بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه سالگرد حماسه مردمی ۹ دی
کتاب «فتنه تغلّب» منتشر شد
فتنهی ۸۸ یک رخداد دورانساز در تاریخ انقلاب اسلامی است که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. از این رو دست یافتن به جزئیات بیشتر یا مرور تجربههای آن به شکل مستند و روایی، برای غنیسازی تحلیلها نیز اهمیت فراوان دارد. از سوی دیگر، مسائل مربوط به فتنهی ۸۸ در ذهن برخی اقشار و لایههای اجتماعی رسوب کرده و همچنان زنده است که باید به آن پاسخ داده شود؛ ضمن آنکه نسلهای جوانتر بدون آنکه خود با بلوغ سیاسی در آن تجربه حضور داشته باشند، تحت هجوم القائات دشمنان دراینباره هستند. در چنین شرایطی است که هر چندوقت یکبار رهبر معظم انقلاب بر اساس اقتضاء به موضوع فتنهی ۸۸ میپردازند و اجازه نمیدهند بهکلی فراموش شود یا جای شاکی و متهم در رابطه با این امر، عوض شود.
اکنون با گذشت حدود یک دهه از برگزاری حماسهی ۴۰ میلیونی انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری و رخدادهایی که به علت ایستادگی در برابر نتیجهی آراء و روندهای قانونی، کام مردم را تلخ کرد، انتشارات مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، کتاب «فتنه تغلّب» را که به روایتهایی از متن و فرامتن فتنهی ۸۸ اختصاص دارد، منتشر کرده است. این کتاب شامل روایتهایی است از بیانات و اقدامات رهبر انقلاب در جریان فتنهی ۸۸ که میتواند لایههایی تازه از واقعیت را نمایان کرده و رسوبات ابهام و تردید دراینباره را از ذهنها بزداید.
«فتنه تغلب» شامل برخی سخنان منتشرنشدهی رهبر انقلاب است؛ از جمله در طلیعهی کتاب که دیدگاهی کلان به موقعیت نظام اسلامی در برابر نظام سلطه عرضه میکند. همچنین روایتهایی از برخی سخنان و کنشهای ایشان را در بر میگیرد که دیگران آنها را بیان نمودهاند.
یکی از مهمترین بخشهای این کتاب، بازنشر متن کامل نشست رهبر معظم انقلاب با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ است که این روزها برخی رسانهها آن را -که احتمالاً از نسخهی پیشنویس کتاب برداشت شده- منتشر نمودهاند. این موضوع با واکنش دستپاچهی رسانههای بیگانه و حامی فتنه مواجه شد. آنها نهفقط به تفسیر بلکه به روایت متن و حاشیهی آن بهزعم خود پرداختند؛ درحالیکه با فرض صحت، هیچ کدام نفیکنندهی آنچه از مضامین صریح این دیدار منتشر شده، نیست.
«فتنه تغلب» به کوشش آقای مصطفی غفاری گرد آمده و انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای) آن را در ۴۶۰ صفحه به بهای ۳۲ هزار تومان روانهی بازار کتاب نموده است.
انتشار بخش های منتشر نشده ی نشست رهبر معظم انقلاب با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پس از 9 سال
منبع: پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (khamenei.ir)
4- ویژگی و امتیاز منحصربهفرد:
دیگر این که زیارت آن حضرت است که ثواب آن پاداش و جایزه بزرگی دارد: متن دقیق روایات استحباب زیارت و پاداش آن برای استفاده بیشتر مخاطبین ذکر میگردد: حضرت معصومه تنها امامزادهای است که امامان معصوم به زیارت آن حضرت تأکید کرده و پاداش زیارت آن حضرت را معادل با بهشت دانستهاند: بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِی وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْكَاظِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ[1].
امام صادق (ع) قبل از تولد امام کاظم (ع) ضمن تبیین جایگاه قم و قداست آن به جهت دفن فاطمه معصومه درآن؛ پاداش زیارت این با نو را ورود به بهشت معرفی کرد
1- «عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ زِیارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ».
سعد اشعری که از بزرگان قم بوده است و از علمای بزرگ و صاحب نام که از اصحاب بزرگوار ائمه است از امام رضا (ع) درباره زیارت قبر فاطمه معصومه در قم سؤال نمود. امام فرمود پاداش آن بهشت است.
2- «عَنِ ابْنِ الرِّضَا (ع) قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ[2]» امام جواد (ع) فرمود هرکس قبر عمهام را در قم زیارت کند پادش او بهشت است.
زیارت با معرفت و با حفظ جوانب و لوازم زیارت و شروط مخصوص آن مانند دیگر زیارات که اجتناب از محرمات و مراقبت از واجبات و رعایت حقوق الناس از مهمترین شرایط قبولی زیارت و حفظ ثواب آن است.
5- موقعیت و برتری جایگاه شهر مقدس قم
موقعیت و برتری جایگاه شهر مقدس قم و قداست و برکات آن از وجود حضرت معصومه (س) است. یکی از برکات حضور حضرت معصومه در ایران و قرار گرفتن قبر شریفش در قم حوزه سترگ قم است که در سایه این بانوی کریمه صدها دانشمند و عالم بزرگ تربیت یافته و در تولید علوم الهی و گسترش آن کوشیدهاند؛ اهل قم باید قدرشناسی کنند از حرم این بانوی بزرگ که نام آنها به جهت قبر این بانو در معراج نبوی گفتهشده است و آیاتی از قرآن در شأن این شهر مقدس توسط امام معصوم تفسیر شده است:
الف- «وَ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ “فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیكُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً” فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ»
ب- شهر قم به جهت وجود قبر فاطمه معصومه (س) حرم همه اهل بیت است: «وَ رُوِی عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرّی أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرّی فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّی فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلاً فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِی وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْكَاظِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ»[3]
جمعی از اهل ری که از شیعیان بودند در محضر امام صادق مشرف بودند و خود را معرفی کردند که ما از اهل ری هستیم، امام شروع کرد از تمجید اهل قم و آفرین گفتن به آنان و ذکر ویژگیهای آن و آن را حرم اهل بیت شمرد و علت آن را قبر شریف حضرت معصومه (س) معرفی کرد…
ج- «لولا القمیین لضاع الدین»[4] اگر اهل قم نبودند و زحمات طاقت فرسا و وسیع آنان در راه نشر علوم و فرهنگ اهل بیت نبود؛ دین خدا از بین می رفت؛ این روایت درباره هیچ گروه جمعیتی دیده نشده است؛ منظور از اهل قم علما و بزرگان و محدثین و مردم متدین قم هستند؛ که علما با قلم و بیان و عمل ومردم و تجار و بازاریان و کسبه با عمل و اطاعت از فرامین شریعت دین را زنده داشته اند. بدون شک و تردید همه اینها از برکات وامتیازات وجود با برکت حضرت معصومه (س) هست.
6- کرامات حضرت معصومه (س)
ویژگی مهم دیگر حضرت معصومه (س) این است که کراماتی که از آن حضرت و قبر شریفش به همه مسلمانان و علاقه مندان اهلبیت و اهل علم ومراجع عظام رسیده که بی مانند است که همه اهل دل آشنا هستند و همه مردم این نورانیت را با جان و دل احساس کرده اند؛ معروف است ملا صدرای بزرگ که در کهک قم در تبعید به سر می برد در نوشتن اسفار وقتی با مشکلات و غوامض فلسفی گیر می کرد با استعانت از معنویت و نورانیت حرم کریمه اهل بیت این مشکلات علمی را حل می کرد. همه مراجع خاطراتی شبیه آن را دارند. همه طلبه ها ودانشجویان از این خاطرات زیاد دارند که اگر نوشته شود بی تردید به ده ها مجلد می رسد.
منبع: خبرگزاری حوزه
[1]- بحارالأنوار ج 57، ص 216-217
[2]- شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 14، ص 576
[3]- بحارالأنوار ج 57، ص 216-217
[4]- بحارالأنوار ج 57، ص 217
مقدمه
حضرت معصومه (س) ویژگیهای منحصربهفردی دارد که هیچیک از امام زادگان ندارند؛ حرم آن حضرت و قبر نورانیاش برکات بزرگی دارد که در کمتر نقطهای از زمین میتوان یافت؛ بی مبالغه است که گفته شود یکی از مقدسترین اماکن روی زمین و معادل دیگر اماکن مقدس دنیاست؛ در میان امام زادگان ایران و شهر قم و فرزندان حضرت امام موسی (علیهالسلام) که نورافشانی میکنند، ماه تابانی که همه آنها را تحتالشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهلبیت پیامبر صلیالله علیه و آله دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه سلامالله علیها میباشد.
حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر سلامالله علیها بعد از برادرش، علی بن موسیالرضا علیه السّلام در والاترین رتبه جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم علیه السّلام حداقل هجده تن بودهاند و فاطمه در بین اینهمه بانوی مکرمه سرآمد بوده است.[1]
حاج شیخ عباس قمی درباره دختران موسی بن جعفر مینویسد: “برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السّلام معروف به حضرت معصومه است".[2]
اما شیخ محمدتقی تستری در “قاموسی الرجال” فضیلت وی را نهتنها در بین دختران، بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا علیه السّلام بینظیر میداند و مینویسد: “در میان فرزندان امام کاظم علیه السّلام باآنهمه کثرتشان، بعد از امام رضا علیه السّلام کسی همشأن حضرت معصومه سلامالله علیها نیست.[3]”
بیگمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیه السّلام بر برداشتهایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه بهدستآمده است. روایاتی که مقامهایی را برای فاطمه معصومه سلامالله علیها برشمردهاند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکردهاند و بهاینترتیب نام فاطمه معصومه سلامالله علیها را در شمار زنان برتر جهان قرار دادهاند. حال بهطور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امام زادگان جدا میکند میپردازیم.
1- شرافت خانوادگی
تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمیتوان انکار کرد. این تأثیرپذیری در وجود فاطمه معصومه سلامالله علیها از برجستگی خاصی برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی را به ارث برد که تنها برادرش علی بن موسیالرضا علیه السّلام آنها را بهصورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر میرسد بتوان سر برتری شخصیت والای فاطمه معصومه سلامالله علیها بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه سلامالله علیها مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزهترین خصال و ویژگیها را به ارث برد باوجود بانوان دیگری در خاندان امام کاظم علیه السّلام گویی “نجمه” ستاره پرنور بانوان امام کاظم است که بهسان پرفروغترین ستارهها میدرخشد و بهراستیکه تمام فروغش را به دو پاکیزهگوهرش، علی بن موسیالرضا علیه السّلام و فاطمه معصومه سلامالله علیها منتقل کرد. [4]
مطالعه سیره ائمه گواهی میدهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه سلامالله علیها شده این بود که مادرش، مادر امام رضا علیه السّلام نیز بود. لذا از هر آلودگی در هراندازهاش به دور ماند.[5]
2- شفاعت گسترده
بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است،[6] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گستردهای دارند که بسیار وسیع و جهانشمول است و میتواند همه اهالی محشر را فراگیرد: 1- خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا سلامالله علیها 2- شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها
در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست؛ اما در مورد حضرت معصومه سلامالله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچکس حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر معصومه نمیرسد که امام جعفر صادق علیه السّلام در این رابطه میفرماید: تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم” با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.[7]
3- ویژگیهای دیگر
مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارتنامه مخصوص و . . . باعث شده که حضرت معصومه سلامالله علیها از دیگر امام زادگان و برادران و خواهران پیشی گیرد.[8] و همچون ستارهای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همانطوری که امام رضا علیه السّلام در فقرهای از زیارتنامه آن حضرت میفرماید: فان لک عند الله شانا من الشان[9] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصفناپذیری داری که بر خاکنشینان این عالم قابلتصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقفاند.
منبع: خبرگزاری حوزه
[1]- صدوق، عیون الاخبار، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 1، ص 14؛ شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج 2، ص 244.
[2]- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات هجرت، ج 2، ص 273.
[3]- ر.ک: مجله کوثر، شماره 33، شخصیت حضرت معصومه.
[4]- کلینی، اصول کافی، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477.
[5]- طبرسی، اعلام الوری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص 302.
[6]- سوره بقره، آیه 256.
[7]- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج 2، ص 376.
[8]- طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاکي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي گويند. علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196
[9]- علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266.
از کلیه طلاب عزیز جهت شرکت در این مراسم معنوی دعوت به عمل می آید.
روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند
من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم
آدم عاقل ولی اول تفکر می کند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم…
…روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیر می کند
سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش…
… سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند
نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد
از غلام مادرش آقا تشکر می کند
سینه ام می سوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور می کند
مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی
بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند.
شاعر: محمد جواد شیرازی
تحصیلات شیخ شهید:
شیخ نمر پس از اتمام تحصیلات مقدماتی خود در زادگاهش، در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیکتر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیتالله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود. شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت. وی دوره کتابهای اصولی از جمله “اصول” المظفر، “رسائل” شیخ انصاری و “کفایة” آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز “اللمعة الدمشقیة” نوشته شهید اول، “جامع المدارک” خوانساری، “مکاسب” شیخ انصاری و “مستمسک العروة الوثقى” سید حکیم و دیگر کتابهای فقهی را مطالعه کرد. دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران و درس “لمعة” نزد علامة شیخ وحید افغانی گذراند. شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله: بحث خارج نزد آیات عظام؛آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران، آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه، آیت الله خاقانی در سوریه.
همچنین اخلاق را نزد آیتالله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد. وی از جمله معروفترین و شایستهترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزههای علمیه به شمار میآمدند که حتی در حوزههای علمیه ایران و سوریه به تدریس کتابهایی همچون کتاب “اللمعة الدمشقیة” و کتاب “جامع المدارک” و “مستمسک عروة الوثقى” و “الحلقات” شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است. شیخ نمر سالها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد. پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی “الإمام القائم(عج)” را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگبنای “مرکز اسلامی” در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.
خصوصیات اخلاقی:
از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزشهای دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن بهخوبی در خط مشی فکری و جهادیاش آشکار است. همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصههای اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهمالسلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بودهاند.
فعالیتهای سیاسی و بازداشتها توسط رژیم سعودی:
رژیم عربستان سعودی در حالی شیخ نمر باقر النمر را در هفته جاری بازداشت کرد که پیش از این نیز دو بار و طی سالهای 2006 و 2008 میلادی، شیخ را بازداشت کرده بود. نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمیگردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاهمدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضهای، از رژیم سعودی خواسته بود به “قبرستان بقیع” رسیدگی کرده، مذهب “تشییع” را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند؛ همین. اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمیگردد که در شهر “القطیف” به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آمادهشدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا میکرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود. رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد. این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.
دیدگاههای شیخ نمر در قبال آلسعود:
شیخ نمر همواره در خطابههایش رژیم سعودی را به اعمال “سیاستهای تبعیضآمیز طایفهای سازمانیافته و منظم بهویژه در مناطق شرقی عربستان و بهخصوص در دو منطقه “الاحساء” و “القطیف” متهم میکرد که حدود یک قرن است، بر این مناطق حاکمیت دارد. وی همواره و بارها تأکید داشته که از گفتن کلام حق، بیم و واهمهای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجهها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد. شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی بهویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار میآیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید میکند که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد. وی بارها در این ارتباط تأکید کرده است که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار میگیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمیتوان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمیتوانند آزاد زندگی کنند. شیخ نمر در اینباره در سخنان خود با استناد به خطبه “جهاد” امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید دارد که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.
در خطبههای نماز جمعه خود نیز بارها گفته است که شیعیان عربستان، دیگر در برابر توهینها و تعدیها و تجاوزات آلسعود سکوت نخواهند کرد و در این باره خطاب به آلسعود گفت که “ما ساکت نمیمانیم که هر آنچه بخواهید بر سر ما بیاورید؛ هر آنچه بخواهید انجام دهید و کرامت و شخصیت ما را که با ارزش ترین چیز در زندگی ماست، زیر پا بگذارید".
شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانههای سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از رژیم سعودی و تبدیلشدن آنها به بوق تبلیغاتی آلسعود بهشدت انتقاد میکند. وی تصریح میکند که مفتیهای وهابی، ساخته و پرداخته آلسعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتیهای وهابی پول میدهند تا با دامنزدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفهای و قبیلهای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروتهای آن ادامه دهند.
شیخ نمر النمر در یکی از خطبههایش به خاطر مواضع و دیدگاههای تندش در قبال رژیم سعودی گفت که “میدانم فردا برای بازداشت من به سراغ خواهید آمد. خوش میآیید! این منطق و راه و روش شماست: “بازداشت” و “شکنجه” و “کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمیهراسیم. ما از هیچ چیز نمیترسیم.”
وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز و تجمعهای اعتراضآمیز تأکید میکرد که “همواره به دنبال راههای دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوقمان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست".
پ.ن1) اعدام این عالم شیعه از جمله اقدامات شنیع آل سعود در سال های گذشته است و باید دید که آیا دستگاه دیپلماسی کشور مانند وقایع پیشین از جمله فاجعه منا و سخنان وقیحانه وزیر امور خارجه روند بی عملی خود را ادامه خواهد داد یا خیر؟!
پ.ن2) *شعر از قیصر امین پور
من كلام له علیه السلام قالَهُ وَ هُوَ يَلِي غُسْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَجْهِيزَهُ:
بِأبِي أنْتَ وَ أمِّي يا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ
بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْأنْباءِ وَ أخْبارِ السَّماءِ،
خَصَّصْتَ حَتّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِواكَ،
وَعَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النّاسُ فِيكَ سَواءً.
وَ لَوْلا أنَّكَ أمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأنْفَدْنَا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ،
وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً، وَ الْكَمَدُ مُحالِفاً،وَ قَلاًّ لَكَ وَ لَكِنَّهُ ما لا
يُمْلَكُ رَدُّهُ،وَ لايُسْتَطاعُ دَفْعُهُ،
بِأبِي أنْتَ وَ أمِّي،اذْكُرْنا عِنْدَ رَبِّكَ، وَاجْعَلْنَا مِنْ بالِكَ.
سخنى از آن حضرت (ع ) به هنگام غسل دادن و كفن كردن رسول الله فرمود:
پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله . با مرگ تو رشته اى گسسته شد كه با مرگ ديگران گسسته نشده بود: رشته نبوّت و اخبار غيبى و آسمانى .
حادثه خاصى بود مرگ تو. به گونه اى كه آنان كه به مصيبت مرگ تو دچار شدند ديگر مصيبتها را از ياد بردند و همگان يكسان در مصيبت مرگ تو عزادار شدند. اگر ما را به شكيبايى فرمان نداده بودى و از گريستن و زارى كردن منع نكرده بودى ، آنقدر مى گريستيم تا سرشكمان را به پايان رسانيم . درد جدايى تو در رفتن درنگ مى كند و رنج و اندوه تو چون يار سوگندخورده اى همواره با ماست . در سوگ تو، هر چه بيقرارى كنيم ، باز هم اندك است ، ولى مرگ چيزى است كه كس را ياراى راندن و توان دفع كردن آن نيست . پدر و مادرم به فدايت ، ما را نزد پروردگارت ياد كن و ما را در ياد خوددار.
خطبه 226 نهج البلاغه
در زیارت اربعین، هدف قیام امام حسین (علیه السلام) همان هدف رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته شده است. براساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم و دیگری عاقل نمودن آن ها با تهذیب نفس٫کسانی که علم ندارند، دستور خدا را نمی دانند و توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. برخی نیز عالمند، ولی در اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نمی کنند. از این رو، انبیا (علیهم السلام) برای تعلیم و نیز تزکیهٴ مردم مبعوث شده اند که به مردم خوبی ها را بشناسانند وراه خوب را به آنان بنمایانند تا مردم خوب بفهمند و به خوبی ها عمل کنند. چنین جامعه ای مهد پرورش اولیای الهی است. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرض کرد:
پیامبری مبعوث فرما که مردم را عالِم و مهذّب کند؛ ﴿ربّنا و ابعث فیهم رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکّیهم﴾ . خداوند دعای آن حضرت را اجابت کرد. ودر سورهٴ «جمعه» فرمود: ﴿هو الذی بعث فی الأُمّیین رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین﴾ .
براساس این آیه، مردم حجاز، پیش از بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)گرفتار دو مُعْضِل علمی و عملی بودند: یکی نادانی و دیگری گمراهی. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تعلیم کتاب و حکمت آن ها را از جهل رهانید و عالم کرد و نیز با تزکیه نفس،آنان را از بیراهه به راه آورد و عادل کرد.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در تشریح بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فهدیهم به من الضلالة و أنقذهم بمکانه من الجهالة» ؛ یعنی خداوند به دست پیامبرش مردم را عالِم و عادل کرد.
امام حسین (علیه السلام) نیز که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و صاحب ولایت؛ «حسین منّى و أنا من حسین» ، باید مردم را عالم و عادل کند؛ یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیآموزاند و آنان را اهل عمل کند.
همهٴ اهل بیت (علیهم السلام) این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی و نوشتن نامه به وظیفهٴ خود عمل می کردند؛ ولی سیدالشهدا (علیه السلام) افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار در شرایطی قرار گرفت که خون جگرخود را نیز برای نیل به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت (علیه السلام) بود که هم مبارزهٴ فرهنگی و سیاسی و اجتهادی داشت، هم نبرد جهادی. چنان که در زیارت اربعین آن حضرت می خوانیم: «فأعذر فى الدعا و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» ؛ یعنی آن حضرت (علیه السلام) با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ای خدا نثار کرد تا بندگانت را ازجهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.
در آن زمین که پناه تمام عالم بود
فقط برای من روسیاه جا کم بود ؟
جا مانده های قافله اربعین تو
آقا دوای درد دل خود کجا کنند ؟