقش حاج میرزا جواد آقا می نویسد: «بلی خبر مملکت آذربایجان که عموم مردم، خاصّه علمای اعلام و مخصوصاً جناب مستطاب شریعتمدار آقای حاج میرزا جواد آقا مجتهد مسلّم القول تبریز، الحق بر حسب وظیفه و منصب بزرگ خودشان در مقام خیرخواهی ملّت و دولت اسلام، از هیچ رو خودداری نفرموده، از آغاز تا انجام در مقام امتناع از پذیرفتن این گونه تکلیفی که منافی مقاصد دین و دولت بود، به پای مردانگی مقاومت و ثبات ورزیده و هر چند که دولت در این خصوص اقدام و اهتمام نمود، ایشان زیاده از آن، بر اصرار و امتناع خود افزودند: تا بالاخره به ملاحظات چندی بنابراین شد که عجالتاً آذربایجان را از این تکالیف معاف دارند. حاج میرزا جواد… در فطانت و ذکاوت بی بدیل و بر اوضاع محل، کاملاً مسلّط و حکام محل و حتّی دولت های مجاور هم از او حساب می بردند. در موضوع حرمت دخانیات، شهامتی بزرگ به کار برده و در سال 1313 هـ . ق در تبریز وفات و در مقبره سید حمزه امانت و بالاخره جنازه او به نجف اشرف نقل و در مقبره خانوادگی مدفون گردید رحمه الله علیه.»(18)
«موقع وفات او چند روز تعطیل عمومی شد و در تمامی بلاد ایران، مجالس ترحیم منعقد گردید و هنگام ورود جنازه به نجف نیز مرثیه های بسیاری گفته شد و از آن جمله است:
دفنوک فی ارض الغری موسدا                                                  بحمی الوصی وسوف تلتقیان
جاورت سلطانا و روحک لم تزل                                            قبل الممات بحضره السلطان»(19)
شادروان حاج محمد آقا نخجوانی، در ثنای این روحانی جلیل القدر، شعری سروده و ماده تاریخ درگذشت او را این چنین بیان داشته است:
جواد زمانه که هرگز نبودی                                                      به علم و فضیلت نظیر و مثالش
به سوی جنان رفت از این دار فانی                                           خرد گفت با من به روز وصالش
بدو شکل اگر سال تاریخ خواهی                                     دو تا سیزده گو رقم زن به سالش(20)
گفتنی است که این روحانی متنفّذ، بارها از نفوذ خود برای رهائی ستّارخان سردار ملی از زندان مظفرالدین میرزا ولیعهد وقت در تبریز، استفاده کرده بود. در دوران پیش از مشروطیت، در سال هائی که ستارخان در سنین جوانی، با دیدن ظلم و بی عدالتی دولتیان، خونش به جوش می آمد و به مخالفت با عمال قاجار بر می خاست و با مأموران ولیعهد درگیر می شد، آن مرد غیرتمند، سال ها در راه دفاع از ستمدیدگان در مقابل درباریان، عمر خود را به مبارزه گذرانده و در نتیجه بارها طعم تلخ زندان های مخوف آن روزگار را چشیده بود. لکن بار اول که جوان 17 ـ 18 ساله ای بیش نبود و دو تن از خوانین قره داغ، به نام های صمدخان و احمدخان را در باغ «حاج محسن» تبریز پناه داده بود و هنگام درگیری قاطرچیان ولیعهد با آن دو برادر، با پای زخمی دستگیر شده بود، پس از مدتی با وساطت حاج میرزا جوادآقا مجتهد از زندان رهائی یافته بود. حاج اسماعیل امیرخیزی از قول حسین آقا فشنگچی می نویسد: «حاج میرزا جواد مرحوم، به ولیعهد نوشته بود که ستار صغیر است و حبس صغیر در شرع جایز نیست.»(21)
به اعتقاد امیرخیزی: «زندانی شدن ستّارخان با وجود حداثت سن در وقعه کشته شدن صمدخان و احمدخان که مدتی در آن تاریکخانه گرفتار زجر و شکنجه بود و اگر وساطت مرحوم حاج میرزا جواد در بین نبود به احتمال قریب به یقین، بدرود زندگی می کرد.»(22)

——————————————————————————–
1-مهدی بامداد ـ شرح حال رجال ایران (ج 1) ـ ص 295.
2-نادر میرزا ـ تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز ـ به تصحیح و تحشیه طباطبائی مجد ـ ص 162.
3-محمد علی مدرس ـ ریحانه الادب ـ (ج 5) ـ ص 180.
4-کسروی ـ تاریخ مشروطه ایران ـ ص 130.
5-دکتر مهدی مجتهدی ـ رجال آذربایجان در عصر مشروطیبت ـ ص 68.
6-دکتر مهدی مجتهدی ـ رجال آذربایجان در عصر مشروطیبت ـ ص 185.
7-مجتهدی ـ نشریه کتابخانه ملی تبریز ـ آبان 1355 ـ ص 2.
8-تلگرافات عصر سپهسالار ـ به کوشش محمود طاهر احمدی ـ ص 367.
9-طاهرزاده بهزاد ـ قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران ـ ص 117.
10-باقر عاقلی ـ مشاهیر رجال ـ ص 347.
11-دکتر هما ناطق ـ بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنباکو ـ ص 210.
12-گزیده اسناد ـ سازمان اسناد ملی ایران، مدیریت شمال غرب کشور ـ بولتن شماره 1 ـ بهمن 1373.
13-محمد علی صفوت ـ تاریخ فرهنگ آذربایجان ـ ص 198.
14-دیوان لعلی ـ ص 36.
15-دکتر مجتهدی ـ رجال آذربایجان در عصر مشروطیت ـ ص 104.
16-س. لمبتون ـ سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام ـ ص 284.
17-دکتر علی اکبر ولایتی ـ تاریخ روابط خارجی ایران، دوران ناصرالدین شاه ـ ص 420.
18-کربلائی ـ قرارداد رژی ـ ص 35.
19-ریحانه الادب ـ (ج 5) ـ ص 181.
20-حاج حسین نخجوانی ـ نشریه مخصوص کتابخانه ملی تبریز به یاد مرحوم حاج محمد نخجوانی ـ 1341 ـ ص 53. 
21و22- امیرخیزی ـ قیام آذربایجان و ستارخان ـ ص 10 و 26

منبع : فصلنامه تاريخ و فرهنگ معاصر صمد سرداری نیا شماره 23 و 24


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 13 بهمن 1395نظر دهید »

رحلت فقيه و مرجع بزرگوار آيت اللَّه سيد اسماعيل صدر(1337 ق)

حاج سيداسماعيل بن سيد صدرالدين صدر از بزرگ‏ترين علما و مراجع تقليد و طراز اول قرن چهاردهم هجري مي‏باشد. مراتب علمي و كمالات نفساني او مشهور و مسلم بوده و مورد تاييد است. در شش سالگي و بعد از فوت پدر، در 1262 ق تحت تعليم برادر بزرگ خود معروف به آقامجتهد قرار گرفت. سپس راهي عتبات گرديد و از محضر ميرزا محمدحسن شيرازي و ديگر بزرگان استفاده كرد و به حَسَب تكليف شرعي، در كربلا اقامت گزيد. در آن جا بناي تدريس گذاشت و از مراجع وقتِ آن ديار شد. ميرزا حسين ناييني، سيدشرف الدين عاملي و سيدحسين فشاركي از جمله شاگردان اويند. فتواي مشهور سيداسماعيل صدر در خصوص تاييد حركت‏هاي استقلال طلبانه و رَدِّ سلطه‏ي بيگانگان، از عشق او به جهان اسلام حكايت دارد و با اين همه، ساده‏زيستي، دوري از تعارفات و تشريفات، رسانيدن وجوه شرعي به مستحقّان و تحمل شرايط دشوار زمانه، از خصوصيات و صفات برجسته‏ي اين عالم رباني است. سرانجام اين فقيه بزرگوار در سامرا چشم از جهان فرو بست و در حرم امام موسي كاظم(علیه السلام) مدفون گشت.

روحشان شاد و راهشان پایدار


موضوعات: فرهنگی
   چهارشنبه 13 بهمن 1395نظر دهید »

وصیت نامه شهید عبدالله میثمی


 

شهید حجت الاسلام «عبدالله میثمی» 12خرداد سال1344 در اصفهان چشم به جهان گشود.در نوجوانی وارد حوزه علمیه اصفهان و از آنجا راهی قم شد. به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی سر از زندان قصر تهران درآورد. برای آن كه اذیتش كنند، با یك كمونیست هم سلولی اش كردند. بعد از آزادی برای مبارزه و تبلیغ راهی شهركرد شد. جنگ شد. ازدواج كرده بود اما به قول خودش زندگی او جبهه بود. در جبهه نمازش را كامل می خواند. می گفت؛ اینجا وطنم است. نماینده حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیاء شده بود. كربلای پنج بود كه تركش خورد. چند روز بعد 12بهمن 65، شهید شد. آن روز، روز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود.

متن زیر آخرین وصیت نامه این شهید بزرگوار است كه به تازگی توسط مؤسسه «میقات» كشف شده و برای اولین بار منتشر می شود. لازم به توضیح است كه تنها چند جمله كه در مورد مسائل شخصی بوده، درج نشده و به جز این مورد، متن كامل و بدون دخل و تصرف است.

 

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»

«بسم الله الرحمن الرحیم»

الحمدلله رب العالمین و الصلوه والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین.

و اما بعد از حمد خدای تبارك و تعالی و درود به پیغمبر و اهل بیتشان علیهم السلام خداوند توفیق عنایت فرمود كه در شب شانزدهم اسفندماه سال هزارو چهارصد و شصت شمسی مطابق با جمادی الاول در ایام وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها وصیتنامه ای بنویسم. و خدایا تو گواهی در این لحظه كه در خدمت مقام وحدانیت، این كلمات را می نویسم بسی شرمنده و شرمسارم، چرا كه بندگان تو را می بینم كه در جبهه های حق بر علیه باطل می جنگند و در سنگرهای خود وصیتنامه های شهید وارانه می نویسند. خدایا دلم می سوزد كه چرا به زمین چسبیدم. خدایا اگر من بیچاره در این لحظه بمیرم فردا در مقابل این جوانانی كه از لذت و عیش و نوش دنیا بریدند و رو به تو آوردند سرافكنده خواهم بود.

اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریك له و اشهدان محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و ان علیا امیرالمؤمنین و حسن بن علی المجتبی و حسین بن علی السیدالشهدا و علی بن الحسین زین العابدین و محمدبن علی باقر علم النبین و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر الكاظم و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی التقی و علی بن محمدالنقی والحسن بن علی العسگری و حجه بن الحسن المهدی صلواتك علیهم اجمعین ائمتی و سادتی بهم اتولی و من اعدائهم اتبری و ان ما جاز به النبی حق و ان الله بعث من فی القبور.

ای پدر بزرگوار و مادر مهربانم و ای خواهران و برادران و ای همه كسانی كه با شما در دنیا مانوس بودم از شما عاجزانه می خواهم كه پیوسته از برایم طلب مغفرت كنید چرا كه با رویی سیاه از دنیا می روم. شما نمی دانید خدا چقدر لطف كرده گناهان مرا از شما پوشانده. آنچه در دوران زندگیم بیش از همه چیز مرا رنج داد و باعث خون دل خوردن من شد، اخلاص نداشتنم بود و الان نمی دانم در مقابل خدای بزرگ چه عملی را همراه خود ببرم. دومین مسئله ای كه مرا در زندگی عقب انداخت كه موفق نشوم از فیض های بزرگتری بهره مندتر گردم، بی نظمی و بز صفتی من بود كه جسته گریخته كار می كردم و به هر كشتزاری دهانی می زدم. این است كه دستم از حسنات تهی است. و سومین چیزی كه گوشت بدنم را آب كرد و در دنیا مرا سوزاند تا قیامت چه بر سرم آورند غیبت بخصوص غیبت علما بود. خدا كند كٱی داشتیم.

منبع : روزنامه كیهان شماره 19082- صفحه 9- مورخه 22/2/1387


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 12 بهمن 13951 نظر »

به دنبال گسترش قیام مردمی ، امام رحمه الله علیه در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد . بختیار که با حمایت آمریکا و به عنوان یک چهره ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد ، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود ، قیام را سرکوب نماید . مخالفت خود را با بازگشت امام اعلام و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد . در پی انتشار این دستور مردم خشمگین ، به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعار های کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند .

 

امام پس از پانزده سال دوری از وطن در میان استقبال پر شور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ؛ پانزده سالی که به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و فرانسه تبیعید شد .

پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی در نوفل لو شاتو ، ساعت سی سه دقیقه به وقت تهران حرکت کردند .

حاشیه های روزی که امام آمد ۰۰۰

۱-حضرت  امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه ، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند

۲-حضرت امام پس از اقامه نماز در کف هواپیما ، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان ، دوست داران و نزدیکان ایشان ، نگران انجام این پرواز بودند . خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران ، نگران ساخته بود .

 

۳-در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر از خبر نگاران بودند .

۴-راس ساعت نه سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .

۵-با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه ، فریاد الله اکبر سالن فرودگاه را به لرزه در آورد . استقبال کنندگان با خواندن سرود « خمینی ای امام » اشک مشتاقان را بر گونه هایشان جاری کردند .

۶- حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند : من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم . عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم . ایشان ضمن اشاره به این که طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود ، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه های فساد ترغیب کردند سپس از آن جا عازم بهشت زهرا شدند .

 

۷-با وجود سرمای زمستان ، شب پیش از ورود امام بسیاری از مردم مشتاق در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .

۸-هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون ایران به طور زنده پخش شد .اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد . د ر حالی که مراسم ورود حضرت  امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش می شد ، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش ممانعت کردند . عده ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی ، از عصبانیت تلویزیون های خود را به خیابان پرت کردند .

۱۲ بهمن بزرگ ترین استقبال تاریخ ایران در تهران برگزار شد ؛ به طوری که جمعیت استقبال کننده از امام خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود . در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل امام در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست . ایشان پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه ای که از قبل تنظیم شده بود ، عازم بهشت زهرا شدند و در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعداز ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شده و سخنرانی خود را ایراد نمودند .

منبع : ماهنامه فرهنگ جمعه


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »

رحلت عالم زاهد شيخ علي اكبر نهاوندي(1369 ق)


علي ‏اكبر بن ملا محمد حسين نهاوندي، در اصل از اهالي نهاوند بود، اما خود در مشهد به دنيا آمد.

وي در تهران نزد حاج ميرزا حسن آشتياني و در نجف نزد حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتي و شريعت اصفهاني تلمذ كرد.

نهاوندي در 1328 ق راهي مشهد مقدس گرديد و ساكن آن ديار شد.

البَيانُ الرَّفيع في احوال خواجِه ربيع، گلزار اكبري و لاله زار از آثار اوست. سرانجام اين عالم رباني در نودسالگي دار فاني را وداع گفت و در مشهد مقدس به خاك سپرده شد.


موضوعات: فرهنگی
   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »
فرق تكلم و سكوت

فرق تكلم و سكوت


تكلم وسخن گفتن
از رحمت رحمانيه الهيه است
ولى سكوت و لب فرو بستن
از رحمت رحيميه حق تعالى است

لذا آن سفره عام براى همه است ولى اين سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند
ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد

آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند.
 آن انسان را مى ميراند و اين درون را گويا و احيا مى نمايد. آن كثرت آورد و اين وحدت و توحد.
 آن دنيا را بروز مى دهد و اين قيامت برپا مى كند. آن انسان را اهل ظاهر بار مى آورد، اين اهل باطن .

حضرت علامه حسن زاده آملي

منبع:شرح دفتر دل

 


موضوعات: پژوهشی, فرهنگی
   سه شنبه 5 بهمن 1395نظر دهید »


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 29 دی 13951 نظر »

روز غزه یعنی یادمان باشد هنوز فلسطین مسئله اول جهان اسلام است..

مقاومت ساکنان محدود، محصور و مظلوم غزه با دستان خالی مقابل نظامیان صهیونیست به ملت‌های عرب زبان نشان داد که می‌توان با توکل به خدا، عزم و بردباری، زورگویان عالم را به خاک زبونی و مذلت نشاند.

هر حرکت آزادی‌بخش و ضد‌استکباری در جهان آثار و برکاتی دارد که در گذر زمان مشخص می‌شود، از این رو پیروزی انقلاب اسلامی در ایران روح تازه‌ای به کالبد گروهای مقاومت در خاورمیانه بخشید به طوری‌که تابوی شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی در دو میدان جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه در هم شکست.

حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان از جمله گروه‌های مقاومت در منطقه هستند که با تأسی از ملت ولایتمدار ایران ضربه‌های مهلکی به اعتبار رژیم صهیونیستی در جهان زدند و ماهیت ضدبشری، اشغالگری و جنایتکار آن را بر همگان روشن کردند.

ملت‌های مسلمان بعد از غلبه حزب الله و حماس بر رژیم صهیونیستی فهمیدند که کمی عِده و عُده تأثیری بر نتیجه پایداری و حق طلبی آن‌ها ندارد از این رو در مصر، تونس و لیبی توانستند دیکتاتورهای زمان را از اریکه قدرت به زیر بکشند.

 


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 29 دی 1395نظر دهید »

«به مستضعفان و مستمندان و زاغه ‏نشینان که ولى نعمت ما هستند خدمت کنید.»

(صحیفه امام، ج‏18، ص: 38)


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 29 دی 1395نظر دهید »

 

مناجات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

اين روزها ديگر كسی ياد شما نيست
ديگر كسی با نام هايت آشنا نيست

مثل گذشته نيست ديگر كارهامان
شبهای جمعه روی لبهامان دعا نيست

حق با شما بوده اگر خيمه نشينی
اين جا ميان ما برای تو كه جا نيست

تفریح بعضی ها مهم تر از نماز است
يك عده ای هم كارشان غير از ريا نيست

ديگر گذشت آن هفته های جمكرانی
ديگرسه شنبه های هفته با صفا نيست

در بند نفس خود گرفتاريم از بس …
كه لحظه هامان از گرفتاری جدا نيست

بیچارگی یعنی همین روزی بفهمیم
در دفتر چشم انتظاران نام ما نیست

چیزی که از ما دیده ای تو بی وفائیست
چیزی که ما دیدیم از تو مهربانیست

اصلا چه کاری بهتر از روضه گرفتن؟
حالا که روزی گدایان کربلا نیست

محمد حسن بیات لو

 


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 29 دی 1395نظر دهید »

شهید جهاد مغنیه در سال 1991 در لبنان در خانواده ایی مبارز متولد شد.

جهاد چهارمین شهید از خانواده مغنیه می باشد وی یک خواهر و یک برادر به نام های فاطمه ومصطفی داشت.

.

وی تحصیلات عالیه را در رشته مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت یکی از بهترین دانشگاه های خاور میانه

شروع کرد و تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد.

.

در طول سال های جنگ داخلی سوریه ، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیر ساختهای

جولان را بدست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند که مسئول اول این پایگاه شهید جهاد مغنیه

پسر شهید عماد مغنیه بود که در سال 2008 در توافق تبادل اسراء میان اسرائیل و حزب الله آزاد شد.

.

اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد آشنا شدند که او در مراسم ختم والده سردار سلیمانی شرکت

کرده بود درست پشت سر سردار ایستاده بود و به مهمانان خوش آمد میگفت.

گاهی شانه های سردار را می بوسید و سردار گاه بر میگشت و با او نجوا می کرد،

رابطه صمیمانه حاج قاسم و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد . سردار گاه او را به بعضی از

مهمان ها معرفی میکرد و آنها با لبخند او را به آغوش می کشیدند.

.

بر اساس اعلام حزب الله لبنان در 18 ژانویه 2015 سالروز پایان جنگ 22 روزه غزه و شکست اسرائیل

در این جنگ گروهی از رزمندگان حرب الله در حین بازدید از شهرک های سوریه مورد حمله موشکی اسرائیل

قرار گرفتند و به مقام والای شهادت نائل شدند .

این شهید بزرگوار نیز در بین آنها بود.

.

.

.

شادی روح فرمانده دلیر حزب الله ، شهید جهاد مغنیه صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


موضوعات: اخبار
   سه شنبه 28 دی 13955 نظر »


موضوعات: اخبار
   سه شنبه 28 دی 1395نظر دهید »

 


موضوعات: اخبار
   سه شنبه 28 دی 1395نظر دهید »

امام خمینی (ره): دو نگرانی بزرگ امام از روحانیت: خروج از زی طلبگی و توجه به مادیات – اختلاف بین روحانیت

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

… من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش می رود و بستگی به وجود هیچ کس هم ندارد. این انقلاب انشاء اللَّه محفوظ می‌ماند و آسیبی از خارج به او نخواهد رسید؛ لکن آن چیزی که انسان را یک قدری نگران می کند، دو تا مطلب است که این مربوط به عموم روحانیت است:

یک مطلب این که من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است، مبادا خدای نخواسته به واسطه بعض از اعمالی که از بعض از این روحانیون و معممین صادر می‌شود، این موجب این بشود که یک وقت یک سستی در روحانیت پیدا بشود. یکی قضیه اینکه از آن زیّ روحانیت و زیّ طلبگی بوده است، اگر ما خارج بشویم، اگر روحانیون از آن زی که مشایخ ما در طول تاریخ داشته‌اند و ائمه هدی سلام اللَّه علیهم داشته‌اند، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستی به روحانیت بخورد، و شکست به روحانیت شکست به اسلام است.

اسلام با استثناء روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه بدهد. اینهایند که اسلام را معرفی می‌کنند و به پیش می‌برند و از اول هم همین طور بوده.

اگر ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و خدای نخواسته، توجه به مادیات بکنیم، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی می‌کنیم، این منتهی ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد.

من این نگرانی که همیشه هی در دلم هست این است که من خوف این را دارم که مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند؛ آنها برای خدا توجه به آقایان دارند، و ما هم و شما هم دعوت می کنید مردم را به خیر و صلاح؛ من خوف این را دارم که آنها برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم. و آن خوف زیادی که من دارم این است که ما روبرو بشویم با آنها، ما در جهنم باشیم، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما پیدا کنند. و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها برای خاطر ما به آن مقامات رسیده ‌اند و ما برای خاطر هواهای نفسانی به این درجه سُفلی‌. این یک خوفی است که بسیاری از اوقات من متذکرش هستم. و یک قصه‌ای را که برای من نقل کرده اند که یکی از تجار پیش یکی از علمای بزرگ حالا کی بوده است نمی‌دانم رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابی یک چیزی نوشته‌اند به ما هم بگویید، کتاب‌ها معلوم، اما اگر پشت کتابی چیزی نوشته‌اند که شما از آن مطلع هستید به ما هم بگویید برای اینکه ما می‌بینیم که شما ما را دعوت می‌کنید به خیر و صلاح، و خودتان نیستید اصلش. معلوم می‌شود یک مطلب دیگری در کار است. آن آقا گریه کرده است از قراری که گفته‌اند و گفته است حاجی هیچ چیز دیگری نیست و ما فاسد هستیم.

این طور هم نیست که انسان خیال کند که شیطان می آید ابتداءئاً به آدم می‌گوید که بیا برو طاغوتی بشو، این را نمی‌گوید. قدم به قدم انسان را پیش می برد، وجب به وجب انسان را پیش می برد. امروز اینکه اشکالی ندارد، اگر جلویش را گرفتید طمعش بریده می شود و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو می رود. یک وقت می‌بینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگی می‌کرد با آن وضعی که همه می‌دانید، متحول شد به یک نفر انسان طاغوتی به حدود خودش، و از آن وضع طلبگی که مشایخ ما بر آن وضع بوده‌اند یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانی که همه همّش صرف دنیاست، به تدریج می‌شود این امور. از قدم اول انسان باید جلویش را بگیرد. اگر مبتلا شد، ابتلا دیگر پشت سر هم می آید. این طور نیست که انسان یک وقتی بعد از اینکه ریشه دنیا در دل انسان قوی شد بتواند بکند آن را.

… لزوم انطباق گفتار و اعمال روحانیون

بنابراین، انسان باید متوجه این معنا باشد، و خصوصاً این طبقه، این طبقه‌ای که می‌خواهند مردم را ارشاد کنند، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنی شمایی که مردم را تحذیر از دنیا می‌کنید، اگر خدای نخواسته، خودتان توجه‌تان به دنیا باشد و حریص در دنیا، مردم دیگر از شما باور نمی‌کنند؛ بلکه انحرافات در آنها پیدا می‌شود.

آن کلمه ای که آن حاجی گفته است که شاید در پشت کتاب یک چیز دیگری باشد، این تکان دهنده است… .

اختلاف بین روحانی‌ها:

… مطلب دیگری که باز انسان را می‌ترساند که خدای نخواسته، مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند، و بدانید که می‌بیند اگر خدای نخواسته بشود، و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد.

اگر در صنف فرض کنید که کامیونداران و آنهایی که شغل‌های مختلف دارند، اگر اختلافی در بین آنها وارد بشود، به صنف دیگر سرایت نمی کند. کامیوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هیچ کاری ندارند، سرایت هم نمی‌کند، اما اگر در صنف ما اختلاف پیدا بشود، این اختلاف به بازار هم کشیده می‌شود، به خیابان هم کشیده می‌شود؛ برای اینکه شما هادی مردم هستید، مردم توجه دارند. قهراً یک دسته دنبال شما، یک دسته دنبال آن کسی که با شما مخالف است و یک وقت می بینید که در همه ایران یک اختلافی از ناحیه ما پیدا شده است، مایی که همه دعوت می کنیم به این که مردم با هم باشند.

اتحاد کلمه، ملت را به اینجا رسانده است، خودمان اختلاف پیدا کنیم! و این را من به شما عرض کنم، ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم. اختلاف ریشه‌اش از حب نفس است. هر کس خیال می‌کند که من برای خدا این آقا را باهاش اختلاف می‌کنم، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست؟ حسن ظن به خودش نداشته باشد، سوء ظن داشته باشد. ریشه همان ریشه شیطانی است که آن حب نفس انسان است.

و این اختلاف اگر خدای نخواسته در بین آقایان پیدا بشود، در هر شهری که پیدا بشود قهراً این اختلاف به بازار می‌کشد، به خیابان می‌کشد و آن چیزی که این جمهوری را حفظ کرده وحدت و انسجام این جمعیت است. یعنی ملت همه با هم بودند که توانستند یک همچو معجزه‌ای را ایجاد کنند. اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها یک وقت اختلاف به بازار هم بکشد که خواهد کشید، به خیابان ها هم بکشد، به اصناف دیگری هم بکشد، این تمام وِزرش به گردن ماست.

این که شما خیال کنید که نه، من برای خدا این آقا را مثلًا به او چه می‌کنم، این اشتباه است. برای خدا نیست. انسان گول نفس اماره خودش را می‌خورد و گول شیطان را می‌خورد. گول می‌خورد به اینکه چیزهایی که در دیگران است هی به نظرش می‌آید خیلی بد است، خیلی کار بدی دارد می‌شود، دارد اسلام از بین می‌رود، برای اینکه یک قاضی در فلان جا چه کرده، این برای اسلام نیست. نباید ما خودمان را گول بزنیم. بنشینید آخر شب فکر کنید. محاسبه یکی از اموری است که در سیر انسانی باید باشد که در آخر شب فکر کند به این که نمی گویم در من هست، من هم پایین تر از دیگران حساب کند انسان به این که تو امروز که با این آقا اختلاف داری و حالا شدید دو دسته، یک دسته دنبال آن آقا، یک دسته دنبال آن آقا، ریشه‌اش چی است؟ برای خداست؟ این عیبی که شما در او می‌گویید، در خودتان نیست؟ این چیزی را که در دیگران بزرگ می‌شمارید و در خودتان هر چه می‌توانید کوچکش می‌کنید و پرده پوشی می‌کنید، این عمل شیطانی نیست؟

اختلاف و شکست جمهوری اسلامی گناهی نابخشودنی

اگر از اختلاف ماها، آن هم اختلافی که من شک ندارم در سر دنیاست، نه برای خدا، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرن‌ها نتواند سرش را بلند کند، (آیا) این جرمی است که خدا می‌بخشد بر ما؟

باید توجه بکنیم ما. نباید ما هی به خودمان مغرور بشویم و حسن ظن به خودمان داشته باشیم که این ماییم که چه هستیم و دیگران نیستند. باید به دیگران ما حسن ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل به صحت بکنیم و نسبت به خودمان سوء ظن داشته باشیم و اعمالمان را تفتیش بکنیم که برای چی است، چرا من اشکال می کنم؟

آنهایی که به جمهوری اسلامی اشکال می‌کنند باید بین خودشان و خدا بنشینند یک وقتی فکرش را بکنند که امروز آیا اسلام بیشتر در ایران ظهور دارد یا زمان طاغوت؟ امروز آیا مظاهر اسلامی بیشتر است یا در زمان طاغوت؟ اگر اشکال کردند و گفتند اصل جمهوری اسلامی کذاست، این ریشه‌اش یک ریشه شیطانی است که در قلب انسان هست، خودش هم نمی فهمد، خیال می‌کند برای خدا دارد جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کند، و این اشتباهی است که انسان دارد؛ مگر اینکه انسان واقعاً مراقب خودش باشد، محاسبه کند از خودش، مجاهده بکند تا بتواند تشخیص بدهد که من که دارم این حرف را می‌زنم خودم اگر چنانچه به جای آنها بودم، همه چیز را خوب می‌دانستم؟ پس ریشه‌اش ریشه نفسانی است.

یک آقای محترمی که یک وقت پیش من در خیلی وقت پیش از این آمده بود، من دیدم تمام فرمایش آقا راجع به جمهوری اسلامی این است که به فتوای من گوش نمی‌دهند، به حکم من گوش نمی‌دهند؛ میزان حکم من است، نه میزان حکم خدا! و این یک مرضی است که در همه هست، مگر اینکه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمی دارد، مگر اینکه خود انسان وسائلش را فراهم کند. نمی شود نشست که من را خدا مُهذَّب کند. خدا وسائل تهذیب را در اختیار ما گذاشته است و تهذیب، عملی است که ما باید انجام بدهیم، این محوَّل به کسی نیست، به خود ماست.

نگرانی از اختلاف روحانیت و خروج از زی طلبگی

من از این دو جهت نگران هستم. یک جهتی که قبلًا عرض کردم که زیِّ طلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود. یک جهت دیگر هم این که مبادا خدای نخواسته، اختلاف پیدا بشود، که هر دوی اینها از باب این که شما در جایی واقع شدید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد می‌خواهید بکنید مردم را، مبادا یک وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زی طلبگی مردم را از ما منصرف کنند و انصراف از روحانیت منتهی می‌شود به انصراف از اسلام.

و مبادا به واسطه اختلافی که گاهی بین ماها فرض کنید پیدا می‌شود، اختلاف کشیده بشود به جاهای دیگر و موجب بشود به اینکه یک وقت ملت دو دسته بشوند. یک دسته این، هر شهری دو دسته بشوند، یک دسته طرفداران آن آقا، یک دسته طرفداران آن آقا، و فراموش بکنند آن چیز را خدای تبارک و تعالی را و فراموش بکنند انقلاب را. این دوتا مطلبی است که من نگرانش هستم و بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می‌شنوم مثلًا در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست. و بدانید که اختلاف، اختلاف سر اسلام نیست. اختلاف سر من هست، من اسلام را باید تقویت کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست و لو نگوید؛ نمی‌گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسأله هست؛ مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مُهذَّب کند.

خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید. و از همه شما من ملتمس دعا هستم.

و السلام علیکم و رحمةاللَّه

28 تیر 1362/ 8 شوال 1403- صحیفه امام، 18


موضوعات: اخبار
   دوشنبه 27 دی 1395نظر دهید »


جوان در کلام نور
یک قدم برای تحصیل، یک قدم برای تهذیب

(باید از همین حالا همین جوان شانزده ساله، همین جوان بیست ساله که در مدارس علمی هست، از حالا باید آن طوری که رضای خداست، آن طوری که دستورات الهی است، از حالا باید خودش را عادت بدهد به این که آن طور باشد؛ یک قدم که برای تحصیل علم برمی دارد، یک قدم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد. اگر خدای نخواسته عالمی مهذب نباشد، اگر خدای نخواسته عالمی آن طور که اسلام می خواهد نباشد، این ضررش از نفعش بیش تر است.)** همان، ج 1، ص 123، بیانات در مورد وظایف و مسئوولیت های رؤسا و علمای اسلام../10/44***
شما جوان ها در سرتاسر کشور از کودکستان که محل اطفال است تا دانشگاه که محل علم و محل دانش و تهذیب باید باشد، باید بیدار باشید و خودتان این مراکز را از فساد حفظ کنید.
کسانی که می آیند در این مراکز و مشغول تبلیغات هستند؛ شما باید جوان های ما باید، معلمین این جوان ها باید که ببینند این ها سابقه شان چه بوده است و چه وضعیتی فعلی دارند و چه وضعیتی در سابق داشتند و دعوت آن ها چیست. امروز مملکت شما، کشور شما مرکز توطئه هاست برای این که کشور شما آن چنان سیلی ای به صورت قدرت های بزرگ و ریشه های فساد آن ها زده است که آنها از جا نمی نشینند، مگر آن که این کشور را به خیال خودشان به حال اول و به فساد بکشند و آنها می دانند که اگر کودکان ما را از نورَسی منحرف بار بیاورند، این انحراف تا آخر خواهد رفت و اگر نوباوگان ما را به انحراف بکشند، این کشور به انحراف خواهد کشید، شما باید در هر جا که تحصیل می کنید و جوان ها و کودکان ما در سرتاسر کشور، در هر مرکزی که اشتغال به تحصیل دارند باید توجه به این داشته باشند که تحصیل همراه تهذیب و همراه تعهد و همراه اخلاق فاضله انسانی است که می تواند ما را به حیات انسانی برساند و می تواند کشور ما را از وابستگی ها نجات بدهد.
اگر شما جوان ها دنبال تحصیل که می روید، دنبال این معنا باشید که یک تصدیقی بگیرید، یک دیپلمی بگیرید و بروید آن را آلت قرار بدهید برای استفاده مادی خودتان، این همان انحرافی است که آن ها می خواهند. و اگر شما در مراکزی که هستید، یکه ایده صحیح داشته باشید و یک غایت صحیح داشته باشید که برای رسیدن به آن غایت، مشغول تحصیل باشید و برای رسیدن به آن امری که خدای تبارک و تعالی می خواهد و آن تهذیب نفس و پرستیدن الله و دور کردن همه شرک ها و همه انحرافها و همه الحادها از خودتان و از مراکزتان؛ اگر این طور باشد شما پیروز خواهید شد، همه انحرافها و همه گرفتاریهایی که برای یک کشور پیش می آید این است که مراکز تعلیم و تعلم شان، مراکز تهذیب نیست.** همان، ج 14، ص 12 و 13، بیانات امام در جمع گروهی از مدارس تهران و اقشار مختلف مردم، 2/11/59***
ورزش جسمی و روحی

من وقتی که شما جوان ها را می بینم، ماشاءالله جوان های برومند و پهلوان، خیلی خوشم می آید و افتخار می کنم به این که این جوان ها علاوه بر برومندی بدنی توجه به دیانت و اسلام دارند و همان طوری که ورزش کردند برای تقویت بدن، ان شاءالله ورزش برای تقویت روح هم کرده اند و می کنند. وقتی این دو تا قوه با هم شد، قوه جسمانی و قوه روحانی، این ارزش خیلی پیدا می کند، قوه جسمانی برای خدمت و قوه روحانی هم برای هدایت. با قوه روحانی، انسان هدایت کند خودش را و با قوه جسمانی خدمت کند. این دو قوه وقتی که مجتمع شد، یک انسان به تمام معنا انسان می شود…همان طور که جامعه با این دو قوه اصلاح می شود، انسان هم با این دو قوه اصلاح می شود و من امیدوارم که همان طوری که شما قوه جسمیتان بحمدلله سالم و خوب است و قوی قوای روحی تان همین طور باشد و با این دو قوه به اسلام خدمت بکنید.** همان، ج 7، ص 26، بیانات امام در جمع پهلوانان ورزش باستانی، 8/3/58***
همان طوری که با ورزش، قوت جسمانی خودتان را تقویت می کنید قوای روحانیتان را هم تهیه و تقویت کنید. همان طوری که کوشش می کنید که جسمتان قوی باشد، کوشش کنید که روحتان قوی باشد؛ آن قوت روح و قوت ایمان بود که شما را غلبه داد بر جنود شیطانی و بر طاغوت و باید آن قوت ایمان و قوت باطنی، شما را غلبه بدهد بر جنود شیطانی ای که در باطن انسان، انسان را می خواهد اغوایی کند. اصلاح کنید حال خودتان را همان طوری که تقویت می کنید جسم خودتان را.** همان، ج 7، ص 255، بیانات امام در جمع جامعه ورزشکاران باستانی مشهد، 12/4/58***
من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم. از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوانان را که ذخیره این کشور هستید و مایه امید ملت و اسلام هستید هر چه بیش تر موفق کند که در همه ابعاد انسانی ورزش کنید، یک بعدش آن بعدی است که شما متخصص در آن هستید و امید است که بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد در شما رشد کند. ورزشکارها همیشه این طور بودند که یک روح سالمی داشتند، از باب این که توجه به شهوات نداشتند توجه به لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است. شما اگر دقت کنید در حال جوان ها و طبقات جامعه، می بینید که آن هایی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست. بدن افسرده، روح ها پژمرده و کسالت سر تا پای آن ها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت می کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی آن هستند و آن هایی که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می کنند و ورزش روحی، آنها در تمام مدت اشخاصی هستند که پژمردگی در آنها نیست و این یک نعمتی است از خدای تبارک و تعالی که خداوند نصیب همه بکند ان شاء الله.** همان، ج 16، ص 61، بیانات امام در جمع اعضای تیم های فوتبال منتخب تهران، 17/2/60***
انس با قرآن در جوانی

در حدیث است که (کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط می شود.)** اصول کافی، ج 4، ص 405*** و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کم تر است، از این جهت قلب از آن بیش تر و زودتر متأثر می شود و اثر آن نیز بیش تر باقی می ماند.) **آداب الصلاة، ص 19***

نویسنده : مرتضی روحانی


موضوعات: اخبار
   دوشنبه 27 دی 1395نظر دهید »

جایگاه روحانیت در نظام اسلامی از منظر شهید بهشتی

جایگاه روحانیت در نظام اسلامی از منظر شهید بهشتیدر قرون اخیر که جنبش ها و نهضت های اسلامی متعددی در جهان اسلام و کشورهای اسلامی روی داده , همواره روحانیون نقش موثری در مبارزات ایفا کرده اند , اما در نهضت اسلامی مردم ایران که از اوایل دهه چهل آغاز گردید , روحانیت شیعه توانست به تنهایی در راس جریان مبارزات قرار گیرد و آن را مقتدرانه هدایت کند. گذشته از رهبری خاص حضرت امام خمینی (ره ) که در گرانیگاه این جریان سیاسی قرار داشت ، عناصر سیاسی دیگری از روحانیت نیز به طور گسترده ایفای نقش کرده اند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی , به نوعی در پیشبرد حکومت اسلامی موثر بوده اند.
در این میان، موضوع مهم جایگاه و منزلت طبقه روحانی در نظام اسلامی از جمله مسایلی بود، که از همان سالهای آغازین تشکیل نظام، مورد توجه قرار داشته است . در این مقاله سعی شده نظرات و اندیشه های شهید بهشتی، که خود از برترین شخصیت های روحانی انقلاب اسلامی بوده اند،‌ طرح و مورد بررسی قرار گیرد.
نقش روحانیت در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی غیر قابل انکار است . روحانیون شیعه بر خلاف روحانیان اهل سنت توانستند با کسب قدرتی ویژه , نقشی حساس و مهم , در حرکت های سیاسی اجتماعی یک قرن اخیر و در تحولات خاورمیانه از جمله در فلسطین , لبنان , ایران و عراق امروز ایفا نمایند. هر زمان روحانیان شیعه ایران با قدرت سیاسی حاکم به مبارزه پرداخته اند , قدرت سیاسی نبرد را باخته است . قدرت روحانیان به دلیل پایگاه اجتماعی و معنوی آنان در میان توده مردم , قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی غیرمذهبی نیست و همین امر موجب برانگیختن رشک و حسد سیاستمداران به آنها شده است و در عین نیازی که به آنها داشته اند. هر زمان که توانسته اند , از حذف آنها و خیانت به آن ها دریغ نکرده اند. همین قدرت و نفوذ روحانیت شیعه در میان توده مردم باعث شد که دشمنان روحانیت شیعه بعد از ورود آیت الله سیدمحمدباقر حکیم به عراق , او را ترور و از صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی عراق حذف کردند. در ایران نیز روحانیت همواره با مردم بوده و با آنها زندگی کرده است . این امر موجب پیوند و ارتباط عمیق میان ملت و روحانیت شده است . سرانجام این پیوند و حضور قدرتمند و موثر ایدئولوژی اسلامی موجب وقوع انقلاب اسلامی شده است . همین پیوند نیز این انقلاب را از سال ۱۳۵۷ تا به امروز , حفظ و پایه های آن را تحکیم کرده است . هر چند تلاش هایی در سال های اخیر به عمل آمده است تا با جدا کردن روحانیت از زندگی با مردم و ایجاد فاصله میان آنها , بحران اعتماد و بدبینی را میان روحانیت و مردم ایجاد کنند و به اهداف خود که همان تضعیف پایگاه روحانیت در میان ملت و نیز ضربه به انقلاب اسلامی است دست یابند.
● نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی
سه رکن اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت . رهبری , یکی از این سه عنصر مهم در پیروزی این انقلاب اسلامی به عهده حضرت امام خمینی (ره ) بود. ایشان از متن روحانیت برخاسته بود. پایگاه وسیع اجتماعی و سیاسی حضرت امام راحل در میان توده مردم غیرقابل انکار است . در کنار رهبری قدرتمند و متنفذ سیاسی و معنوی , روحانیت نیز نقش بسیار مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است . در قرن اخیر , رهبران ملی ایران که عموما لیبرال بودند , هم به این نتیجه رسیدند که بدون حمایت روحانیان و علما نمی توان با توده های مردم ارتباط برقرار نمود و آنها را به حرکت درآورد. لذا با آنها نوعی تفاهم تاکتیکی برقرار کردند تا شاید روحانیان , توده های مردم را در جهت نیل به اهداف ملی , تحریک و فعال نمایند . (۱ ) نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت از جمله مواردی بود که روحانیان نقش رهبری مردم را در آنها برعهده داشتند , اما رهبران غیرروحانی و لیبرال ها تنها میوه چینان آن جنبش ها بوده اند. از طرف دیگر روحانیان برای رژیم های سیاسی از همه مخالفین دیگر خطرناک تر بوده اند , زیرا آن ها کمتر اهل سازش و تسلیم بودند و نه تنها با زد و بندهای سیاسی آشنایی نداشتند , بلکه اصولا در مفهوم و معنای ماکیاولی سیاست , تربیت نیافته بودند و اگر هم وارد میدان سیاست می شدند , صرفا به این دلیل بود که ملت و مذهب را در خطر می دیدند.
در سیستم روحانیت ایران , سلسله مراتب رسمی وجود ندارد و بر خلاف سیستم های متمرکز سیاسی مانند احزاب , رابطه خشک مافوق و مادون بر آن حکومت نمی کند , بلکه صرفا رابطه ای قلبی و معنوی بر اساس اجتهاد و تقلید , گروه های اجتماعی را با روحانیان و در نهایت با رهبران مذهبی در چارچوب مکتب پیوند می دهد.
در این سیستم , اطاعت کورکورانه و اجبار , مفهومی ندارد. مکانیسم عضوگیری مطرح نیست و ورود به گروه های فعال , شرایط و ویژگی های خاص لازم ندارد. تنها قبول اهداف و چارچوب کلی مبارزه برای مشارکت در حرکت های سیاسی - مذهبی مردم کفایت می نماید و از میان همین روحانیان است که رهبران مذهبی - سیاسی بزرگی همچون امام خمینی (ره ) ظهور می کند.
« رایت گرادم » در رابطه با نقش روحانیت و مسجد در مبارزه مردم ایران چنین می نویسد :
« واقعیت امر این است که روحانیت در میان مردم زندگی نموده و ارتباط بسیار نزدیک تری با آنها داشته است و نتیجتا از احساسات توده ها آگاهی بیشتر دارد. مسجد جزء لاینفک زندگی توده های مردم و بازار است و بازار , مرکز زندگی عادی مردم . زمانی که روحانیت با سیاست های دولت مخالفت می کند , نظرات آنها دارای چنان مشروعیتی است که حتی در سخت ترین شرایط استبدادی نیز مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر شبکه ارتباطی روحانیت و سیستم مسجد , قدرت تماس با همه اقشار مردم را برای آنها فراهم می کند » . (۲ )
امام خمینی (ره ) با مطالعه و تجربه نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت , وقتی رهبری را به دست گرفت , اجازه نداد دیگران از جمله لیبرال ها , در رهبری و بهره برداری از ثمره مبارزات مردم شریک شوند. او از ابتدا هدف خودرا نه در پیروزی و تحقق خواسته های خود و مردم , بلکه در اجرا و ادای تکلیف شرعی قرار داد. امام خمینی (ره ) با توجه به پایگاه روحانیت در میان مردم و تکیه بر شعارها و معیارهای روشن اسلامی و قاطعیت خاص خود , تاکتیک های لازم را برای رسیدن به یک جامعه ایده آل اسلامی به کار گرفت و سرانجام نیز موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد.
● نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی در اندیشه شهیدبهشتی
شهید بهشتی در باره روحانیت و معیار ارزشی که برای روحانیت در نظر داشتند فرمایشات گرانمایه متعددی از خود به جا گذاشته اند ایشان در جایی بیان کرده اند : « در فرهنگ ما , روحانیت یعنی علما , صاحب علم و تقوا که توانایی الگو بودن در اندیشه اصیل و عمل اسلامی برای جامعه را داشته باشد » , یعنی اگر یک روحانی علم نداشته باشد یا اهل علم نباشد و توانایی این را نداشته باشد که الگو برای اندیشه اصیل و عمل اسلامی برای جامعه باشد. این آن روحانی مطلوب نیست . روحانی آن کسی است که در اندیشه و عمل و تعهد بتواند برای مردم الگوی اندیشه و عمل باشد.
جمله دیگر ایشان این است « روحانیت در برخورد با مسائل و افکار گوناگون اجتماعی و صاحبان اندیشه ها دو گونه برخورد باید داشته باشند , جاذبه و دافعه , این جاذبه و دافعه دقیقا باید به جای خودش به کار رود و کسانیکه فقط دفع می کنند , اینها خیلی کج سلیقه هستند و همانطور کسانیکه همه را جذب می کنند , آنها کسانی هستند که التقاطی فکر می کنند. اسلام , خود مکتبی است که دارای هر دو بعد جاذبه و دافعه می باشد , انذار دارد , تبشیر هم دارد . (۳ )
شهید مظلوم آیت الله بهشتی همچنین درباره نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی معتقد بودند که در دوران انقلاب اسلامی و در دوران ممتد بین سال ۱۳۴۱ تا حال , به تدریج روحانیون وارد میدان شده اند , عده ای پیشتاز بودند و زودتر وارد شدند. عده ای به دنبال آنها وارد شدند و در سال ۱۳۵۷ هم بیشتر مساجد ما پایگاه رزم و نبرد بود . مردم آنجا دور هم جمع می شدند. روحانی و روحانیت دوشادوش مردم کار و حرکت و فعالیت داشت . در سال ۱۳۵۷ به خصوص از ماه رمضان به بعد حضور روحانیون با مردم در صحنه های نبرد روز به روز گسترده می شود . (۴ )
● حیات سیاسی اجتماعی شهید مظلوم آیت الله بهشتی
شهید مظلوم آیت الله بهشتی در سال ۱۳۰۷ در یکی از خانواده های اصیل روحانی اصفهان به دنیا آمد. دوران کودکی ایشان همراه با تحولات سیاسی اجتماعی آغاز سلطنت رضاخان سپری شد و دوران تحصیلات ابتدائی و متوسطه ایشان با موجی از گرایشات فکری گوناگون که در آن روزگار جامعه ایران را در برگرفته بود همزمان بود.
در سالهای ۱۳۲۵ به بعد که سالهای اقامت شهید بهشتی در قم و ادامه تحصیلات اسلامی در حوزه علمیه بود. رواج افکار ماتریالیستی در سراسر کشور در حال اوجگیری بود. همزمان با این رویداد , مبارزات روحانیت به رهبری مرحوم آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی علیه دربار محمدرضا پهلوی در حال شکل گرفتن بود. در آن زمان , حوزه علمیه قم عهده دار مبارزات علمی و فکری علیه موج افکار مادی و الحادی بود و روحانیونی که در خارج حوزه بودند , به رهبری مرحوم آیت الله کاشانی , رسالت مبارزات سیاسی علیه دربار پهلوی را بردوش می کشیدند.
شهید مظلوم بهشتی از افراد معدودی بود که از یک سو در حوزه علمیه قم با علامه فقید آیت الله سیدمحمد حسین طباطبایی , فیلسوف بزرگ و مفسر کبیر قرآن (که اقدام به تاسیس مجمعی از شاگردان مبرز خود جهت تحقیق در مکتب های فکری و تدوین افکار فلسفی و اعتقادی خود نموده بود) به کار مبارزه علمی و فکری علیه موج انکار مادی و الحادی مشغول بود و از سوی دیگر عملا در میدان مبارزات سیاسی علیه دربار پهلوی حضور داشت .
علاوه بر این , او و یاران و همفکرانش این تجربه را در میدان مبارزات سیاسی به دست آورده بودند که مسلمانها هرگز در مبارزات خود بدون اتکا به روحانیت به پیروزی نخواهند رسید و روحانیت نیز اگر به تربیت نیروهای کارآمد فکری و سیاسی نپردازد و صرفا به آن دسته از مبارزان سیاسی که در دانشگاههای غرب و شرق و یا حتی دانشگاههای داخل کشور تربیت شده و بنیان فکر سیاسی و مبارزاتیشان عموما با تعالیم اصیل مذهبی فاصله دارد اعتماد کند , همواره در آخرین و حساسترین لحظات با خیانت و یا انحراف آنها مواجه خواهد شد و بدین ترتیب هیچ مبارزه ای به پیروزی نهایی نخواهد رسید . (۵ )
شهید مظلوم آیت الله بهشتی , فعالیتهای اجتماعی خود را از دوران جوانی و بیشتر در قالب خدمات فرهنگی و مبارزاتی آغاز کرد. او همواره از جدایی دو قشر تحصیل کرده جامعه یعنی تحصیل کرده های حوزه های علمیه و تحصیل کرده های مدارس جدید و دانشگاه به شدت رنج می برد. از این رو برای پیوند و نزدیکی میان این دو قشر تلاش زیادی کرد. به همین منظور هم او دبیرستانی در قم تاسیس کرد. نام آن را نیز « دبیرستان دین و دانش » گذاشت .
تلاشهای پرثمر شهید مظلوم آیت الله بهشتی برای خنثی کردن توطئه دور نگهداشتن افکار روحانیت از اجتماع , بعدها در شکل های گوناگون ادامه یافت . از جمله تاسیس مدرسه رفاه در تهران , تاسیس جلسات فرهنگی مذهبی و تشکیل هسته ای برای تدوین کتابهای درسی به کمک شهید حجت الاسلام باهنر که از گامهای بسیار موثر در جهت رسوخ افکار عمیق مذهبی در ذهن دانش آموزان و تربیت فکری آنان برای مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی به شمار می آید.
دوران مبارزات سیاسی شهید بهشتی از زمان نهضت آیت الله کاشانی آغاز شد. شهید مظلوم آیت الله بهشتی که در سال ۱۳۴۱ به فرمان امام خمینی به عضویت شورای روحانیت جمعیت های موتلفه اسلامی در آمده بود تا به کمک دیگر روحانیون عضو این شورا رهبری فکری جمعیت یاد شده را عهده دار باشد. اعدام انقلابی حسنعلی منصور , نخست وزیر شاه خائن , که توسط شاخه نظامی جمعیت های موتلفه اسلامی صورت گرفت , از جمله اقداماتی بود که به امضا و تایید شهید بهشتی و شهید مطهری در همین دوران انجام شد.
شهید بهشتی پس از عزیمت به آلمان در سال ۱۳۴۴ , اقدام به تاسیس اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا کرد که این اتحادیه منشا مبارزات دانشجویی علیه رژیم مزدور پهلوی در خارج از کشور شد و هم اکنون نیز مبارزات خود را علیه استکبار جهانی همچنان ادامه می دهد.
آیت الله بهشتی پس از بازگشت به تهران , از اصلی ترین عناصر روحانیت در سازماندهی تظاهرات و راهپیمائیهای میلیون در سال ۵۶ و ۵۷ بود . او در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ و با سخنرانی بسیار مهم خود در خیابان و میدان آزادی و اعلام خلع شاه از سلطنت , فصل جدیدی در مبارزات علیه دربار منحوس پهلوی گشود. پس از رخ نمودن همین تحول بود که شاه مزدور تصمیم به فرار گرفت و سرانجام مبارزات مردم با رهبری حضرت امام خمینی (ره ) در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. لازم به یادآوری است که شهید مظلوم آیت الله بهشتی در فاصله سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ سه بار توسط ساواک دستگیر و به زندان افکنده شد که آخرین آن روزهای دهه اول محرم ۱۳۵۷ بود . بدین ترتیب , شهید مظلوم بهشتی در میان یاران امام از اساسی ترین خدمات را نسبت به انقلاب اسلامی صورت داده است .
● روحانیت و تصدی مسئولیت در جمهوری اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی
آیت الله شهید بهشتی ضمن اشاره به نقش و حضور روحانیت در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی و همکاری نزدیک و تنگاتنگ میان مردم و روحانیت در شکل گیری و پیروزی این انقلاب , معتقد بودند : « تصدی مسئولیت از سوی روحانیت در جمهوری اسلامی یک وظیفه ای است که حضرت امام خمینی (ره ) بر دوش این قشر نهادند و خواستار انجام آن از سوی روحانیت به بهترین وجه ممکن شدند. »
شهید بهشتی در همین ارتباط می گوید : « تیرماه ۵۸ بود که ۶ یا ۷ ماه از تشکیل و پیروزی انقلاب می گذشت , خدمت امام عرض کردم , مسئولیتهای فراوانی به دوش ماها بوده و اگر اجازه بدهید فعلا کارها دارد راه می افتد ما برویم سراغ آن مسئولیت ها , امام فرمودند نه , شما و دوستانتان حتما باید بمانید و حضور داشته باشید , وظیفه بود. امروز هر روحانی در صحنه اداره کشور حضور دارد , با احساس وظیفه حضور دارد . » (۶ )
● وظایف و کارکردهای اساسی روحانیت از منظر شهید بهشتی
آیت الله شهید بهشتی با اشاره به شان و تکلیف روحانی و روحانیت در نظام جمهوری اسلامی , مهمترین وظیفه این قشر را خدمت به مردم و گره گشایی از کار مردم دانسته اند. ایشان همچنین اظهار می کردند که « این مسئله یک موضوع صنفی نیست , بلکه یک مسئله بنیادی در رابطه با جامعه اسلامی ما است روحانیت یک سلسله وظایف و نقش های دیرینه داشته است . اول اینکه : روحانیت همواره نقش بیان اسلام اصیل را برای جامعه بر عهده داشته است . اگر مردم می خواستند ببینند دینشان , اسلامشان , قرآنشان , کتابشان , سنتشان درباره عقاید اسلامی و احکام اسلامی و اخلاق اسلامی چه گفته به روحانی مراجعه می کردند.
روحانیون کم حرکت تر , آنها بودند که در ایفای این وظیفه می نشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند روحانیون پر حرکت تر و مسئولیت شناس تر آنها بودند که به سمت مردم می رفتند تا رسالت خداوند را تبلیغ کنند , ولی به هر حال وظیفه بیان اسلام در درجه اول بر عهده روحانیت بود و نیز وظیفه تحقیق درباره اسلام و اسلام شناسی , مجتهد , صاحب نظر , مرجع کسانی که صلاحیت مرجعیت در زمینه مسائل اسلامی را داشته باشند اینها در درجه اول باید از حوزه های علوم اسلامی و از حوزه های روحانیت بیرون بیایند , آنجا بایستی نشو و نما کنند , ساخته شوند , بزرگ شوند , شناخته شوند . « (۷ )
بنابراین , وظیفه تحقیق درباره اسلام بر عهده روحانیت است و این کار از قشر دیگری , به نحو مطلوب , ساخته نیست .
موضوع بعدی , تهذیب اخلاق است که شهید بهشتی از آن به عنوان وظیفه دیگر روحانیت یاد کرده است :
« روحانیت نقش عمده اش را در این می دید که با سخنش با بیانش , با رفتارش , با معاشرتش , با هدایتش , با تذکرش مردم را به اخلاق پاک دعوت کند. اخلاق جامعه را مهذب کند , جامعه را از آلودگیها دور کند و به کمالات اخلاقی بیاراید. این نقش از وظایف و کارکردهای مهم روحانیت بود . » (۸ )
در ادامه ایشان به کارکردهایی دیگر روحانیت , یعنی روشنگری در جامعه و مبارزه علیه رژیم ظالم و طاغوت , اشاره کرده اند : « کارکرد دیگر روحانیت , روشنگری برای مردم بود در جهت شناساندن انحرافات فکری که بنام اسلام تحویل مردم داده می شود. روحانیون در بیدار کردن مردم نسبت به افکار انحرافی نقش بسیار موثری داشته اند. به مردم می گفتند که آنچه مایه نجات است اسلام اصیل است نه اسلام آمیخته به غیر اسلام . »
● ایشان سپس به ظلم ستیزی روحانیت اشاره کرده اند :
« از وظایف و نقش روحانیت مبارزه با ظلم و ظالم است . تا وقتی که اصل رژیم , رژیم ظلم و ضد اسلام و ضد عدل بود , روحانیت با کل رژیم یا با ایادی رژیم در مناطق خودش می جنگید و مبارزه می کرد , حالا هم که اصل نظام , نظام اسلامی است اما هنوز ایادیش , ابزارش , کارکنانش , همه متناسب با نظام اسلامی نیستند; روحانیت هر جا ظلم و ستمی از این بازمانده های طاغوت در اداره ها و موسسات و در جامعه ببیند همچنان با او می جنگد و می رزمد. اینها امتیاز نقش روحانی بوده است در گذشته تا سال .۱۳۴۱ نقش روحانیت در همین هایی که عرض کردم خلاصه می شد به اضافه تحصیل و تدریس در حوزه ها . » (۹ )
دکتر بهشتی همچنین از رهبری دینی و سیاسی امام خمینی (ره ) و تاثیر گسترده آن بر قلم و وظایف و مسئولیت های روحانیت یاد کرده اند :
« سال ۱۳۴۱ یک روحانی برجسته آمد و نقطه عطفی در نقش و کارکرد روحانیت به وجود آورد. تا آن موقع روحانیون به دو بخش تقسیم می شدند یک عده روحانیونی بودند که در سیاست وارد بودند و یک عده هم از سیاست پرهیز می کردند.
اما از سال ۱۳۴۱ , حضرت امام (ره ) با فقاهتش , علمش , اخلاقش , مهذب بودنش , مکارم و ارزشهای والایش , عدالتش به خاطره و یادبود نامطلوب دوره انحطاط و اعتزال روحانیت از ایفای نقش در سیاست پایان داد. از این مقطع به بعد نقش و حضور روحانیت در جامعه و سیاست پررنگ تر شد. امام آمد و گفت روحانی باید مرد سیاست و مبارزه باشد. این وضعیت و نقش پررنگ تر شد و حلقه ارتباطی میان مردم و روحانیت تقویت شد. روحانیت در متن جامعه وارد شد. ورود روحانیت به متن جامعه تا انقلاب اسلامی ادامه یافت و از این مقطع به بعد نیز روند تکاملی و سیر صعودی خود را طی نمود . » (۱۰ )
از این رو و بر اساس دیدگاه شهید بهشتی , وظایف و کارکرد روحانیت از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز متعدد و متنوع گشت و روحانیت در امر قضا , سیاست , امور فرهنگی و حتی اقتصادی وارد شد و خود در خدمت انقلاب اسلامی و اهداف والای آن قرار داد.
● آسیب شناسی روحانیت و عملکرد آن در درون نظام از دیدگاه شهید بهشتی
پیوند میان روحانیت و مردم و نزدیکی میان این دو , نقش بسیار مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن داشته است . آنچه که روحانیت را امروز آسیب پذیر می کند و موجب کاهش توان و کمرنگ کردن نقش آن در اجتماع و امور سیاسی , فرهنگی و اجتماعی کشور خواهد شد , ایجاد فاصله میان روحانیت و مردم و دوری این قشر از توده مردم است . شهید بهشتی همواره بر این مطلب تاکید می کردند :
« دشمن برای حذف روحانیت از صحنه و بازگرداندن آن به انجام وظایف گذشته و قبل از سال ۱۳۴۱ و پیروزی انقلاب اسلامی , سعی دارد تا بین روحانیت و مردم فاصله ایجاد کند و ضمن ایجاد سو تفاهمات و بدبینی در بین مردم نسبت به روحانیت و ایجاد بحران اعتماد میان این دو به هدف خود , یعنی حذف روحانیت در امور سیاسی و در متن جامعه اسلامی , دست یابد. در این راستا , توطئه علیه روحانیت آغاز شده است ; توطئه ای که میان مردم و روحانیت بار دیگر فاصله بیفتد همان قصدی که زمان رضاخان بود می خواهد تکرار کنند. زمان رضاخان کار را به جائی رسانده بودند که روحانی اگر سید بود به احترام سیادتش ممکن بود در ماشین سوارش بکنند , اگر سید نبود سوار ماشین نمی کردند و می گفتند که شوم است . همان سیاست شوم را الان دارند تکرار می کند . » (۱۱ )
ایشان سپس به پاکسازی روحانیت از عناصر منحرف اشاره کرده اند :
« در لباس روحانیت عناصر ناصالح وجود دارند. باید به دست خود روحانیت حساب اینها روشن شود و کنار زده شوند. آسیب دیگر بحث جدایی دین از سیاست است . با طرح موضوع جدایی دین از سیاست بیگانگان تلاش دارند تا روحانیت را از صحنه اداره جامعه و سیاست غایب سازند. هدف از دور ساختن روحانیت از صحنه سیاست این است که کارهایشان را بکنند. »
بیگانگان برای رسیدن به این هدف , بحران ناکارآمدی مدیریت دینی را در جامعه تبلیغ می کنند و سعی در القای این موضوع دارند که مدیریت دینی توان پاسخگویی به خواست ها و مطالبات مردم و حل مشکلات ملت را ندارد.
بینش مدیریت دینی از یک سو مدیریت و رهبری افراد آشنا به مکتب را درنظر دارد و از سوی دیگر مشارکت همه مردم در تصمیم گیریهای سرنوشت ساز و پیمودن مسیر تکامل را برای افراد و جامعه تضمین می کند. بینشی که مورد قبول و تاکید شهید بهشتی است و ایشان فلسفه اعتقاد به چنین بینشی را در تعریفی که از جامعه اسلامی دارند بیان می کنند. از نظر شهید بهشتی « جامعه اسلامی , جامعه انسان مدنیت یافته , انسان شکل گرفته , انسان هدایت شده , نظام هدایت شده و نظام همراه با نقش تعیین کننده و حکومت آگاه عادل » است . (۱۲ )
محور مهم دیگری که از راه های تامین هدف متعالی و نهایی مدیریت و رهبری دینی و مورد تاکید شهید بهشتی است , رابطه میان مدیریت و ارزش ها است . شهید بهشتی با قاطعیت تاکید می کند که حضور قوی مدیریت و رهبری دینی در اداره جامعه و کنترل همه جانبه آن , تنها راه جلوگیری از وارد شدن ضربه بر ارزشها و زیانهای ناشی از آن است . مهمتر آنکه شهید بهشتی , عدالت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را از عدالت اخلاقی و معنوی جدا نمی داند و معتقد است تا عدالت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی تحقق نیابد نمی توان انتظار تبلور ارزشها و تجلی معنویت و اخلاق در رفتار مردم و روابط اجتماعی را داشت . (۱۳ )
اما امروز تلاش هایی برای ناکارآمد جلوه دادن مدیریت دینی در حال انجام است . این تلاشها با هدف ترویج بدبینی نسبت به روحانیت و حذف آن از تحولات جامعه صورت می گیرد. این آسیبی است که باید آن را شناخت و در رفع آن کوشید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اعلام سال ۱۳۸۷ به عنوان سال شکوفائی ونوآوری, قوای سه گانه نظام و همه دستگاهها، نهادهای مسئول وخصوصا جامعه تبلیغی روحانیون را با تلاش صورت گرفته از سوی بیگانگان برای ناکارآمد جلوه دادن مدیریت دینی در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور آگاه و بیدار ساختند. این مساله را همه دستگاهها و نهادهای مسئول باید جدی بگیرند و خدمت به مردم و پاسخگویی به مطالبات مشروع مردم را در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … را درصدر برنامه ها و اولویت های کاری خود قرار دهند و به این ترتیب , در عمل نشان دهند که دین اسلام و رهبری دینی و ایدئولوژی اسلامی می تواند به خوبی از عهده مدیریت و اداره جامعه برآید.

پی نوشت ها:
۱ ـ دکتر منوچهر محمدی , انقلاب اسلامی , زمینه ها و پیامدها , (تهران : دفتر نشر و پخش معارف , ۱۳۸۰ ) , ص .۱۰۷
۲ ـ همان , ص ۱۰۷
۳ ـ آشنایی با افکار و اندیشه های شهید مظلوم بهشتی , شماره ۸۰ , (تهران : سازمان انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی . ۱۳۸۰ ) , ص .۳۳
۴ ـ او به تنهایی یک امت بود , (تهران , واحد فرهنگی بنیاد شهید , ۱۳۶۱ ) , ص .۳۰۲
۵ ـ جاودانه تاریخ , شماره ۸ , (تهران , انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی , ۱۳۸۰ ) , ص .۴۳
۶ ـ جاودانه تاریخ « آشنایی با افکار و اندیشه های شهید مظلوم آیت الله بهشتی » . شماره ۵ , (تهران : سازمان انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی , ۱۳۸۰ ) , ص ۵۳
۷ ـ جاودانه تاریخ , شماره ۷ , (تهران : سازمان انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی , ۱۳۸۰ ) , ص .۱۳۳
۸ ـ همان , ص .۱۳۴
۹ و ۱۰ ـ همان , ص .۱۳۹
۱۱ ـ او به تنهایی یک امت بود , پیشین , ص .۳۰۸
۱۲ ـ ربا در اسلام , (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی , ۱۳۶۹ ) , صفحه .۶۳
۱۳ ـ نقش انبیا و پیامبران در هدایت و عدالت , مجموعه گفتارهای شهید مظلوم بهشتی , (تهران , انتشارات ستاد برگزاری مراسم هفتم تیر , ۱۳۶۲ ) , ص .۱۴


موضوعات: اخبار
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

امیرالمومنین على عليه السلام:

اِلزَمِ الرِّضا؛ يَلزَمكَ الغَناءُ وَالكَرامَةُ

پيوسته رضايتمند باش تا توانگرى و كرامت همواره با تو همراه باشد.

 عيون الحكم والمواعظ، 86


موضوعات: اخبار
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

بسم الله الرحمن الرحیم

به صورت خلاصه می‌توان شش وظیفه اصلی را برای طلاب و روحانیون متصور بود.

1- تحصیل معارف دینی

2- تحقیق در معارف دینی

3- تبلیغ دین

4- تربیت دینی

5- دفاع از دین

6- تمدن سازی نوین اسلامی

البته همان طور که واضح است، وظیفه ششم، یعنی تمدن سازی نوین اسلامی، در بر دارنده تمام وظایف فوق الذکر است و همان هدف اصلی و اساسی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، آن را به عنوان افق پیش روی ملت ایران، در نظر گرفته است.


موضوعات: اخبار
   شنبه 25 دی 1395نظر دهید »

عناصر اصلی استحکام حوزه به مثابه قاعده نظام

عزیزان! طلاب جوان! فضلا! توجه کنید که حوزه علمیه ـ همان طور که امام (ره) مکرر فرمودند ـ قاعده نظام جمهوری اسلامی است و همه چیز روی این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلی امکان‌پذیر است، و هر کدام از آنها نباشد و یا کم باشد، این قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبیعتاً همه آنچه که بر او سوار است، تکان خواهد خورد.

ما بحث آینده بلند مدت نظام اسلامی را می‌کنیم. شما در ذهنتان چهل سال بعد را تصویر کنید و ببینید که جمهوری اسلامی در آن سال‌ها چگونه بر تمام دنیای ظلمانی مادّی آن روز پرتو خواهد افکند؛ «الم‌تر کیف ضرب اللّه مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»[1]. دل مؤمن، به کمتر از این پیشرفت قانع نیست؛ «من ساوی یوماه فهو مغبون»[2]. امسالمان با سال گذشته نمی‌تواند مثل هم باشد؛ باید جلوتر رفته باشیم. پس شما چهل سال دیگر را در نظر بگیرید و ببینید جمهوری اسلامی چه هویت درخشانی ایجاد کرده و چه خیمه عظیمی بر فراز فکر و ذهن بنی‌آدم در سرتاسر جهان زده است.

قاعده‌ای که ما از آن صحبت می‌کنیم، قاعده بنای محکم و استواری است و سه عنصر قطعی در وجود و ذات خودش لازم دارد، که البته هریک از آن سه عنصر بر اموری متوقف است و بر او نیز اموری مترتب می‌باشد:

اولین عنصر، فقه است. فقاهت را به همان معنای پیچیده و ممتازی که امام (ره) برای ما معنا می‌کردند و به‌خصوص در بیانات دو، سه سال اخیرشان بر آن تأکید داشتند، معنا می‌کنیم؛ یعنی ترکیبی از متد علمی و دقیق فقاهتی و به تعبیر امام(ره) فقه جواهری. فقه صاحب جواهر، به معنای دقت و اتقان کامل در قواعد فقهی و استنتاج منظم فروع از همان قواعدی است که در فقه و اصول مشخص شده است.

این فقاهت، دو رکن دارد، که رکن اول آن، اصول معتدل و قوی و آگاه به همه جوانب استنباط است، و رکن دوم، تطور فقه می‌باشد و همان چیزی است که امام در معنای اجتهاد و مجتهد و فقیه می‌فرمودند و تأکید داشتند که مجتهد و فقیه باید با دید باز بتواند استفهام‌ها و سؤال‌های زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانید، ممکن نیست بتوانید در فقه برای آن جوابی پیدا کنید. بنابراین، فهم سؤال و ترتیب جواب مناسب برای آن، مهم است.

عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزی به اتفاق جمعی از فضلای بزرگ در خدمت امام(ره) بودیم. در آن محفل، از حوزه قم صحبت شد. یکی از بزرگان اساتید و علمای اعلام قم که مورد احترام و قبول همه ما هستند، در آن جلسه به امام عرض کردند که شما نسبت به قم، توجه و عنایت داشته باشید. آن روز امام(ره) فرمودند که این چیزها لازم نیست؛ شما اگر فقط به ابقای دو عنصر در حوزه قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، فقاهت است ـ که گمان می‌کنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعله فقاهت فروننشیند ـ و دوم، اخلاق و تهذیب است.

ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستی خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامی قرار دهیم؛ ولی اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد.

تاریخچه حوزه‌های علمیه و سرگذشت شگفت‌انگیز علمای بزرگ و اسلاف درخشان ما، حامل تجربه‌های بسیار زیادی در این زمینه است که تهذیب چه قدر اثر می‌گذارد. نزدیک‌ترین تجربه‌ای که ما در اختیار داریم، وجود همین شخصیت عظیمی است که امروز دنیا را به خود متوجه کرده است.

امام(ره) مدرّسی منزوی در قم بودند. درسشان در مسجد سلماسی که داخل یک کوچه ـ نه در مرکز حوزه ـ قرار گرفته بود، ارایه می‌شد. خانه ایشان هم در انتهای همان کوچه واقع شده بود؛ یعنی برای رفت وآمد به مسجد محل درس که روزی دوبار انجام می‌گرفت، حتّی احتیاج به دیدن خیابان نداشتند و طبیعتاً همیشه مسیر خانه به مسجد و مسجد به خانه را طی می‌کردند. ایشان علی الظاهر منزوی بودند؛ ولی در حقیقت مدرّسی بزرگ و قطبی جذاب برای طلاب و فضلای جوان و سرشار از خصلت‌ها و صفات خوب به شمار می‌آمدند. اعتقاد من این است که اخلاص و صفای باطن و رابطه معنوی و پیوند مستحکم بین قلب او و خدای مقلب القلوب، موجب شد که این مرد بتواند از انزوای ظاهری خود خارج شود و دست نیرومندی برای دگرگون کردن بنیاد ارزش‌های مادّی در سطح جهان شود.

به راستی بنیان ارزش‌های مادّی در دنیا لرزیده است. رهبر کمونیست کشوری دوردست با قدرت مادّی بالا و دارای پیشرفت‌های زیاد می‌گوید: خواهش می‌کنم کتابی در باره اسلام بدهید تا مطالعه کنم! قبل از پیروزی انقلاب، شما نمی‌توانستید بزور دست جوانی که باد مارکسیسم به دماغش خورده بود، یک جلد کتاب اسلامی بدهید و بگویید این کتاب را مطالعه کن! ما با زحمت زیاد و هزار کلام شیرین، تعدادی جوان را گرد هم جمع می‌کردیم، تا چند کلمه از مبانی اسلام را به صورت شفاهی و یا کتبی به گوش و دل آنها برسانیم؛ ولی باز هم نمی‌رسید. در آن روزها همه ما ـ حوزه‌های علمیه، علما و مدرّسان و فضلا ـ بودیم، ولی عملاً به نتیجه دل‌خواه نمی‌رسیدیم. سرانجام به برکت قیام امام(ره)، ملت ایران و دنیا تکان خوردند و دگرگونی عظیمی در افکار و اندیشه‌های مردم و جوان‌ها به وجود آمد.

امروز نماینده مجلس یک کشور مادّی که هفتاد سال برمبنای ماتریالیسم دیالکتیک اداره شده است، به من می‌گوید: به برکت امام شما، در پارلمان کشورم سخنرانی‌ها با «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» شروع می‌شود. شخصیت‌های معروف فکری دنیا نیز نسبت به آنچه که در مشت این مرد بزرگ بود و بر دنیا عرضه می‌کرد، احساس عطش می‌کنند. بنابراین، با حرکت آن رهبر عزیز، بنیاد ارزش‌ها و قراردادها و مسلّمات مادّی تکان خورد و دگرگون شد.

مسأله این نیست که ما چند شراب‌خانه را در مملکتمان بستیم و نگذاشتیم فلان منکر انجام بگیرد؛ اینها ظواهر کار و پدیدارهای قضیه است؛ عمق کار خیلی از اینها بیشتر است. به برکت قیام این مرد، دنیا و ایران تکان خورد. هرچند ما نقش ملت ایران را در انقلاب، نقش اول و درجه یک می‌دانیم، اما چه کسی این ملت را این گونه هدایت کرد؟ چه کسی این همه سرچشمه را در آنها به جوشش در آورد و این همه استعداد را زنده کرد؟ آیا غیر از آن روح بزرگ و آن انسان عظیم، کس دیگری بود؟

عظمت کار او، به ارتباطش با خدا و تهذیب نفس او برمی گردد. امام(ره) یک انسان مهذب بود. دشمنان داخلی و خارجی او نیز این ویژگی را قبول داشتند و اعتراف می‌کردند که او آدم مؤمنی است. آن گروگان امریکایی که چهارصد و چهل و چهار روز در ایران اسیر بوده و طبیعتاً همه آن ماجراها را از چشم امام می‌دیده است، مصاحبه می‌کند و می‌گوید: من از کسانی نیستم که از فوت امام خوشحال شوم. او ارزش‌های اخلاقی مخصوص خودش را داشت و هیچ کس در حد او نبود.

عنصر سوم، آگاهی سیاسی است. آگاهی سیاسی به مثابه چشمی است که اگر نداشته باشیم، آن دو عنصر دیگر در حرکت به ما کمک نخواهند کرد. باید سه عنصر اصلی قاعده را حفظ کرد.[3]
شرایط پیشبرد اهداف انقلاب

هریک از شما عزیزان باید همتتان این باشد که از ذخیره ارزشمندی که در این دو میدان به دست آورده‌اید، در راه پیشبرد انقلاب به سمت اهداف عالی و گسترش این فکر در سطح عالم و تعمیق آن در داخل جامعه، استفاده کنید. البته این کار، مقدماتی دارد:

شرط اول، درس خواندن و خوب خواندن است. من از قبل از پیروزی انقلاب، به رفقای طلابمان می‌گفتم: بی‌مایه فطیر است. باید مایه داشته باشید، باید درس بخوانید. آن عالم مبارزی که ذخیره قابل توجهی به دست آورده است، می‌تواند مفید باشد. امام بزرگوار ما که توانست با آن دست قدرتمند خود، دنیایی را متحول کند، این حرکت عظیم را به برکت علم انجام داد. اگر امام(ره) عالم نبود، نمی‌شد. کار امام که شوخی نبود. بعد از صدر اسلام، اصلاً با هیچ حرکت دیگری قابل مقایسه نیست. چه کسی دیگر چنین حرکت عظیمی را انجام داده است؟ اگر این ابعاد را بخواهیم بیان کنیم، خودش یک ساعت طول می‌کشد. امام، این حرکت عظیم را به برکت علم انجام داد.

شرط دوم که بلافاصله مطرح می‌شود، تقوا، ورع، خودسازی، درون سازی، مجاهدت نفس، غلبه بر شیطان درونی و باطنی است که در وجود ما هست و شما خوب می‌توانید با آن مبارزه کنید. شما تجربه کردید، شما با این شیطان کشتی‌ها گرفتید، پشت او را بارها به زمین رساندید؛ این را نگه دارید و حفظ کنید. مبادا آنچه در دوران سختی به دست آمده، در دوران رفاه آسان از کف برود؛ خیلی مواظب باشید. اگر این تقوا و غلبه بر نفس نباشد، آن علمی هم که گفتیم، سودمند نخواهد افتاد، بلکه مضر خواهد شد؛ مثل سلاحی در دست آدم ناباب. و باز در این جا من باید به امام عزیزمان (رضوان اللّه تعالی علیه) مثل بزنم. او واقعاً مثال اعلای تقوا و بدون یک ذره اغماض، مراقب و مواظب از خود، از نفس خود و از حرکات خود بود. این، تقواست.

شرط سوم، کسب آگاهی‌های لازم است. انسان از ناآگاهی خیلی ضربه می‌خورد. گاهی انسان، عالم و متقی هم است، اما ناآگاه است و سرش کلاه می‌رود. آگاهی‌های لازم را به دست آورید و روزبه روز خود را با این سه عنصر اصلی بسازید، تا هریک از شما بتوانید برای آینده این انقلاب و این حرکت عظیم، مشعلی باشید.[4]

باید درس بخوانید. آدم این لباس را بپوشد و درس نخواند، یک چیز بی‌معنی است؛ درست شبیه این است که آدم چیزی را غصب کند. این لباس ـ به قول معروف ـ یک انیفرم و لباس متحدالشکلی است؛ متعلق به طایفه خاصی است؛ آن طایفه چه کسانی هستند؟ علمای دین. پس، باید این عنوان علما بر آدم صدق کند؛ والّا اگر صدق نکند که بیخود است.

می دانید که علم تنها هم کافی نیست. اگر علم باشد و تقوا نباشد، صد رحمت به آن جایی که علم نیست! علم بی‌تقوا، چیز بسیار خطرناکی است.

امروز شما اگر عالم هم باشید، بسیار باتقوا هم باشید، اما زمانتان را نشناسید، آن وقت آسیب‌پذیر و لغزش‌پذیر و کم‌فایده خواهید بود؛ آن طوری که دیگر حکایتش فصل مفصلی است؛ «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لاتَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس».[5] ما کسانی را دیدیم که عالم هم بودند، بی‌دین هم نبودند، اما در دورانی که می‌توانستند برای اسلام و مسلمین مفید واقع بشوند، مفید واقع نشدند؛ بعضاً حتّی خدشه‌ها و ضررهایی هم وارد کردند! پس، شد علم و تقوا و آگاهی سیاسی و اجتماعی؛ که این آگاهی، سلاحی است که در اختیار شما قرار دارد. با این سه خصوصیت، باید سربازان خط مقدم هم باشید. بله، اگر طلبه‌ای با این خصوصیات، واقعاً سرباز خط مقدم انقلاب و اسلام بود، ارزشش خیلی بالا می‌رود و خیلی شیوایی پیدا می‌کند.[6]

امروز فرضا اگر پیغمبر مکرّم (ص) بنا بود در این دنیای بزرگ و پیچیده حضور داشته باشند ـ که این فرض بعیدی هم نیست؛ یعنی فرض نزدیک به واقعیت است ـ لابد برای این که کارهای خودشان را انجام بدهند … سازمانی لازم داشتند. … اگر آن بزرگوار در این زمان می‏خواستند چنین سازمانی درست کنند، این سازمان شما بودید. امروز روحانیت باید خودش را در این موضع ببیند. چون بنا نبود کارها با امور غیبی و با معجزه پیش برود؛ بالاخره باید از طرق عادی و با زبان انسان‌ها کارها انجام می‏گرفت؛ بنابراین از سازمانی استفاده می‏کردند که امروز نام آن «روحانیت» است. روحانیت خودش را با این اندیشه و با این نگاه به جایگاه خود بسازد؛ لذا باید حداکثر علم و تقوا را برای خودش فراهم بکند؛ این وظیفه اصلی روحانیت است.[7]
کارآمدی در پیاده کردن احکام اسلامی

امروز حوزه‏های علمیه ما، روحانی‏ای باید تربیت کند و هدفش از تربیت روحانی این باشد که بتواند بخشی از این بنای عظیم را مثل یک ستونی بر دوش بگیرد. جمهوری اسلامی قابل اتساع است؛ نه به معنای توسعه ارضی و توسعه‏طلبی ارضی، بلکه به معنای اتساع کیفی. ما به سمت عدالت، به سمت معنویت، به سمت اخلاق، به سمت پیاده شدن احکام اسلامی در صورتی می‌توانیم پیش برویم که روحانیون قوی، عالم، متقی، شجاع، آگاه داشته باشیم. تربیت طلبه، تکثیر طلاب علوم دینی با این هدف باید انجام بگیرد. و شما برادران و خواهران عزیز توجه بکنید که وقتی هدف این شد، این یک امرِ متعالی است؛ این یک امرِ فراتر از مسائل شخصی و صنفی است.[8]

آن چیزی که من اصرار دارم در حوزه علمیه قم مورد توجه قرار بگیرد، ترسیم همین آینده است؛ یعنی طلبه گیج نماند که می‏خواهد چه کار کند؛ یا اهداف درجه دو و فرعی برای او شکل اهداف اصلی را پیدا نکند.[9]

طلبه جوانی که در این حوزه درس می‏خواند، باید به یاد آورد که در جایی دارد درس می‏خواند که علمای بزرگ تاریخ قبل از او در آن‏جا درس خوانده‏اند. شیخ بهایی‏ها و میردامادها و ملاصدراها و فقها و مراجع بزرگوار و نامدار ـ مثل کسانی که از آنها اسم بردیم ـ در همین‏جا درس خواندند. آنها مثل شما طلبه‌ای جوان بودند و در این فضای مساعد و مناسب رشد کردند. دختران جوانی که طلبه هستند نیز توجه کنند که این حوزه، تنها حوزه‌ای بود که در یک دوره، یک مجتهد و فقیه و فیلسوف زن ـ خانم امین ـ در آن پرورش یافت.[10]

اگر شما که برای روشن نگه داشتن فروغ معنویت و فضیلت و دین کمر بسته‌اید، غایب باشید، همه این پیشرفت‌ها بی‌ارزش خواهد شد؛ بلکه به ضد ارزش تبدیل خواهد شد. اهمیت حوزه‌های علمیه، این جا معلوم می‌شود. با این نگاه، کار شما از همه کارهایی که انجام می‌گیرد، مهم‌تر است. وجود یک مجموعه روحانی عالم، روشن بین، روشن‌فکر، شجاع، پارسا، پاکدامن، دارای آگاهی وسیع و برخوردار از خشیت الهی، در جامعه‌ای که در حال پیشرفت است، نویدبخش این است که این پیشرفت‌ها در جهت گمراهی و ضلالت هر چه بیشتر، و در فرآیند تاریخی در جهت سقوط به کار نخواهد رفت؛ این نقش شما جوان‌های طالب علم و محصل علوم دینی است؛ این را قدر بدانید؛ خیلی مهم است.[11]

[1] ابراهیم: 24.

[2] ر.ک: معاني‏الأخبار، ص 342.

[3] مراسم بیعت هزاران تن از طلاب قم و بیست کشور جهان 22/03/1368.

[4] دیدار با روحانیون و طلاب آزاده 05/08/1369.

[5] الکافی، ج1، ص26.

[6] مراسم عمامه گذاری گروهی از طلاب و اهدای جوایز به طلاب نمونه حوزه علمیه قم، در سالروز میلاد حضرت مهدی(عج) 30/11/1370.

[7] دیدار با مجمع نمایندگان طلاب ‏ 02/09/1379.

[8] دیدار با علما و طلاب استان فارس 11/02/1387.

[9] دیدار با مجمع نمایندگان طلاب ‏ 02/09/1379.

[10] دیدار با طلاب و روحانیون اصفهان‏ 08/08/1380.

[11] دیدار با طلاب و اساتید مدرسه علمیه آیه‌اللّه مجتهدی 21/03/1383.


موضوعات: اخبار
   شنبه 25 دی 1395نظر دهید »


امام خميني خطاب به طلاب

شما باید خودتان را بسازید، و بعد ملت را بسازید. خودسازى به اینکه تمام ابعادى که انسان دارد، و انبیا آمدند براى تربیت آن- تمام ابعاد را- ترقى دهید؛ جنبه علمى، همه ابعاد علم؛ جنبه اخلاقى، همه ابعاد اخلاق؛ تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا؛ که سرمنشأ همه کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است

” مکتب باید زنده بماند:

نبادا ما پاهایمان را انحرافى برداریم؛ قدمهاى انحرافى برداریم و مکتبمان را بد منعکس کنیم، اسلام را بد معرفى کنیم. آنچه مهم است این است که مکتب به قدرت خودش باقى باشد، ولو ما همه از بین برویم. ما شیعه ائمه اطهار هستیم. ائمه اطهار(عليهم السلام) اکثراً یا کشته شدند یا [مسموم‏] شدند؛ لکن مکتبشان محفوظ بود. امام حسين (عليه السلام) کشته شد، مکتبش محفوظ بود. بلکه مکتب را زنده کرد. با این کشته شدن مکتب را زنده کرد. سید الشهدا دیدند که مکتب دارد از بین مى‏رود. قضیه قیام سید الشهدا و قیام امیر المؤمنین (عليهما السلام) در مقابل معاویه، قیام انبیا در مقابل قدرتمندان و کفار مسئله این نیست که بخواهند یک مملکت [را] بگیرند. همه عالم پیش آنها هیچ است. مکتب آنها این نیست، مقصد آنها این نیست، که کشورگشایى بکنند. اینهایى که از اسلام تعریف مى‏کنند که کشورگشایى‏ کرد، اینها اسلام را نمى‏شناسند چه است‏.

صحیفه امام، ج‏8، ص: 336

” قلم‌های دشمن می‌خواهد مکتب را بد جلوه دهند:

و خدایا، به فریاد اسلام برس! امروز [مبادا] که مکتب ما منحرف جلوه داده بشود: یا از اعمال من و شما؛ یا از اعمال کمیته‏ها؛ یا از اعمال دادگاهها؛ یا از اعمال ادارات و وزارتخانه‏ها، و امثال ذلک. رژیم سابق براى ما خطر نداشت. رژیم سابق ادعا نمى‏کرد که من [اسلامى هستم‏] ادعایش را مى‏کرد، لکن کسى از آن قبول نمى‏کرد. رژیم سابق خطرى نداشت.

خیال نکنید که بروید یک حرفى بزنید، و چیزى نشده. خیر، هر یک از شما مسئولیت دارید، و مسئولیت بزرگ. خیلى بزرگ. امروز مکتب ما بسته به اعمال ماست. مکتب ما بسته به اعمال روحانیین است. اگر روحانیین سابق خداى نخواسته یک حرف خلاف، یک کار خلاف مى کردند، مردم خودِ او را یک طعن و لعنى مى‏کردند، ولو یک دسته‏شان هم مى‏گفتند روحانیون این جورند. آخرش این بود که مى‏گفتند روحانیون این جور [هستند]؛ اما رژیم رژیم اسلامى نبود. نمى‏گفتند رژیم اسلامى. نمى‏گفتند مکتب اسلام اینطورى است. امروز قلمهاى دشمنهاى ما در خارج، و گاهى در داخل، برداشته شده است، قلمفرسایى مى‏شود که مکتب ما را بد جلوه بدهند ..

صحیفه امام، ج‏8، ص: 337

اول خودسازی:

شما باید خودتان را بسازید، و بعد ملت را بسازید. خودسازى به اینکه تمام ابعادى که انسان دارد، و انبیا آمدند براى تربیت آن- تمام ابعاد را- ترقى دهید؛ جنبه علمى، همه ابعاد علم؛ جنبه اخلاقى، همه ابعاد اخلاق؛ تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا؛ که سرمنشأ همه کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است، و بدبختى هر انسان تعلق به مادیات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز مى‏دارد، و بیرون رفتن از تعلقات مادى و توجه به خداى تبارک و تعالى انسان را به مقام انسانیت مى‏رساند. انبیا هم براى همین دو جهت آمده بودند: بیرون کردن مردم از تعلقات، و تشبث به مقام ربوبیت ..

علم و عمل دو بال پرواز:

شما آقایان اهل علم، که بعضى لباس […] ملبس به لباس علم هستید، و بعضى، یا اکثراً ان شاء اللَّه بعد ملبس خواهید شد، ان شاء اللَّه این مراتب را طى بکنید.

امید است که شما آقایان در خلال تحصیل، توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسه‏ها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا. تمام گرفتاریهاى بشر از این تعلقات است‏

صحیفه امام، ج‏8، ص: 268

اشتباه روحانیان به حساب نظام نوشته می‌شود:

الآن ما در تمام سطح ایران مى‏بینیم که یک نابسامانی‌هایى هست، یک اختلافاتى هست، یک کارهایى هست که نباید بشود. چیزهایى که برخلاف رضاى خداست، برخلاف دستور پیغمبراکرم است، برخلاف دستور اسلام است، در همه سطح کشور واقع مى شود. نه همه مى‏کنند؛ لکن در تمام سطح کشور هستند اشخاصى که همچه کارهایى مى کنند. و خوف این است که این به پاى اسلام نوشته بشود؛ به پاى جمهورى اسلام نوشته بشود؛ و در خارج بگویند این هم نظام اسلام و این هم جمهورى اسلام، که مثل سابق است با اختلاف افراد. همان طورى که سابق مى‏ریختند توى خانه‏هاى مردم و مى گرفتند و هیچ تحت قاعده‏اى نبود الّا قاعده جباریت و ظلم، حالا هم بى‏میزان مثلًا در بعضى جاها مى‏روند خانه مردم [را بازرسى‏] مى‏کنند؛ این پاى اسلام حساب بشود. اگر پاى خود ما حساب مى‏شد، خوب، مسلک مسلک صحیح؛ لکن آنهایى که مى‏خواهند در این مملکت باشند آنها دارند خلاف مى‏کنند، مثل کارهاى رژیم سابق، آن را پاى اسلام حساب نمى‏کردند. آنها یک دسته‏اى بودند که کارهایى مى‏کردند، و روى رژیم طاغوتى بود. این به مسلک ما هیچ ضررى وارد نمى‏آورد؛ به مملکت ما ضرر وارد مى آورد؛ اما مسلک ما محفوظ مى‏ماند، و آنها را خلاف اسلام مى‏دانستند؛ خلاف رژیم اسلامى مى‏دانستند. لکن اگر امروز خداى نخواسته در طبقات مردم، خصوصاً در طبقات روحانیین که آنها در رأس هستند و آنها نماینده اسلام هستند، اگر خداى نخواسته بعض اشخاص ملبس به لباس روحانیین یک کارى بکنند به اسم روحانى، یک کارى بکنند به اسم کمیته کذا، و این کار برخلاف موازین شرعیه باشد، این را دیگر نمى‏آیند حساب کنند به اینکه این رژیم طاغوتى است؛ مى‏گویند رژیم اسلامى است و این هم کارهایش! این هم حرفهایى است …..

صحیفه امام، ج‏8، ص: 273

راه خوب و خطرناک:

من امیدوارم که شما آقایان، که در این راه قدم برداشتید و در مدرسه دینى و علمى وارد شدید، بعدها از ذخایر این امت و از مبلغین اسلام باشید. راه، راه خوبى است، و خطرناک. راه خوبى است که راه انبیاست. انبیا هم براى تربیت بشر آمده‏اند؛ و علماى امت هم مربیان بشر باید باشند. پس شغل، شغل انبیاست. و راه، راه انبیا و خطرناک است. که اگر ما به وظایف محوله به خودمان عمل نکنیم، غیر از این است که دیگران نکنند. اگر یک بقال، یک کارمند، یک شخصى که سِمِه روحانیت ندارد، یک کار زشتى خداى نخواسته انجام بدهد، این براى خودش عیب است؛ اما اگر شما ان شاء اللَّه روحانى شَدید و هر کدامتان در یک بلدى یا در یک مملکتى ان شاء اللَّه سرشناس شدید و مروج دین اسلام، اگر خداى نخواسته انحرافى در شما پیدا بشود، این انحراف انحرافى نیست که مثل سایر مردم باشد ..

صحیفه امام، ج‏8، ص: 273

آیت الله باید الهی باشد:

شما نشانه خدا هستید؛ نشانه اسلام ان شاء اللَّه خواهید بود؛ و کسى که نشانه خدا و نشانه اسلام است، باید همه حرکاتش، همه سکناتش، همه اعمالش، همه گفتار و کردارش الهى باشد؛ روى موازین الهى باشد. مردم به روحانیون نظر دارند، توجه دارند، توجه به پیغمبراکرم، که اینها نمایندگان پیغمبراکرم و امام زمان- سلام اللَّه علیه- هستند

ولهذا راه، راه پرخطرى است، و راه شریفى. جدیت کنید که از این راه پر خطر خوب عبور کنید، که این صراط است. صراط مستقیم الهى از اینجا شروع مى‏شود ..

صحیفه امام، ج‏8، ص: 262

یک روحانی یک ملت را نجات می دهد یا تباه می‌کند:

جِسْر جهنم از دنیا تا بهشت امتداد دارد. و شما الآن در بین راه هستید و در صراط هستید. توجه کنید که این راه را منحرف نشوید. مستقیم این راه را تا بهشت ان شاء اللَّه، تا سعادت ان شاء اللَّه. و توجه داشته باشید که شما در آتیه، ان شاء اللَّه در آتیه، مربى مردم هستید؛ و مربى مردم باید خودش منزه باشد، مهذب باشد. توجه داشته باشید که آخوند شغلش بزرگترین شغلها و مسئولیتش بزرگترین مسئولیتهاست. یک شخص روحانى مى تواند یک ملت را نجات بدهد؛ و یک شخص روحانى مى‏تواند یک ملت را به تباهى بکشد. توجه داشته باشید که مبادا از آن اشخاص بشوید که یک ملت را به تباهى بکشید. از آن اشخاص باشید که یک ملت را به سعادت برسانید؛ یا شعاع شما در هر جا هست، آنها را به سعادت برساند. با ارشاد شما مردم هدایت بشوند. نکند که یکوقت با عمل شما، با قول شما، با رفتار شما، یک اعوجاجى در مردم پیدا بشود؛ یک انحرافى پیدا بشود. این انحراف براى شما ضررش زیاد است. شما ان شاء اللَّه بعد که هر یک، از علماى اعلام شدید، توجه کنید که در خلال تحصیل علم، تقوا تحصیل کنید، مهذب بشوید، اخلاقتان را مهذب کنید، اعمالتان را مهذب کنید. باید بر طبق کتاب و سنت باشد که شما خودتان کتاب و سنت بشوید؛ یعنى کتاب و سنت عملى. روحانى باید طورى باشد که مردم وقتى که او را دیدند به یاد رسول خدا بیفتند. و شما این بار را به دوش گرفتید، و باید این بار را به سلامت به آخر برسانید و مردم را هدایت کنید. خداوند شما و دوستان شما و رفقاى شما، که در آن مدرسه و در سایر مدارس هستند، همه را سلامت و سعادت عنایت کند؛ و همه شما را خداوند از علماى اعلام مهذب که براى خدا قدم برداشتید قرار بدهد ..

صحیفه امام، ج‏8، ص: 263

تشریفات با حوزه نمی‌سازد:

نظر من همان است که قبلًا کِراراً گفته‏ام: من با این تشریفات مخالفم، و براى حوزه علمیه مضر مى‏دانم. اساسْ اسلام و تحصیل است که با این نحو زیاده رویها منافى است.

صحیفه امام، ج‏20، ص: 278


موضوعات: اخبار
   پنجشنبه 23 دی 13951 نظر »


موضوعات: اخبار
   پنجشنبه 23 دی 1395نظر دهید »


موضوعات: اخبار
   پنجشنبه 23 دی 1395نظر دهید »

طلبه و اندیشه امام

بی تردید حوزه‌های علمیه پس از سه دهه كه از پیروزی انقلاب مبارك اسلامی و برپایی نظام اسلامی می‌گذرد بیشترین نیاز را به شناخت انقلاب و نظامی كه سلسله جنبان آن حضرت امام خمینی می‌باشد و شناخت درست و جامع شخصیت امام و مبانی اندیشه فقهی سیاسی و اجتماعی از یك سو و رویكردهای كلی ایشان در حوزه تفسیر عرفان فلسفه و اخلاق دارند. سیره عملی ایشان نیز دفتر مبارك دیگری است كه باید به روی حوزه‌ها همواره باز بماند. اگر جامعه و نظام رهین رهبری فكری و مبارزاتی حضرت امام می‌باشد حوزه‌ها و روحانیت دوچندان مرهون آن بزرگ مرد است. اما واقعیت این است كه به رغم تعلق خاطری كه حوزویان از جمله طلاب جوان به حضرت امام خمینی دارند در حوزه‌ها شاهد تلاش سازمان یافته و چشم‌گیری در شناخت شخصیت جامع و مبانی فكری و سیره عملی ایشان نیستیم. حوزه‌ها و بویژه طلاب خود را در خدمت انقلاب و نظامی می‌دانند كه براساس مبانی فكری و فقهی حضرت امام «قده» شكل گرفته است اما آیا تناسبی میان نوع و سطح آشنایی آنان با مبانی اندیشه امام و سطح نیازهای كنونی آنان در این زمینه وجود دارد

پیداست شناخت اندیشه جامع امام را نمی‌توان با درس توضیح المسائل یا حتی تحریرالوسیله محقق ساخت. كارهایی كه در حوزه برای آشنایی طلاب و فضلا با اندیشه‌های حضرت امام می‌شود نوعا فردی و مقطعی و محدود به حتی سلیقه‌ای است. این در حالی است كه در سطح مدیریت كلان حوزه و مدارس و اساتید معظم باید به این مهم توجه شایسته و برنامه ریزی شده گردد. وقتی نظام متمركز آموزشی در سطح مدارس از سوی مدیریت محترم عهده دار برنامه ریزی است باید از همان جایگاه به این مهم توجه كافی گردد و لااقل چنان ساعات و حجم درسی طلاب به واسطه دروس مرسوم متراكم نگردد كه فرصتی برای آشناسازی طلاب با شخصیت علمی و فكری و فقهی حضرت امام «قده» توسط مدیران مدارس و اساتید حوزه باقی نماند. اینك پس از سه دهه آیا پاسخ شایسته‌ای برای این سئوال هست كه چند متن آموزشی موثری برای شناخت مبانی اندیشه امام و زمینه‌های مختلف تدوین شده است چه میزان استاد در این زمینه وجود دارد كه بتواند طلاب را با مبانی اندیشه و دیدگاه‌های حضرت امام آشنا كنند مشكل از كجاست و چه ملاحظاتی وجود دارد

اینك فرصتی برای واكاوی علل این نقیصه بزرگ نیست ولی هرچه هست به راستی یك كاستی مشهود در حوزه‌های علمیه بویژه حوزه مباركه قم است كه بحمدالله ظرفیت‌ها و شایستگی‌های بسیاری در خود دارد. آیا به راستی می‌توان طلبه‌ای را كه با مبانی فكری و دست كم فقهی حضرت امام آشنا نباشد طلبه «جامع الشرایط» به شمار آورد آیا برای طلاب جوان و به انگیزه شكل‌گیری درست هویت طلبگی و روحانی آنان الگویی جامع‌تر و موثرتر و ملموس‌تر و نزدیك‌تر در دوره معاصر از حضرت امام می‌توان ارائه كرد آیا توقع از بزرگان اساتید و فضلای سخت كوش و خوش فكر حوزه برای آشناسازی طلاب جوان و نسل‌های تازه وارد در حوزه‌ها با شخصیت علمی و عملی امام «قده» امری دور از دسترس و خواسته‌ای بی مورد است

تردیدی نیست در دورانی كه حوزه‌ها بویژه طلاب عزیز بیش از هر چیز به الگوی جامعی مانند حضرت امام نیازمندند اگر تلاش در خوری برای شناساندن ایشان نشود و به ادعاها و شعارها و حداكثر ابراز احساسات بسنده گردد عالمان و فاضلانی در خور عصر و جامعه‌ای كه در آن به سر می‌بریم و باید گفت عصر امام خمینی است نمی‌توان تربیت كرد. آشنایی با شخصیت جامع و پای بندی به مبانی فكری حضرت امام «قده» ضرورتی انكارناپذیر است كه طلبه «جامع الشرایط» نمی‌تواند فارغ از آن باشد; این امر را دست كم نگیرید.

روزنامه جمهوری اسلامی 19/09/1386 صفحه حوزه
سيد ضياء مرتضوي


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 22 دی 1395نظر دهید »

 

تعريف طلبگي


بر طبق تعالیم اسلام، روحانیت سِمَت و مقامی نیست که در سایه آن روحانیون امتیازات مادی کسب کنند یا حرفه‌ای که نظیر حرفه‌های دیگر یک دسته آن را پیشه و وسیله امرار معاش خود قرار دهند. روحانیت در اسلام به معنی آراسته بودن به فضیلت علم و تقوا و مجهز بودن برای انجام یک سلسله وظایف اجتماعی دینی و واجبات کفایی است. بی آن‌که علم و تقوا سرمایه دنیاطلبی گردد.

                                                          ولایت، رهبری، روحانیت، شهید سید محمد حسین بهشتی، ص 139.

 


موضوعات: اخبار
   چهارشنبه 22 دی 13951 نظر »

زندگینامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
زندگی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به دو دورة مهم تقسیم می‎شود : تولد و کودکی در مدینه , حضرت در راه ایران و قم.

تولد و کودکی در مدینه
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می‎باشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان می‎باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ می‎باشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه‎های تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است.[1]

درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از 23 سال کمتر است، نمی‎تواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سال‎ها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل می‎کنند.[3]

درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این که چند تن از آن‎ها فاطمه نام داشته‎اند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمة‌الکبری و فاطمة الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضل‎تر و دارای مقامی شامخ‎تر می‎باشد.

با گذشت ایام، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت. و در این سال‎ها محل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایة تسلی او برادرش امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد.

حضرت معصومه در راه ایران و قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ به سرزمین خراسان یعنی در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بیمار و رنجور بود[5] و می‎دانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آن از دوست‎داران اهل بیت اطهار هستند. از این امر چنین استنباط می‎شود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود.

در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفته‎اند و با تجلیل و احترام به قم آورده‎اند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد.[6] از این نقل معلوم می‎شود که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.

محل سرای موسی بن خزرج و حجره‎ای که حضرت معصومه در آن به عبادت می‎پرداخته اکنون معین و زیارتگاه است. گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشته کتاب قم، بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسی بن خزرج آن حضرت را در زمینی در بابلان (همین محل فعلی) نیمه دوّم قرن چهارم که به او تعلق داشت دفن کرد و بر سر تربت او سایه‎بانی درست کرد.

نویسنده کتاب قم می‎نویسد:
روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند. آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.[7]

بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً 201 هـ نقل کرده‎اند ولی در این که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف می‎باشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی می‎دانند.[8]

حضرت معصومه (س) و قم
گویا آوازة تشیع مردم قم در زمان حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ،‌ تا به مدینه رسیده بوده و حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از وجود این شهر و ارادت و محبت مردم آن، نسبت به خاندان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاع داشته است.

وضع قم از نظر شهری آن طور که یعقوبی نوشته است، دو قسمت بوده که به مجموع این دو قسمت قم می‎گفته‎اند و رودخانه از میان آن دو می‎گذشته است.[9] امّا بخاطر دفن حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ در این شهر و به واسطه موقعیت ممتاز فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ در میان دیگر امامزادگان، به کلی وضع این شهر تغییر یافت. نخست این که شهر قم به تدریج از شمال شرقی، به جنوب غربی که محل دفن آن حضرت بود کشیده شد، به طوری که حرم فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ که در فاصله‎ای از شهر قرار داشت امروز در مرکز شهر و در آبادترین قسمت آن واقع است. تأثیر دیگر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به قم، توجه پادشاهان و امراء و طبقات گوناگون مردم به این شهر و کوچ بسیاری از افراد اطراف برای اقامت در آن است.

دیگر این که، قم دارای جنبة مذهبی مخصوص شد و مرکز روحانیت شیعه قرار گرفت و عده‎ای از بزرگان علمای شیعه از آن جا برخاستند یا در آن اقامت کردند که امروزه به برکت این بانوی بزرگ، قم به یک مرکز بزرگ علمی، فرهنگی و پژوهشی دنیا تبدیل شده و صدها مدرسه علمی و مراکز تحقیقاتی و کتاب‎خانه‎های مجهز مشغول فعالیت‎های علمی و فرهنگی در حوزه اسلام و تشیع می‎باشد.[10]

دیگر، مسافرت ده‎ها هزار نفر در هر سال از نواحی ایران و کشورهای دیگر است که وجود حرم مطهر و گنبد طلا و کاشی‎کاری و گلدسته‎های زیبا و تاریخی، این شهر را جزء‌ شهرهای توریستی ایران قرار داده که همواره هر سال جهانگردان بسیاری به آن رفت و آمد می‎کنند.

آری، قم، شهری که از نظر آب و هوا و مناظر زیبای طبیعی در سطح بسیار پایینی قرار دارد و از آب و هوای خشک و گرم کویری برخوردار است و از رونق اقتصادی و زیستی ناچیزی برخوردار بود. به برکت این بانوی بزرگوار به شهری علمی، فرهنگی و اقتصادی تبدیل شد که امروزه از نظر علمی حرف اوّل را در جهان اسلام می‎زند و از نظر اجتماعی و زیست شهری، به یکی از کلان شهرهای ایران تبدیل شده به طوری که به استانی مستقل تبدیل گردید. و به خاطر هجوم شیفتگان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به این شهر، از رونق اقتصادی پویا و بالایی برخوردار است. خلاصه قم امروزه همچون ستاره‎ای درخشان در آسمان جهان اسلام می‎درخشد که این نور برگرفته از نور ولایت و امامت می‎باشد.

شخصیت و فضایل حضرت معصومه (س)
حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می‎باشد بطوری که ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کرده‎اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ آمده و از مقام والای او سخن گفته‎اند که به بعضی از آنها اشاره می‎شود.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی…»[11] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‎گذرد که او دختر موسی است…».

امام صادق ـ علیه السّلام ـ در حدیثی دیگر پیش از اینکه این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‎گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‎دهد و می‎فرماید «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‎شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می‎شود…»[12]

همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می‎باشد. بی‎شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ دارای 37 فرزند بود که در میان آنها این بانوی مکرم است که مثل ستاره‎ای درخشان می‎درخشد و در میان فرزندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ هیچ کدام هم سنگ او نمی‎باشد. حال به خصوصیات و فضایلی اشاره می‎کنیم که باعث عظمت و درخشش او در میان دیگر امامزادگان شده است.

شرافت خانوادگی
او ماه تابانی است که از برج امامت طلوع کرده در آغوش امامت تربیت یافته، قنداقه امامت را نیز در دامن خود پرورش داده است زیرا او دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. همة نیاکان او مشعلداران امامت، پرچمداران هدایت، اسوه‎های فضیلت و استوانه‎های ولایتند. و مادر بزرگوارش از بانوان با فضیلت و از اسوه‎های تقوی و شرافت و از زنان کم نظیر تاریخ بشریت است.
بدیهی است که تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‎توان انکار کرد این ویژگی در وجود حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ نیز بروز یافت و از هر دو طرف فضایلی را به ارث برد و می‎توان سر برتری آن حضرت بر دیگر فرزندان موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را در همین نکته یافت. البته این نمی‎تواند به معنای تأثیر نداشتن تلاش و کوشش آن حضرت در این راه باشد بلکه علاوه بر همة شایستگی‎های فردی که در وجود خویش به وجود آورده بود از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقی و تکامل معنوی اخلاقی و علمی سود می‎برد.

عبادت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ
بنا به تصریح قرآن هدف از خلقت انسان چیزی جز عبادت و بندگی خداوند نیست کسانی که به این هدف مهم پی بردند در راه رسیدن به عالیترین مرحله آن سر از پا نمی‎شناختند.

یکی از عالیترین نمونه‎های عبادت و بندگی خدا از خاندان ولایت و امامت، کریمه اهل بیت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ می‎باشد. او با عبادت و شب زنده‎داری هفده روزه‎اش در واپسین روزهای عمر شریفش در مدت اقامتش در منزل موسی بن الخزرج، گوشه‎ای از یک عمر عبودیت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاک الهی است.[13]

محدثه بودن آن حضرت
از ویژگی‎های حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ این بود که علوم اسلام و آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ آگاهی داشت و آن حضرت از جمله روایت کنندگان حدیث بود و چندین حدیث است که در سند آنها نام حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ به چشم می‎خورد که علامه بزرگوار امینی در کتاب شریف الغدیر به بعضی از آنها استناد می‎کند مانند، عن فاطمه بنت علی بن موسی الرضا حدثتنی… «من کنت مولاه فعلی مولاه»[14]. نقل این احادیث حاکی از مقام علمی والای آن بانو می‎باشد.

لقب معصومه ـ سلام الله علیها ـ
مقام عصمت که عالی‎ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: 1. معصوم از خطاء
2. معصوم از گناه.

حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ مانند حضرت زینب ـ علیها السّلام ـ در یکی از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم ـ علیهم السّلام ـ نباشد.

روایت شده حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند «من زار المعصومة بقم کمن زارنی»[15] کسی که معصومه را در قم زیارت بکند مانند آن است که مرا زیارت کرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم ـ علیه السّلام ـ شاید اشاره‎ای باشد که حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ به فاطمه کبری ـ سلام الله علیها ـ داده است. و گرنه نام آن حضرت معصومه نمی‎باشد.

شفاعت گسترده
اعتقاد به شفاعت انبیاء و اولیاء از ضروریات مذهب شیعه است و هیچ تردیدی در آن نیست. و بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که در قرآن کریم از آن به (مقام محمود) تعبیر شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم شفاعت گسترده‎ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است. 1. خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ 2. شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ . که بعد از حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ نمی‎رسد. که امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می‎فرماید: «تَدخل بِشفاعتها شیعتنا الجنته باجمعهم»[16]. با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‎شوند.

زیارتنامه مخصوص
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ زیارتنامه‎ای است که به خصوص، حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ است و هیچ یک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد.

مختار اصلانی

پی نوشتها:
[1] . صدوق، عیون الاخبار، ج 1، ص 14؛ طبرسی، اعلام الوری، ص 302؛ طبری، امامی، دلائل الامامت، ص 309؛ اثباة الهداة، ج 3، ص 233؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 396.
[2] . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، انتشارات ولی عصر، تهران، 1375، ج 2، کتاب الحجة.
[3] . مستدرک سفینه، شیخ علی نمازی، ج 8، ص 257.
[4] . الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفید)، انتشارات، ج 2، ص 242.
[5] . کتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . کتاب قم، ص 312.
[8] . تاریخ قم، حسن قمی، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعیان الشیعه، چ بیروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعین، ج 1، ص 208.
[9] . فتوح البلدان، بلاذری، چ نجف، ص 40.
[10] . علی اصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم، انتشارات زائر، ص 104.
[11] . سفینة البحار، ج 2، ص 276.
[12] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 216.
[13] . قم شناسی و گردشگری، ص 292.
[14] . علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص 196.
[15] . ریا حین الشریع، ج 5، ص 35.
[16] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 228.

 

 


موضوعات: اخبار
   دوشنبه 20 دی 13951 نظر »

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

انّا لله و انّا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آید. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سال های اخیر با شدت و جدیت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونه‌ی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم شاهی و از رنج دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.
سال ها زندان و تحمل شکنجه های ساواکم و مقاومت در برابر این همه و آن گاه مسئولیت های خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگ های درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی شناسم که تجربه ای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ای مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم .
غفرالله لنا و له
سید علی خامنه ای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵


موضوعات: اخبار
   دوشنبه 20 دی 13951 نظر »

دیدار مردم قم با رهبر انقلاب

هم‌زمان با فرارسیدن سالگرد قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم انقلابی قم، هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم این استان، صبح امروز (یکشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

رهبر انقلاب، فرمودند:
امروز محافل انگلیسی برای منطقه و ایران اسلامی نقشه می‌کشند؛ یکی از نقشه‌ها تجزیه‌ی کشورهای منطقه است.

می‌گویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک لیبی و یک یمن گذشته است. اسم ایران را نمی‌آورند چون از افکار عمومی ایران می‌ترسند.

اینها هم مثل محمدرضا که گفت، می‌خواهند ایران، ایرانستان شود.

                                                                                                ۹۵/۱۰/۱۹

 

 

 


موضوعات: اخبار
   یکشنبه 19 دی 1395نظر دهید »

روحیه_انقلابی

ان شاالله همه ما مدعیان انقلابی بودن بتوانیم عامل باشیم.


موضوعات: اخبار
   یکشنبه 19 دی 1395نظر دهید »

ای جوانان بیدار باشید!می خواهند شما را از اسلام دور کنن

این مردک می نویسد که اسلام افیون جامعه است، شاید چند تا جوان هم از آنها که غفلت دارند از امور، همین طوری قبول بکنند. بیدار بشوید آقا! ای جوان های ما بیدار بشوید! بدانید نقشه ها چه است برای چه شما را می خواهند دور کنند از اسلام؟ برای چه شما را می خواهند به مکتب های دیگر نزدیک کنند؟ اینها خیر شما را نمی خواهند، اینها می خواهند شما را ببلعند. اسلام نمی گذارد شما را ببلعند، روحانیت اسلام نمی خواهد شما را ببلعند.

صحیفه نور جلد ۳ صفحه ۱۲
بیانات امام خمینی(ره) در مورد تبلیغات اجانب علیه اسلام و روحانیت
مورخ ۱۳۵۷/۰۸/۱۴

 


موضوعات: اخبار
   یکشنبه 19 دی 1395نظر دهید »

شعارهايى كه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه ) بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد كرد ، امروز شعارهاى مردم ماست؛ شعارهاى يك كشور و يك دولت است . اين خودش يك گام بسيار بلندى به سوى اهداف امام زمان است .


موضوعات: اخبار
   شنبه 18 دی 1395نظر دهید »

 

خورشید سپهر رهبری پیداشد
احیا گر فقه جعفری پیداشد
تبریک به مهدی که به عالم امشب
رخسار اما عسگری پیداشد . . .
میلاد خورشیدعالمتاب یازدهم برمنتظران مبارک


موضوعات: اخبار
   شنبه 18 دی 1395نظر دهید »

1 2