چنین چیزی عجیبی تاکنون ندیده بودم!
دیدم پولی از جیب خود درآورد و کف دست خود گذاشت و پیش آن فقیر نشست و گفت: بردار.
فقیر پول را برداشت.
پس از آن علامه دست خود را بوسید و برخاست و رفت.
رفتم جلو و گفتم: آقا!
امر عجیبی دیدم!
ندیده بودم کسی این گونه صدقه بدهد.
ماجرا چیست؟
فرمودند: صدقه پیش از آن که در دست فقیر قرار گیرد، به دست خداوند میرسد!
و مثل این است که دست صدقهدهنده، دست خداوند را زیارت کرده باشد و من، این دست زائر را برای تبرک بوسیدم!!
استناد مرحوم علامه به حدیثی قدسی است در اصول کافی( ج 4، ص 4) که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: “هیچ چیزی نیست مگر این که کسی را مأمور گرفتن آن کردهام به جز صدقه که آن را با دست خودم میگیرم!”
شهد شهود، جلد 3، ص17
صدور حكم تحريم تنباكو توسط ميرزاي بزرگ شيرازي(1309 ق)
يكي از امتيازات ننگيني كه در زمان قاجار نتايج نامطلوبي را به بار آورد امتياز انحصار تنباكو معروف به امتياز رِژي بود. به موجب اين امتياز كه در زمان ناصرالدين شاه قاجار با تالبوت انگليسي منعقد شد، شركت رِژي به مدت 55 سال صاحب حق انحصاري تجارت تنباكوي ايران و حتي نظارت در زراعت آن شناخته ميشد. وقتي مردم، اين قرارداد را با قرارداد مشابهي كه با دولت عثماني منعقد شده بود مقايسه كردند، از بابت اين كه منفعت بسيار كمتري نصيب كشور شده است دست به اعتراض زدند. با گسترده شدن اعتراضات مردمي و پيگيري علماي بزرگ تهران از جمله حاج ميرزا حسن آشتياني، اين اعتراضات شكلي وسيع به خود گرفت و سرانجام حكم تحريم استعمال تنباكو توسط ميرزاي بزرگ شيرازي، تكليف مردم و شاه را يكسره كرد. پس از صدور اين فتوا كه استعمال تنباكو به هر نحو را در حكم محاربه با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عنوان كرده بود، مردم قليانها را شكستند و انبارهاي توتون را به آتش كشيدند. تاثير اين فتوا به حدي بود كه در درون دربار قاجار نيز كسي از تنباكو استفاده نميكرد. سرانجام ناصرالدين شاه قاجار مجبور شد كه اين قرارداد را فسخ نموده و مقداري غرامت به شركت رژي پرداخت كند.
هشتم بهمن ماه برابر با 28 ژانویه، روز جهانی کمک به جذامیان نامیده شده است. از میان بیماری های باستانی، جذام از قدیمی ترین و پرآوازه ترین بیماری هاست. روز جهانی جذام درحالی فرا می رسد که این بیماری تقریبا در سراسر جهان، رخت از یادها بسته است.
بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت زمانی که شیوع یک بیماری در کشوری به یک در هر ده هزار مورد برسد، آن بیماری حذف شده تلقی می شود. به گفته کارشناسان ایران سال هاست که به این عدد رسیده است. تعداد موارد کشف شده جذام در ایران در سال ۱۳۷۰ ، ۱۹۱ مورد بوده که در سال ۱۳۸۶شیوع این بیماری به ۳۷ نفر کاهش یافته است.
جذام روزی بیماری فقر خوانده می شد؛ امروز نیز این روند حفظ شده و با وجود تکنیک های جدید تشخیص و درمان حتمی، کشورهای فقیرنشین و محروم از امکانات پیشرفته بهداشتی - درمانی هنوز هم با جذام دست به گریبان هستند. آنچه که در این بیماری اهمیت دارد، آغاز سریع درمان است. جذام در طول تاریخ بیش از هر بیماری دیگری وحشت و انزوای مبتلایان و اطرافیان آنها را به دنبال داشت. امروز هم با وجود تاکید متخصصان به درمان صد درصد این بیماری، باز هم نشانه هایی از انگ و وحشت عموم جامعه نسبت به جذام دیده می شود. همچنین باید گفت که برخلاف تصور عموم، انتقال این بیماری نیازمند تماس مداوم و نزدیک با فرد ناقل است. انگی که به این بیماری زده شده از جمله موانع بر سر راه ریشه کنی قطعی این بیماری محسوب می شود؛ چرا که ممکن است مبتلایان به آن به نوعی خود را از نظرها دور داشته و مخفی شوند. جذام نوعی بیماری مزمن است که با عامل باکتری بوجود می آید و در صورت عدم درمان به موقع بروز آسیب های جدی و دائمی را به دنبال دارد.
عدم درمان به موقع جذام، آسیب های جدی به پوست، اعصاب، دست و پا وچشم را سبب می شود. پوست و اعصاب مهم ترین مکان هایی هستند که گرفتار این بیماری می شوند؛ هر چند که سایر اندام های بدن هم از این بیماری مصون نیستند. از آنجا که عصب اعضای درگیر در این بیماری از بین می رود، بیمار آسیب دیدگی و سوختگی حاصل از بیماری را احساس نمی کند و ضایعه حاصله ممکن است به زخم تبدیل شود.
به امید روزی که بیماری وجود نداشته باشد.
منبع : رادیو سلامت
دستورالعمل های عرفانی آیه الله سید علی قاضی
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم.
باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد تا در برخورد با سختی ها و نا ملایمات زندگی و روحی بتوانیم سر بلند بیرون بیایم و در نتیجه عاقبت بخیر شویم.
26 سال تمرین سکوت
آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: « در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد.
در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟
ایشان مدتها پاسخم را نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند:
آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛
آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! »
همگام بودن تحصیل و تهذیب
یکی از مسائلی که مورد تأکید مرحوم آقای قاضی بود و به شاگردانشان می فرمودند این بود که: « شما باید آن قدر درس بخوانید تا به درجه اجتهاد برسید.علتش این بود که اگر در آینده درهایی بر روی شما باز شد، نیاز به تقلید نداشته باشید. ممکن است عوالمی را مشاهده کنید که در صورت تقلید دچار مشکل شوید. »
تدریس احادیث مربوط به امام زمان(عج)
آیت الله شیخ علی سعادت پرور می فرمود: « عادت و دأب مرحوم آقای قاضی در تربیت و سیر سالکان بر این استوار بود که در ابتدای امر، احادیث مربوط به غیبت و ظهور امام عصرـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را به سالکان تدریس و تبیین می کرد. »
خواندن حدیث عنوان بصری
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند.یعنی یک دستور اساسی و مهم عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند:باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایید. »
دعای کمیل و زیارت جامعه
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند:
« ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. »
احترام به استاد
علامه طهرانی می فرماید: « ایشان [یعنی علامه طباطبائی] نام «استاد» را فقط بر او می بردند و هر وقت «استاد» به طور اطلاق می گفتند، مراد مرحوم قاضی بود؛ و گویا در مقابل قاضی تمام اساتید دیگر با وجود آن مقام و عظمت علمی، کوچک جلوه می کردند.لیکن در مجالس عمومی اگر مثلاً سخن از اساتید ایشان به میان می آمد، از فرط احترام، نام «قاضی» را نمی بردند و او را همردیف سائر اساتید نمی شمردند. باز ایشان نقل می کردند:« جناب علامه طباطبائی در ابتدای ورودشان به قم، به «قاضی» معروف بودند، چون از سلسه سادات قاضی مشهور در آذربایجان هستند؛ لیکن از نقطه نظر آنکه ایشان از سادات طباطبائی هستند، خود ایشان ترجیح دادند که به طباطبائی معروف شوند.و اخیراً برای حقیر چنین منکشف شده است که شاید ایشان خواسته اند لقب قاضی منحصراً به یگانه استاد ارجمند شان مرحوم حاج سید علی آقای قاضی منحصر گردد؛ و ایشان از جهت تکریم و تجلیل از مقام استاد، در شهرت و معروفیت، با وی شریک نباشند!
عرضه خود به امیرالمؤمنین
حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرماید:
« روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است:
اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن
دوم این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو. »
دعای “یا من احتجب…”
« آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره…» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.
این دعا با مختصر اختلافی در لف1 در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »
نکات اخلاقی
- آنکه کسی که ترک واجبات میکند امید چندانی به او در قیامت نیست.
- نماز واجب را در اول وقت بخوانید هرکس این عمل را تا مدتی انجام داد و به مقامات نرسید مرا لعن کند.
- تعقیبات نمازها را تمام و کمال و با دقت انجام دهید.
- اگر نماز فوت شده دارید هر چه سریعتر انها را قضا کنید و گرنه به نوافل بپردازید
- هر روز قرآن بخوانید و بهتر است صبحها سوره یس و شبها سوره واقعه بخوانید
- صدقه و تصدق به فقرا و مساکین را از یاد نبرید و بهتر است هیچ سائلی را از خود نرانید.
- دل هیچ کس را از خود مرنجانید به گذشته و عملکرد خود بازگردید و اگر حقی را از کسی ضایع کرده اید یا کسی را ازرده خاطر ساختید و یا به هر نحو حق الناس را رعایت نکردید سعی کنید انها را پیدا کنید و طلب حلالیت کنید.
- در شبانه روز دائما به استغفار و ذکر بپردازید.
آيت اللّه سيد على قاضى طباطبايى در سال 1248 ش 13 ذيحجه 1285 ق در تبريز و در خانواده اى اهل علم و ادب و تقوى زاده شد. وى در تبريز از برخى فضلا و نيز پدر، استفاده هاى علمى برد و در جوانى براى ادامه تحصيلات راهى نجف اشرف گرديد. آيت اللّه قاضى در نجف از محضر درس استادان نامدارى همچون محمد فاضل شربيانى، محمد حسن مامقانى، شيخ الشريعه اصفهانى، آخوند خراسانى و ميرزا حسين خليلى تهرانى بهره هاى فراوان برگرفت و در درس عارف كامل، سيد احمد كربلايى و نيز شيخ محمد بهارى شركت كرد. اين شخصيت والامقام پس از ساليانى توقف در نجف، در فقه، اصول، حديث و تفسير متخصص و ماهر شد و از رجال اخلاق و عرفان گرديد. آيت اللّه قاضى از آن پس علاوه بر تهذيب نفس به تربيت شاگردان همت گماشت كه حضرات آيات: علامه طباطبايى، سيد محمد حسن الهى برادر علامه، سيد رضا بهاءالدينى، محمدتقى بهجت فومنى و… از جمله دست پروردگان مكتب اخلاق و عرفان آيت اللّه قاضى طباطبايى مى باشند. سرانجام اين عارف كامل در نهم بهمن 1325 ش برابر با 6 ربيع الاول 1366 ق در 77 سالگى به ديار قدس پر كشيد و در وادى السلام نجف اشرف نزديك مقام حضرت مهدى عج الله تعالی فرجه الشریف به خاك سپرده شد.
حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:
« لا عمل کالتّحقیق »
هیچ کاری چون تحقیق و حقیقت جویی نیست.
« معجم الفاظ غررالحکم، ص 249 »
کارگاه با عناوین تکنیک مطالعه و روش شناسی شبهه
در موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی سلام الله علیها برگزار می گردد.
زمان:شنبه ها از ساعت 8-12
با حضور استاد محترم حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای مرادی
از اعضای انجمن های پژوهشی دعوت به عمل می اید.
تاریخ شروع کارگاه ها: 16 بهمن
آشنایی با ساختار يك مقاله علمي و آرایه های آن
از مهمترين روشهاي انتقال اطلاعات، تدوين و انتشار مقاله علمي است، مقاله به منزله يك سند علمي و ملاك ارزيابي توان علمي نويسنده است.
مراحل پژوهش:
1- مسألهيابي و طرح تحقيق
2- اجراي تحقيق: گردآوري اطلاعات، ارزيابي و پردازش و نتيجهگيري
3- تدوين گزارش در قالبهاي كتاب، پاياننامه يا مقاله علمي
طرح پژوهش: به نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش گفته ميشود.
اجزاءيك مقاله علمي:
1- عنوان مقاله و نام مؤلف يا مؤلفان
2- چكيده
3- كليد واژه
4- مقدمه
5- بدنه یا متن
6- نتيجه
7- منابع و مأخذ
توضيح تفصيلي اين اجزاء به شرح ذيل است:
1. عنوان: پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده است و عنوان نامناسب ارزش مقاله را كم ميكند. اين عنوان ناظر به مسأله تحقيق و پرسش اصلي است. همچنين پوششدهندهي واژگان كليدي است. پس بايد گويا و رسا باشد، در عين حال اختصار، يك امتياز است و كلمات بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي مقاله يا انتخابی از روي تعصب باشد. زمان انتخاب عنوان ميتواند در ابتدا و يا پس از تكميل مقاله باشد و در صورت تمایل میتوان آن را در انتها تعويض کرد. از عناوين كليشهاي بايد پرهيز شود و در مقالات علمي، عنوان باید علمي و بدور از صنايع ادبي و دور از ابهام باشد.
2. چكيده مقاله: تهیه چکیده یک کار فنی و هنرمندانه است که باید برای هر مقاله علمی انجام گیرد. چکیده، خلاصه جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه هدفها، پرسشها، روشها و يافتههاي پژوهش را به اختصار در بردارد و آيينه پژوهش است و مخاطب را تحريص و تشويق به خواندن ميكند. در چكيده بايد با استفاده از كلمات متن، عصاره مقاله در 150 تا 200 كلمه آورده شود.
اجزاي چكيده شامل بيان مسأله، دلايل نگارش و بيان مشكلي است كه در مقاله مورد توجه قرار گرفته و نظرهاي مختلف پيرامون آن بررسي شده و ادله و شواهد كافي در همان راستا بررسي و نتايج علمي بدست آمده را باز مينمايد و بايد از زبان خود پژوهشگر (ونه نقلقول) به صورت فعل ماضي آورده شود. در چكيده بهتر است كلمات كليدي هم بيايد. چكيده غير از فهرست يا مقدمه است و جزئي از محتواي مقاله و اجمالي از مطالب تفصيلي آن است و از طريق مطالعه فهرست مطالب، مقدمه و نتايج نوشته ميشود. در چكيده لازم نيست به منابع و مآخذ، ارجاعي انجام شود و از بيان خطابي، مثال و توضيح مفاهيم پرهيز ميشود، براي مهارت افزايي در اين رابطه، بهتر است چكيده مقالات مهم مطالعه و مرور شود تا الگويي فرا راه محققان باشد. چكيده در حقيقت، بخشی جامع و مستقل از اصل گزارش است، پس نبايد پيش از گزارش پژوهش تهيه شود.
آسيبهاي چكيدهنويسي:
1) تبديل چكيده به فهرست: چكيده هرگز مروري بر مباحث اثر تحقيقي و رساله نيست. بنابراين نبايد آن را با گزارش فهرست اثر اشتباه گرفت.
2) تبديل چكيده به طرح مسئله: برخي از افراد، در چكيده به شرح و تفصيل موضوع پاياننامه، مسائل آن و ضرورت بحث از مسئله ميپردازند، كه نادرست است. البته بيان اجمالي مسئله نيز از مباحث چكيده است، اما سهم آن متناسب با سهم حجم چكيده است، نه اينكه اهم مطالب چكيده بر محور بيان مسئله بنا شده باشد.
3) ارجاع به مآخذ: پرداختن به معرفي منابع و مآخذ در چكيده نيز، نادرست است.
4) بيان خطابي: ادبيات چكيده بايد همانند ادبيات رساله يا مقاله باشد. در واقع، استفاده از بيان شعارگونه و عبارتپردازي خطابی در شأن رساله و مقاله علمي نيست.
يادآوري: شايسته است، با دقت و تأمل كافي نسبت به تهيهی چكيدهی اثر اقدام نمايند و توجه داشته باشند كه اين چكيده ميتواند نمايي از كار اصلي آنان باشد و امكان معرفي درست آثار آنان را در سايتها و مراكز مختلف علمي ـ پژوهشي فراهم آورد، از اين رو كمال جديت و دقت را در چكيدهنويسي به عمل آورند.
3. كليد واژه: كلماتي است برآمده از متن و مرتبط با موضوع اصلي مقاله كه خواننده با مطالعه آنها، به محتواي اصلي پژوهش پي ميبرد. در حقيقت، كليدواژهها، در حكم موضوعات جزئي مقاله هستند و اندكي پس از چكيده ميآيند. واژگان كليدي به خواننده كمك ميكند تا پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است.
كليد واژه در مقاله نقش «نمايه» و در كتابها و پاياننامهها نقش «فهرست» را دارند، اين واژگان، نماي كلي مقاله را در ذهن تداعي ميكند، ميانگين واژههاي كليدي يك مقاله، پنج تا هفت، كلمه است. (سرمد، 1379، ص 321). انتخاب درست كليد واژهها به نمايهسازي استاندارد مقاله در پايگاههاي الكترونيكي علمي ـ پژوهشي كمك ميكند و دسترسي مخاطبان را به مقاله تسهيل مينمايد. كليد واژههاي اصلي باید با عنوان و مسأله تحقيق و در حد امكان با سرفصلها تناسب داشته باشد.
4. مقدمه: يكي از بخشهاي مهم مقاله علمي است که روزنهاي براي ورود خواننده به دنياي مقاله و در حكم نقشه راه است. وظايف اصلي مقدمه، روشن ساختن موضوع، مشخص نمودن هدف و بدست دادن طرح و نقشه ارايه مطالب براي خواندن كل مقاله است.
معمولاً داوران و ارزيابان براي شناخت قوت علمي مقاله، تنها به مقدمه و نتيجه آن نظر ميكنند بنابراين بايد آن را دقيق و مناسب متن مقاله بنويسيم. هدف اصلي يك مقدمه حرفهاي، پاسخ به پرسشهايي چون، اين تحقيق چه اهميتي دارد؟ چه كساني از آن بهرهمند ميشوند؟ چه نيازي به حل اين مسأله داريم؟ و چه انگيزهاي باعث شد تا اين مقاله نوشته شود؟ در مقدمه مقاله، مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان ميشود. و از ذكر جزئيات پرهيز ميشود.
در مجموع يك مقدمه خوب شامل: توضيح درباره پيشينه تحقيق، ضرورتها، روش، ساختار، منطق حاكم بر فصول است و اينكه چرا اين تحقيق ادامه منطقي گزارشهاي پيشين است. مقدمه نبايد مفصل و طولاني باشد. بهتر است حداكثر دو صفحه يا يك ششم كل مقاله باشد. سير نگارش مقدمه از مطالب عام به خاص است، از جنبههاي كلي شروع ميشود و رفتهرفته به بخشهاي تخصصيتر ميپردازد. محقق بايد پرسشهاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد. (هومن، 1378، ص 87).
5. بدنه یا متن مقاله: بدنه، قسمت اصلي و یا متن مقاله است كه در آن به سئوالات تحقيق به طور تفصيلي پاسخ ميدهد. پس تا زماني كه محقق مسأله خود را حل نكرده و يا به آن نزديك نشده نبايد اقدام به نگارش كند، عبارات بدنه بايد مستند به منابع معتبر و مستدل به برهان باشد و از آوردن عباراتي كه در درستي آنها شك دارد، پرهيز نمايد.
تعيين محورهاي داخلي در بدنه مقاله، ارتباط و انسجام منطقي بين قسمتهاي مختلف را تقويت مينمايد در تعيين عناوين داخلي مقاله ميتوان از سئوالات فرعي كمك گرفت و هر كدام از عنوانهای داخلي ميتواند پاسخ به يك سئوال فرعي باشد. در صورت نياز ميتوان عنوانهاي داخلي را به موضوعات عناوين جزئيتر تبديل كرد و به سئوالات ريزتر و سادهتر كه پاسخ آنها، تنها به چند پاراگراف نياز دارد، رسيد. حجم مقاله نيز به نوع مجله و سفارشدهنده آن، بستگي دارد امّا بهترين مقاله، نوشتاري است كه با كمترين كلمات، بيشترين محتواي علمي را توليد و به حل مسألهاي بيانجامد. جملههاي ساده، گويا و صحيح از ضروريات يك متن علمي است. اگر جملاتي از متن مقاله به لحاظ دستوري يا علمي استوار نباشد تأثير ناخوشايندي بر مخاطب و اعتماد او گذارده و كل مقاله را زير سوال ميبرد. پس تنها مهارت در جمله سازي و عبارتپردازي براي توليد يك مقاله علمي كافي نيست بلكه بايد چينش صحيح جملات و تركيب درست آنها را آموخت، گام نخست در اين ميسر، نگارش پاراگرفهاي استاندارد است.
پاراگراف، بخش كوتاهي از يك متن است كه درباره يك موضوع جزئي سخن ميگويد. هر پاراگراف با يك جمله اصلي شروع ميشود و همان جمله بايد حاوي ايدهي اصلي پاراگراف باشد. در ادامه، جملات توضيحي خواهند آمد كه هر كدام ادامه منطقي جمله قبل است. همچنين هر پاراگراف بايد از استقلال نسبي برخوردار و مانند يك يادداشت كوچك باشد. شمار كلمات هر پاراگراف، زير 150 كلمه است. هر بند (پاراگراف) نبايد طولاني و ملالآور باشد. در ابتداي هر بند از حروف «واو« يا «كه» كه حروف ربطند و نشان ميدهد بند مستقلي نيست استفاده نميشود.
افزون بر استدلال و تأملات محقق، لازم است هر مقالهاي با مجموعهاي از آثار مرتبط با موضوع خود، در ارتباط باشد از اين رو سعي ميشود با نقل و قول مستقيم يا غيرمستقيم (بازنويسي، تلخيص) اين ترابط علمي برقرار شده و از منابع معتبر دست اول استفاده شود. البته ارجاعات محقق نبايد به قدري زیاد باشد كه تحليل نگارنده را كمرنگ نمايد. ناگفته نماند كه اشاره به نظريات رقيب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آنها با بيان نظريه برگزيده و دفاع از آن، عمدهترين مباحث بدنه يك مقاله است. بنابراين بايد از هرگونه بحث مفصل در تحليل پيشفرضها، مباني و مباحث مقدماتي پرهيز شود و در صورت نياز به يك مطلب فرعي، آن را در پاورقي ذكر كند. توجه داشته باشيم كه در ارزيابي مقالات، معمولاً به اعتبار علمي منابع و كفايت ادله و صحت نتايج آن توجه ميشود.
6. نتيجه: در اين قسمت توصيف مختصر و مفيدي از آنچه بدست آمده ارايه ميشود. در حقيقت بايد مشخص شود كه مقاله به روشن شدن مسئله چه كمكي كرده است، بنابراين دستاوردها و حاصل پژوهش، بدون بيان ادله و شواهد در بخش پاياني بيان ميشود. نتيجه برخلاف چكيده متضمن تعريف و بيان مسأله، ضرورت تحقيق، ذكر ادله و ديدگاههاي رقيب نيست. نتيجه نشان ميدهد كه مقاله حاضر چه نوآورريهايي داشته و چه مشكلي را حل نموده است (بر حسب اهميت آنها، روش متداول بيان نتايج آن است كه ابتدا مهمترين و سپس يافتههاي كم اهميت تر ارائه ميشود (همان، 1378، ص 90).
توجه داشته باشيم كه مقاله، گزارش مستند و مستدل از تحقيق است اما نتيجه مقاله، گزارش نتايج تحقيق بدون ذكر استدلال، استناد و ارجاع است. نتيجه مقاله در حقيقت، پاسخ به سئوالاتي است كه از ابتدا طرح شده و اين نتايج، يافتههاي مستدل و مستند در متن مقاله است، بنابراين از هر گونه عبارتپردازي و ادعاي به اثبات نرسيده، بايد شديداً خودداري نمود. نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسشها يا فرضيهها و نيز وابسته به تاييد يا رد فرضيههاست و ترتيب بيان نتايج نيز بر حسب ترتيب تنظيم سؤالها و فرضيههاي آنها است. (كيف، 1375، ص 30).
7. منابع و مأخذ: اعتبار علمي مقاله به مستند و مستدل بودن آن است، ارائه فهرست كاملي از مراجع مقاله با رعايت اصل امانتداري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. البته سبكهاي استناددهی در كتابها و مقالات متنوع است. معمولاً «راهنماي نويسندگان» در مجله يا جشنواره علمي در عمل به چگونگي ارجاعات پيروي ميشود. اما ارجاع در پايان مقاله، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن، سه شيوهي عمده استناد است كه شيوه اخير (ارجاع درون متن) به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد. در این روش نام صاحب اثر، تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را ميآورند. مانند : (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نميآيد.
درباره مشخصات كتابشناختي منابع تحقيق (كتابنامه) كه در پايان مقاله ميآيد، هماهنگترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنهي اصلي مقاله است كه در پي ميآيد. البته همانگونه که پیشتر اشاره شد نبايد در ارجاعات و نقلقولها افراط كرد، در آن صورت مقاله به مجموعه يادداشتها و تحليلهاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته ميشود. همچنین در چگونگی ارجاعات باید مطابق سلیقه و درخواست محلی که برای آنها مقاله تهیه میشود، عمل نمود. ارجاعات پاورقی و منابع به روش زیر انجام میگیرد:
الف) زيرنويس (پاروقي) توصيفي
توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نميتوان براي حفظ انسجام متن آن را درون متن آورد، ميتواند زير صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. توضيحات بايد حتيالامكان خلاصه باشد. ترجمه آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز ميتوان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمههاي بيگانه در داخل متن حتماً بايد به فارسي نوشته شود و در صورت لزوم معادل خارجي آنها در پاورقي بيايد. اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است. در موارد ضروري كه بايد کلمه خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي و داخل پرانتز نوشته شود (غلامحسينزاده، 1372، ص 17). توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن واژه كفايت ميكند.
ب) ارجاع در منابع
محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي ميآيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر ميرسد: 1- نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2- تاريخ انتشار اثر 3- عنوان اثر 4- نام شهر 5- نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شماره چاپ آن هم ميآيد) جداسازي اين اطلاعات با نقطه و جداسازي اجزاي مختلف هر يك با ويرگول (،) است مانند:
الف) در تك مؤلف
جوادي، آملي، عبدالله (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.
ب) در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير ميآيد
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره (1379). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران: نشر آگاه
ج) آثار داراي مترجم به شكل زير ميآيد
صدرالدين شيرازي، محمد (1375). شواهد الربوبيه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم. تهران: انتشارات سروش
د)آثار با عنوان سازمانها و نهادها
مركز اسناد و مدارك علمي. وزارت آموزش و پرورش (1362). واژهنامه فارسي – انگليسي. تهران: نشر مؤلف
ه)آثار به جاي مؤلف ويراستار يا چند نفر گردآوردنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:
شفيعآبادي، عبدالله (گردآورنده) (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني. تهران: انتشارات سمت.
شيوه ارجاع منابع
در جهت امانتداري انديشههاي ديگران و براي اطلاعرساني بيشتر خواننده براي مراجعه به متون و منابع اصلي بايد ارجاعات آورده شود. بنابراين هرگاه در متن مقاله، مطلبي از يك كتاب يا مجله يا … به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوههاي مختلف دارد.
الف: شيوه ارجاع در متن
در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجتالاسلام، آيتالله و امثال آن آورده ميشود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصيرالدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي (دهنوي، 1377، ص 27).
1- اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي،تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب ميآيد و پس از آن نقطه ميگذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).
2- اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب به همراه سال انتشار و شماره صفحه ميآيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» یا «و دیگران» سپس سال انتشار و شماره صفحه ميآيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).
3- اثر با نام سازمانها و نهادها:
به جاي نام مؤلف، نام سازمان ميآيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).
4- دو يا چند اثر يك مؤلف:
همه آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر ميآيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز ميگردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).
5- استناد آيات و روايات
ابتدا نام سوره و سپس شماره آيه ذكر ميشود، مانند: (بقره، 39). در خصوص نهجالبلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهجالبلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهجالبلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).
ب) ارجاعدهي مقالات
ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شماره آن ذكر ميشود آنگاه شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي وPP در انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.
ج) ارجاع پاياننامه و رساله
پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع پاياننامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتری و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:
ايزدپناه، عباس (1371)، مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان، پاياننامه كارشناسي ارشد، چاپ نشده. دانشگاه قم.
د) ارجاع به يك روزنامه
همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:
محمودي، اكبر (1375، 21 مهر) موانع توسعه در ايران، روزنامه كيهان، ص 6.
ه) ارجاع به فرهنگ نامه و دايره المعارف
در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل ميشود مانند:
بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامي (چاپ دوم)، تهران؛ مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي
و) ارجاع به كنفرانسها، سمينارها و گزارشها
· مطلبي از دايره المعارف در شبكه وب
Seven years war. Britannica online.vers.92.2.apr.1998.
Encyclopaedia Britannica. 02 nov 2030http://www.eb.om;180/.
ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به شكل زير باشد (سلطاني، 1363، ص 19).
همايش بينالمللي نقش دين در بهداشت و روان (1380)، چكيده مقالات اولين همايش بينالمللي نقش دين در بهداشت روان، تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.
ز) نقل از منابع الكرونيكي (اينترنت)
امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان ميشود (ترابيان، 1987، ترجمه قنبري، 1380).
بارلو،جان پي (1996)، درخت يوشع ميلرزد در مجله CORE (روي خط اينترنت) ج 8، ش 1، (92 نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:
:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.
· ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي
Miles, Adrian. Singin in the Rain: a hypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.
http://muse.jhu.edu/jourals/pme/voo8/8.2 miles.html
· در ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب
Austen, Jane. Pride and prejudice.de. henry chur chyrd.
Nov 2000.http://www.pemberley.com/jahein;o/pridprej.html.
نكاتي درباره تايپ مقاله:
امروزه تقريباً اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده ميپذيرند. از اين رو بيان برخي از اصول تايپ مفيد فايده است.
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله 4 سانتيمتر از بالا با قلم يا فونت لوتوس شماره 16 تايپ ميشود.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتيمتر با قلم ترافيك شماره 10 تايپ ميشود.
ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره يا شماره در پاورقي همان صفحه با قلم لوتوس نازك شماره 12 كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ ميگردد.
د) عناوين فرعي مقاله با شمارههاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ ميشود.
هـ) عناوين فرعي با شمارههاي تفكيكي 101، 201 و … با قلم لوتوس سياه شماره13 تايپ ميشود.
و) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره 14 تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 5/0 سانتيمتر آغاز ميگردد.
ز) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتيمتر و فاصله آنها از عنوانهاي فرعي 2 سانتيمتر است.
ح) فاصله حاشيه صفحهها از هر طرف 2 سانتيمتر و از بالا و پايين نيز 2 سانتيمتر و فاصله آخرين سطر با پاورقي 1 سانتيمتر است.
ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره 12 تايپ ميگردد.
ی) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ ميگردد.
ك) مقاله فقط بايد بر يك روي صفحه تايپ شود
ل) در تايپ مقاله بايد از بكار بردن قلمهاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.
م) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times medium با شماره 8 است و همين قلم براي انگليسي در متن و منابع با شماره 10 استفاده ميشود.
نشانه هاي مؤمن
1) الْحَاضِرُونَ الصَّلَاةَ {در نماز جماعت حاضرند.}
2) و الْمُسَارِعُونَ إِلَى الزَّكَاةِ {در پرداخت زكاة شتابان.}
3) و الْمُطْعِمُونَ الْمِسْكِينَ {مستمندان را اطعام كنند.}
4) الْمَاسِحُونَ رَأْسَ الْيَتِيمِ {بر سر يتيم دست نوازش كشند.}
5) الْمُطَهِّرُونَ أَطْمَارَهُمْ {لباسهاى خود را پاكيزه دارند.}
6) الْمُتَّزِرُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمُ بند زير جامه را بكمر بندند (تا ستر عورت شود و بزمين نكشد).
7) الَّذِينَ إِنْ حَدَّثُوا لَمْ يَكْذِبُوا {اگر خبر دهند دروغ نگويند.}
8) و إِذَا وَعَدُوا لَمْ يُخْلِفُوا {اگر وعده كنند خلف ننمايند.}
9) و إِذَا ائْتُمِنُوا لَمْ يَخُونُوا {چون امانت گيرند خيانت نكنند.}
10) و إِذَا تَكَلَّمُوا صَدَقُوا {چون سخن گويند راست گويند.}
11) رهْبَانٌ بِاللَّيْل{ِ در شب عابدند.}
12) أسُدٌ بِالنَّهَارِ {در روز شير دليرند. }
13) صائِمُونَ النَّهَارَ {روزها روزه دارند.}
14) قائِمُونَ اللَّيْلَ{ شبها (براى عبادت) بپاخيزند.}
15) لا يُؤْذُونَ جَاراً {همسايه را نيازارند.}
16) و لَا يَتَأَذَّى بِهِمْ جَارٌ همسايه از آنها آزار نبيند (اگر چه بوسيله بچه و خادم آنها باشد).
17) الَّذِينَ مَشْيُهُمْ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنٌ {بر زمين با آرامش گام بردارند.}
18) و خُطَاهُمْ إِلَى بُيُوتِ الْأَرَامِلِ {بخانه هاى بيوه زنان (بمنظور كمك و مساعدت) رهسپارند.}
19) و عَلَى أَثَرِ الْجَنَائِزِ {تشييع جنازه كنند.}
20) جعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الْمُتَّقِين خدا ما و شما را از جمله متقين قرار دهد (كنايه از اينكه صفت بيستم آنها تقوى است)
منابع
الكافي ،ج2 ،232 ، باب المؤمن و علاماته و صفاته
أمالي الصدوق، 547 ، المجلس الحادي و الثمانون
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ، ج64 ، 277و 276 ، باب 14، علامات المؤمن و صفاته
كنز الفوائد ، ج1 ، 87 ، فصل في صفة أهل الإيمان
مذاکره، یعنی چه؟
مقام معظم رهبری می فرمایند: صرف اینکه شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل میشود؟ اینطور که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله. مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه میخواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما میخواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه میتوانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او چه میخواهد؟ “وَما نَقَموا مِنهُم إِلّا أَن يُؤمِنوا بِاللَّهِ العَزيزِ الحَميدِ” . واللَّه که آمریکا از هیچچیز ملّت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدی، ناراحت نیست. او میخواهد شما از این پایبندی خودتان دست بردارید. او میخواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضر هستید؟ (منظومه قرآنی / جلد چهارم/ سیاست در قرآن / ص53)
فرق تكلم و سكوت
تكلم وسخن گفتن
از رحمت رحمانيه الهيه است
ولى سكوت و لب فرو بستن
از رحمت رحيميه حق تعالى است
لذا آن سفره عام براى همه است ولى اين سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند
ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد
آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند.
آن انسان را مى ميراند و اين درون را گويا و احيا مى نمايد. آن كثرت آورد و اين وحدت و توحد.
آن دنيا را بروز مى دهد و اين قيامت برپا مى كند. آن انسان را اهل ظاهر بار مى آورد، اين اهل باطن .
حضرت علامه حسن زاده آملي
منبع:شرح دفتر دل
آیتالله بهجت رحمه الله علیه:
محال است کسی راه قناعت را پیشه نکند، و به آنچه دارد راضی گردد! برعکس اگر کسی قناعت کند، مایحتاجش به او میرسد، هر چند زیاد باشد!
در محضر بهجت، ج١، ص۴٠
به نقل از راسخون در 23 ژانويه 1950م پارلمان رژيم صهيونيستي موسوم به كِنِست، شهر بيت المقدس قبله اول مسلمانان را به عنوان پايتخت اين رژيم اعلام كرد. اين تصميم پارلمان رژيمِ اشغالگر قدس، خشم اعراب و مسلمانان را برانگيخت.
با وجود اين، تلاشهاي رژيم صهيونيستي به منظور جلب رضايت ساير كشورها براي به رسميت شناختن بيت المقدس به عنوان پايتخت اين رژيم و انتقال سفارتخانه هاي آنها به اين شهر، به جايي نرسيد و تاكنون، تلآويو، پايتخت رژيم اشغالگر قدس شناخته ميشود.
به امید نابودی اسرائیل اشغالگر